قسمت اول(دوران بازی تا آفریقای جنوبی) 👇
https://www.tarafdari.com/node/2250293
قسمت دوم(منچستر یونایتد و رئال مادرید)👇
https://www.tarafdari.com/node/2251475
متاسفانه تا فروردین خیلی سرم شلوغه و قسمت بعدی رو تا چندماه نمیتونم بنویسم چون با عجله کار خراب میشه. از اینکه وقت گذاشتید خوندید و خواستید ادامه رو بنویسم خیلی ممنونم ولی از اینکه نمیتونم زودتر بقیشو بنویسم معذرت میخوام😔 درباره نقل قول ها توی هیچکدوم از خودم چیزی اضافه نکردم و دلیل اینکه لحن نوشته ها باهم فرق داره اینه که بعضی هارو ترجمه شده استفاده کردم و بعضی هارو خودم از روی مصاحبه ها و قسمتهایی از کتاب خاطرات که مثلا تو یوتیوب یا ردیت بود ترجمه کردم(اونایی که لحنش خودمونی تره ترجمه منه) ولی هیچی رو کم و زیاد نکردم و دقیقا همون چیزی که بوده رو ترجمه کردم.
قسمت سوم(دوره دوم دستیاری تا تیم ملی پرتغال)
برگشت به یونایتد
بعد از جدایی از رئال مادرید پیشنهاد سرمربیگری تاتنهام به کی روش رسید که تا اونزمان بعد از قهرمانی FA.Cup سال ۱۹۹۱ هیچ موفقیت دیگه ای نداشت و فصل ۰۴_۲۰۰۳ با رتبه ۱۴ براشون تموم شده بود. دنیل له وی سال ۲۰۰۱ بجای آلن شوگر به پست مدیریت تاتنهام رسیده بود و اولین کارش برای آروم گردن طرفدارای عصبانی تاتنهام برکنار کردن جورج گراهام و آوردن گلن هادل بود ولی حتی بدتر از زمان مدیریت آلن شوگر نتیجه گرفته بودو هادل بعد از رتبه ۱۲ / ۹ / ۱۰ اواسط فصل ۰۴_۲۰۰۳ اخراج شده بود. احتمالا انتخاب کی روش اینبار بیشتر از توان فنی و مدیریتی به خاطر اسمش بودکه میتونست تا یه مدت طرفدارهای عصبانی تاتنهامو راضی کنه و باعث نجات له وی بشه. ولی برای کی روش قضیه فرق میکرد. تاتنهام علاوه بر اینکه پول خوبی به کی روش میداد، تیم ضعیفی بود و احتمالا به کی روش آزادی عملی که لازم داشت رو میداد(اشتباه فکر میکرد البته). واقعیت اینه که چیزایی که با آب و تاب و لحن حماسی توی تلویزیون درباره فوتبال میگن ٪۹۵ اوقات کاملا مزخرفه چون مربی ها، بازیکنها، خبرنگارا، گزارشگرا و کارشناس ها اول از هرچیزی به پول اهمیت میدن و چیزای دیگه اولویت های بعدی هستن. تاتنهام اونزمان پول زیادی به کی روش میداد که باعث شده بود به خاطر شرایط وقت تاتنهام برای کی روش پیشنهاد خیلی خوبی باشه. شرایط تاتنهام یه جورایی مثل "نیویورک/نیوجرسی مترواستارز" بود و کی روش توانایی هدایت تاتنهام رو تو خودش میدید. برای همین بعد از مذاکراتی که خرداد سال ۲۰۰۴ باهاشون داشت قبول کرده بود که سرمربی تاتنهام بشه. ولی بازم مثل زمانی که پیشنهاد بنفیکا رو رد کردو رفت مترواستارز یا وقتی پیشنهاد تیم ملی آمریکا رو برای تجربه جدید تو ژاپن رد کرد، و تقریبا مثل همه پیشنهاداتی که قبلا داشته احساسی تصمیم گرفت و برگشت یونایتد.
{ در منچستر انتخاب شدم تا هم یاد بگیرم و هم کمک کنم. کنار کسی که قدرت رهبری فوقالعادهای داشت. روز اول از فرگوسن پرسیدم برنامه امروز چیه؟ او هم پرسید منظورت چیه؟ تو چه کارهای؟ بعد از هفت روز ما با تیم به ایرلند رفتیم و فرگوسن برای کاری به اسکاتلند رفت و تمرینات را به من سپرد! او کلید فراری را به من داد و اعتماد کرد فکر کردم دیوانه است اما او باهوش بود و با این کار قصد داشت نشان دهد وقتی من نیستم کارلوس همه کاره است. برای اولینبار، شش سال کامل فقط لذت بردم. همه تمرکزم روی فوتبال بود و فرگوسن تمام مشکلات را مدیریت میکرد. زمانی که در رئال مادرید دوره بدی داشتم از من خواست تا در مادرید با هم ناهار بخوریم. او از من خواست به منچستر برگردم و این در حالی بود که قرار بود به تاتنهام بروم. پس از شکست خانگی مقابل مایورکا[دوتا بازی قبل از آخرین بازی فصل که با نتیجه ۲_۳ باختن] که به دنبال شکست از لاکرونیا[۰_۲] رقم خورد، زیدان با ضربه سری که به حریف زد، همه چیز را خراب کرد. سرآلکس روز یکشنبه بود که به من زنگ زد و گفت که «فردا چه کارهای؟»، که من در پاسخ گفتم «بعد از نتیجه امروز به نظرت باید چه کار کنم؟ من حتی نمیتوانم از خانهام خارج شوم». فرگوسن هم در پاسخ به من گفت «صبحانه خوبی آماده کن که فردا میآیم پیشت». فردا به فرودگاه رفتم و او را به خانهام آوردم و صبحانه را با هم خوردیم و با یکدیگر صحبت کردیم. سرآلکس سپس به من گفت «اینجا آمدم تا بگویم اگر اتفاقی برای تو بیفتد، ما همچنان منتظر تو هستیم». سپس پیشنهادی از تاتنهام دریافت کردم، جایی که میتوانستم درآمد بهتری داشته باشم، اما نمیتوانستم به تیمی بروم که مقابل سرآلکس قرار بگیریم، آن هم پس آن رفتاری که با من داشت. وقتی به منچستر رفتم دیدم هنوز هم کارت نام من بر روی میزم قرار دارد." }
_(9)_0934.jpeg)
{ شاید او کمی بیش از حد احساساتی بود ولی در بین تمام دستیارانی که در منچستریونایتد داشتم، کیروش بدون شک بهترین مربی بود. او فردی رک و راست و بی آلایش بود که گاهی اوقات به اتاق من در باشگاه میآمد تا از مسائلی که او را ناراحت کرده بود صحبت کند و مثلا میگفت از این مسئله یا از آن ناراضی هستم. کیروش به من وفادار بود و گاهی پیش من میآمد و میگفت که نیاز به انجام کارهایی داریم تا پروژههای خاص خود را تکمیل کنیم. سپس او جزئیات کار را روی میز مخصوص تشریح میکرد. دوست دارم بگویم که کارلوس فوقالعاده بود. زمانی که دوره بدی در رئال مادرید داشت به او اجازه بازگشتن به منچستریونایتد را دادم با اینکه هنوز هم از رفتنش دلخور بودم. اگر او کارلوس کی روش نبود هرگز چنین اجازه ای به او نمیدادم. }
فصل ۰۴_۲۰۰۳ یونایتد بعد از فروختن بکهام۲۸ ساله، ورون۲۸ساله و بارتز ۳۲ساله، ۳۷میلیون یورو بدست آورده بودو ۵۶ میلیون یورو خرج بازیکنهایی کرده بودکه غیر از رونالدوی ۱۸ ساله که با قیمت ۱۲.۵میلیون از اسپورتینگ لیسبون اومده بود، بهترین خریدشون لوییس ساها ۲۵ساله بودکه ۱۲.۵میلیون از فولام خریده بودنش یا تیم هوارد ۲۳ ساله که با قیمت ۲.۵میلیون از مترواستارز اومده بود. یونایتد اون فصل سوپرکاپ و جام حذفی رو برد ولی توی لیگ سوم شد، دومین بازی که توی EFL انجام داد حذف شد و توی مرحله یک هشتم(R16) لیگ قهرمانان با نتیجه ۲_۳ از پورتوی مورینیو که اون سال قهرمان شد باخت(رفت: ۱_۲ برگشت: ۱_۱).
یونایتد اوایل دهه ۲۰۰۰ شرایط مدیریتی خوبی نداشت و میشه گفت مهمترین اتفاقاتی که توی یونایتد میوفتاد خارج از زمین بود. سال ۲۰۰۴ درگیری حقوقی فرگوسن و مالک باشگاه جان مگنیر و مشاورش مکمانوس به باشگاه کشیده شده بود. قضیه از این قرار بود که هردوی فرگوسن و مگنیر علاقه شدیدی به مسابقات اسب سواری داشتن و فرگوسن و سوزان اوبرین که زن جان مگنیر بود مشترکا مالک یکی از بهترین اسبهای مسابقه دنیا به اسم 'صخره جبل الطارق' بودن. سال ۲۰۰۲ اسبشون بعد از ۷دوره قهرمانی پشت سرهم از مسابقات بازنشسته شد و وقت فروشش رسید. اسبهای مسابقه بعد از بازنشست شدن ارزش خیلی زیادی پیدا میکنن چون ازشون کره کشی میشه. ارزش اسبیم که فرگوسن و اوبرین داشتن اونزمان ۲۰۰ میلیون یورو بود! ولی مشکل اینجا بودکه فرگوسن معتقد بود صاحب نصف درآمد فروش هر کره اسبی که فروخته بشه هم هست درحالیکه جان مگنیر معتقد بود فقط ۱۰۰میلیون از فروش اولیه اسب باید به فرگوسن برسه و فرگوسنم سال ۲۰۰۳ ازش شکایت کرده بود. خبر به رسانه های خاله زنک انگلیس درز کرده بودو طرفدارا علیه مگنیر و مکمانوس شعار میدادن. اونام سال ۲۰۰۴ یارکشی کرده بودن و به هر کارمند باشگاه یه لیستی داده بودن که توش ۹۹تا سوال درباره شیوه مدیریتی و ترانسفر بازیکنا بود. این کش مکش طولانی که چندسال سرمربی و مالک و مدیر باشگاه رو درگیر کرده بود درنهایت باعث شد مدیرای آمریکایی(خانواده گلیزرها) که احتمالا از افتضاح ترین مدیرای تاریخ فوتبالن کم کم سهام باشگاه رو بخرن. طرفین درگیری هم آخرسر قبل از دادگاه اصلی باهم توافق کردن و نه تنها نفری ۱۰۰میلیون یورو از فروش اسب به جیب زدن بلکه تا سال ۲۰۲۲ که 'صخره جبل الطارق' زنده بود ۳میلیون یورو(با تورم سال ۲۰۰۴ انگلیس) از فروش هرکدوم از بچه هاش درمیاوردن. ولی برای طرفدارهایی که وقت و پولشون رو پای باشگاه گذاشته بودن افت نتایج تنها چیزی بودکه نصیبشون شده بود. شاید اونزمان تنها کسی که خارج از زمینم اهمیتی به نتایج تیم میدادو باعث شد اوضاع بدتر از چیزی که بود نشه، روی کین کاپیتانه وقت تیم بودکه که رفتارهای خشن زیادیم از خودش نشون میداد. مثل داستان معروف تلافی کردن کاری که الفی هالند(بابای ارلینگ هالند) باهاش کرد.
_(11)_0cwj.jpeg)
چپ: هالند بالای سر روی کین سال ۱۹۹۷
راست: روی کین بالای سر هالند سال ۲۰۰۲
(هالند سال ۱۹۹۷ جوری روی کین تکل زدکه کین ACL پاره کرد ولی هالند معتقد بود کین خودشو به مصدومیت زده که کارت نگیره و رفت بالاسرش تا باهاش درگیر بشه! سال ۲۰۰۲ که هالند رفته بود سیتی تو دربی منچستر کین تلافی کرد. البته اینکه میگن هالند به خاطر اون تکل بازنشست شد داستان رسانه هاست چون کین یه پای دیگه هالندو زد!)
"به اندازه کافی صبر کرده بودم[۵سال] محکم زدمش. فکر کنم توپم زدم! بالاسرش رفتمو گفتم: "فعلا اینو داشته باش بچه مزلف. دیگه از این غلطا نکن به اون [دیوید]وترال جونتم بگو حقشو کف دستش میذارم." اصلا پشیمون نیستم فقط کاری که با من کردو سر خودش تلافی کردم.
یا بعد از سه گانه سال ۱۹۹۹ که مصاحبه کرده بودو گفته بود یونایتد داره از هم پاشیده میشه!
"برخی از بازیکنانمان فوتبال را فراموش کرده اند و اراده خود را پس از لذتی که ساعت های رولکس، ماشین های متعدد و عمارت های لوکس برایشان به ارمغان آورده از دست داده اند"
کین حتی از طرفدارای خودیم که تو بازی های یونایتد ساکت بودن(عین تیم ملی ما😐) انتقاد کرده بود.
"در بازی های خارج از خانه، هواداران ما شگفت انگیز هستند. من به آن ها لقب هواداران "جان سخت" را داده ام. اما در بازی های خانگی، هواداران چند نوشیدنی و یک ساندویچ میگو می گیرند و از اتفاقاتی که در زمین می افتد خبر ندارند. فکر می کنم برخی از مردمی که به اولدترافورد می آیند حتی نمی توانند واژه "فوتبال" را هجی کنند، چه برسد به اینکه فوتبال را درک کنند."
روی کین توی اتوبیوگرافی سال ۲۰۱۴ درمورد داستان فرگوسن و مگنیر نوشته: "دوطرف باهم صحبت نمیکردن برای همینم وقتی ایرلند بودم(مگنیر و مکمانوسم ایرلندی بودن) یه نفر از طرف مدیرای باشگاه پیشم اومدو بهم گفت که به فرگوسن بگم از پرونده عقب بکشه چون قطعا حریف دوتا بیلیونر نمیشه و شکست میخوره، منم به فرگوسن گفتم. ولی چیزی که از طرف خودم بهش گفتم این بودکه درست نیست سرمربی و دوتا از بزرگترین سهامدارای باشگاه باهم درگیر باشن و بهتره یه جوری پیش خودشون توافق کنن و مواظب باشن قضیه به رسانه ها کشیده نشه."

روی کین کاپیتان ایرلندی یونایتد و مربی آینده ایرلند شمالی
فصل ۲۰۰۵_۲۰۰۴:
قبل از شروع فصل منچستر دیگو فورلان(بازیکن آزاد) و نیکی بات(۲.۵میلیون یورو) رو فروخت و مجموعا ۴ میلیون یورو از فروش بازیکن بدست آورد درحالیکه پیکه ۱۶ ساله رو به عنوان بازیکن آزاد از آکادمی بارسا(لاماسیا) و رونی ۱۸ساله رو به قیمت ۲۷میلیون یورو از اورتون خرید. اواسط فصلم اریک جامبا_جامبا که سال قبل ۳.۵میلیون یورو از نانت خریده بودن رو ۱.۳میلیون به استون ویلا فروختن. اون فصل یونایتد باید توی سوپرکاپ، لیگ، جام حذفی، EFL و پلی آف لیگ قهرمانان اروپا شرکت میکرد. توی سوپر کاپ ۱_۳ از آرسنال باختن و اولین کاپ از ۵تا کاپی که اون فصل شانس بردنش رو داشتن از دست دادن. سه روز بعد رفتن رومانی و تو پلی آف لیگ قهرمانان اروپا ۱_۲ از دیناموبخارست بردن.
سیستم جدید یونایتد جوری طراحی شده بودکه میتونست برخلاف ۲_۴_۴ که قبل از بازیها اعلام میشد، با سرعت بالای رونی و رونالدو، و توانایی های روی کین و پول اسکولز که هردو هافبک های باکس_تو_باکس بودن شکل ۳_۳_۴ و ۱_۳_۲_۴ و ۱_۵_۴(با همدیگه فرق دارن دومی رو به خاطر وظایف متفاوت بازیکنها میشه گفت ۱_۲_۲_۱_۴) به خودش بگیره و انعطاف تاکتیکی بیشتری به تیم بده. (Box_to_Box یعنی هافبکی که میتونه تو همه پستهای وسط زمین(mid_field) بازی کنه.) با اینحال توی بازی اول لیگ که توی لندن برگزار میشد دقیقه ۵ از چلسی مورینیو که آخر فصل قهرمان شد گل خوردن و هرچی حمله کردن نتونستن گل مساوی رو بزننو ۰_۱ باختن. بعد از برد خونگی ۱_۲ جلوی نورویچ، ۰_۳ از دیناموبخارست بردن و به مرحله گروهی لیگ قهرمانان رسیدن. از ۸تا بازی بعدی لیگ ۳تا برد و ۵تا مساوی گرفتن و تو رتبه ۵ نشستن. تو لیگ قهرمانان توی فرانسه با لیون ۲_۲ کردن، ۲_۶ از فنرباغچه بردن و تو جمهوری چک با اسپارتاپراگ ۰_۰ کردن. تو فاصله مرحله اول تا دوم بازیهای گروهی، توی اولدترافورد ۰_۲ از آرسنال بردنو ۰_۲ از پورتسموث باختن. توی لیگ کاپم ۰_۳ از کوروالکساندرا دسته پایینتر بردن.
بازیای برگشت لیگ قهرمانان با برد ۱_۴ جلوی اسپارتا پراگ شروع شد با برد ۱_۲ جلوی لیون ادامه پیدا کرد و توی استانبول، با باخت شوکه کننده ۰_۳ جلوی فنرباغچه ای که سوم شده بودو با برد یا باخت میرفت یوفاکاپ تموم شد! و یونایتد که میتونست با سرگروه شدن تا نیمه نهایی حریف وردربرمن و آیندهوون بشه، افتاد سمتی که میلان، پورتو و اینتر بودن.
تا روز بازی با میلان آنچلوتی، توی EFL از کریستال پالاس ۰_۲ بردن، با گل دقیقه یکی که بلیون زد ۰_۱ از آرسنال بردن و با چلسی مورینیو(قهرمان آینده فصل)، لیورپول رافابنیتز(قهرمان آینده لیگ قهرمانان) و واتفورد به نیمه نهایی رسیدن. اونجا بازی رفت توی لندن با چلسی ۰_۰ کردنو بازی برگشت دقیقه ۲۹ با گل لمپارد عقب افتادن. با گل دقیقه ۶۷ گیگز بازی رو مساوی کردن و با گل دقیقه ۸۵ بازی رو ۱_۲ باختن و حذف شدن.(چلسی مورینیو حدودا ۴۰ روز بعد از این توی فینال لیورپول رافا بنیتزو ۲_۳ بردو قهرمان EFL شد)
_(8)_m62x.jpeg)
توی FA اول جلو اکسترسیتی(با لستر فرق داره) دسته پایینتر غافلگیر شدنو توی اولدترافورد ۰_۰ کردن. بعد ۰_۲ شکستشون دادن و برا مرحله پنجم حریف اورتون شدن.
توی لیگ از ۱۶تا بازی ۳تا مساوی(سیتی/فولام/تاتنهام) گرفتن و ۱۳تا برد(از جمله لیورپول/آرسنال/سیتی) و تو شرایط نسبتا خوبی به میلان رسیدن ولی ۳بهمن سال ۲۰۰۵ توی اولدترافورد بازی رفت رو با میلان آنچلوتی انجام دادن و با گل دقیقه ۷۸ سرمربی فعلی الدحیل(هرنان کرسپو) ۰_۱ بازنده شدن. با اینحال فرم خوبشون حفظ شد و تا ۱۸اسفند که بازی برگشت بود، توی لیگ ۱_۲ از پورتسموث بردن و با کریستال پالاس ۰_۰ کردن. توی مرحله پنجم جام اتحادیه هم ۰_۲ تو از اورتون توی گودیسون پارک بردن تا اینکه ۱۸اسفند توی میلان با گل دقیقه ۶۰ کرسپو ۰_۱ باختنو با نتیجه نهایی ۰_۲ حذف شدن. میلانم اینتر و آیندهوون رو حذف کردو تو فینال ۲_۳ از لیورپول که لورکوزن و چلسی رو حذف کرده بود، تو پنالتی ها باخت.
یونایتد تا اینجای فصل سوپرکاپ، EFL و لیگ قهرمانانو از دست داده بود و با وجود سوم بودن توی لیگ، با آرسنال سر نایب قهرمانی قابت میکرد ولی هنوز میتونست FA رو ببره. چهار روز بعد از بازی با میلان با برد خارج از خونه ۰_۴ از ساوتهمپتون، به نیمه نهایی رسید و حریف نیوکسل شد. توی لیگ ۰_۲ از فولام برد و با بلکبرن ۰_۰ کرد. بعد از ۲۰ هفته که نباخته بود، ۰_۲ از نورویچ باخت و به ۶ امتیازی آرسنال رسید. هفته بعدم با وجود مساوی آرسنال و چلسی ۰_۱ از اورتون باخت و به ۷ امتیازی آرسنال و ۱۶امتیازی چلسی رسید. ۱_۴ از نیوکسل بردو با آرسنال به فینال FA رسید. ۵بازی آخر لیگو با ۳تا برد ۱مساوی ۱باخت(۱_۳ به چلسی) تموم کرد.
چلسی ۹۵ ۵۷+ ۲۹برد ۸مساوی ۱باخت
آرسنال ۸۳ ۵۱+ ۲۵برد ۸مساوی ۵باخت
یونایتد ۷۷ ۳۲+ ۲۲برد ۱۱مساوی ۵باخت
اورتون ۶۱ ۱- ۱۸برد ۷مساوی ۱۳باخت
۶روز بعد از آخرین بازی لیگ، اواخر اردیبهشت ۲۰۰۵ تو فینال حیثیتی FA با آرسنال توی کاردیف بازی کردن و بعد از ۰_۰ توی ۱۲۰ دقیقه، با پنالتی که اسکولز خراب کرد ۴_۵ توی پنالتی ها باختن و نایب قهرمان شدن. یعنی از ۵کاپی که اول فصل میتونستن داشته باشن هیچکدومو نتونسته بودن بگیرن؛ علاوه بر این به هیچ عنوان نتونسته بودن با سبکی بازی کنن که مورد علاقه طرفدارای انگلیسی باشه(مالکیت زیاد توپ، حمله های زیاد با تعداد بازیکن بالا و بازیهای پرگل) و تو اکثر بازیها مالکیتو به حریف داده بودن و فضارو گرفته بودنو رونی، رونالدو و حتی فن نیلستروی مجبور شده بودن برگردن عقبو توی پرس کردن به خط هافبک کمک کنن تا خط هافبک بتونه عقبتر بره و توی پرس کردن، یارگیری و پوشش فضاها، تو فاصله کمتری از دروازه خودی به تیم کنه.

راست: گرت ساوتگیت سرمربی فعلی تیم ملی انگلیس
وسط: کارلوس کی روش
چپ: سر الکس فرگوسن
فصل ۲۰۰۶_۲۰۰۵
این فصل تنها معامله مالی یونایتد فروش ۲.۵میلیونی کلبرسون ۲۶ساله به بشیکتاش و خرید ۴میلیونی پارک جی سونگ ۲۴ساله از آیندهوون بود. فن در سار ۳۵ساله دروازه بان ۱۹۷سانتی تیم ملی هلند با قرارداد آزاد از فولام به تیم اضافه شد. به علاوه بن فوستر ۲۲ساله با قرارداد آزاد از استوک سیتی، ویدیچ ۲۴ساله با قراداد آزاد از اسپارتاک مسکو و اورای ۲۴ساله با قرارداد آزاد از موناکو. قرارداد کوئینتون فورچون و ۴تا از بازیکنایی که از سال ۲۰۰۰ به تیمهای دیگه قرض داده شده بودن، با توافق دوطرفه باطل شد. تمرینات پیش فصل شروع شد و ۸روز قبل از شروع فصل، قرارداد فیل نویل(برادر گری نویل) که تموم شده بود تمدید نشد و فیل نویل به عنوان بازیکن آزاد رفت اورتون. شوکه کننده ترین اتفاق این فصل هفته ۱۲ بودکه روز قبل از بازی با چارلتون اعلام شد قرارداد روی کین که تا آخر فصل اعتبار داشت با توافق دوطرفه فسخ شده و کاپیتانه یونایتد بعد از ۸سال رفت سلتیک و ۶ماه بعد بازنشست شدو بلافاصله توی سن ۳۵سالگی سرمربی ساندرلند شد! با اینکه الان دیگه اتفاقاتی که قبل از بازی با چارلتون توی رختکن یونایتد افتاد کاملا مشخص شده ولی اونزمان درحد شایعه بودن. کین و فرگوسن توی کنفرانس خبری از هم تشکر کردن و همه چیز به نظر شایعه میرسید. به دلایلی فرگوسن تا مدت زیادی درباره این مسئله چیزی ننوشت. کی روشم سال ۲۰۰۵ با گفتن جمله "هیچوقت نمیتونیم برای روی کین جایگزین پیدا کنیم. مگر اینکه کسی بتونه برای پله و مارادونا جایگزین پیدا کنه" توی کنفرانس خبری سعی کرد اتفاق افتاده رو درحد شایعه نشون بده و سال ۲۰۱۰ درموردش گفت: "تنها با خواندن مطالبی در روزنامهها چیزهایی متوجه شدم و واقعاً از خواندنشان تعجب کردم! من و کین؟! ما که با هم خوب بودیم و مشکلی نداشتیم ولی اینکه کین با من مشکلی دارد یا نه را نمیدانم! اگر روزی این فرصت به من دست بدهد، واقعا مایلم از او بپرسم که چرا اینقدر از من ناراحت است." اما کین نزدیکه ۱۰ سال بعد توی کتاب خاطراتش که با اسم "نیمه دوم" چاپ شد یه قسمتهایی از جزئیات اتفاقات پیش فصلو نوشت فرگوسنم توی خاطرات خودش جزئیات دیگه ای رو نوشت. داستان از این قراره که فرگوسن و کی روش تصمیم میگیرن برای مقابله با چلسی که فصل قبل بدجوری تحقیرشون کرده بود زودتر از همیشه تمرینات پیش فصلو شروع کنن و برن پرتغال اردو بزنن. برای همینم به بازیکنا اطلاع داده میشه که باید زودتر از وقتی که قرار بوده برن پرتغال. اردو توی شهر آل گریو برگزار میشد و روی کین برای اینکه بتونه وقت بیشتری با خونوادش باشه برای تعطیلات میره همون شهر. مشکل اینجا بودکه بازیکنهای یونایتد به شدت از تمرینات کی روش بدشون میومد و از آزادی عمل زیادی که فرگوسن به کی روش داده بود عصبانی بودن. چون کی روش به تکرار زیاد توی تمرینات خیلی اهمیت میده و تزش اینه که با تکرار زیاد و بازسازی شرایط بازیکنا میتونن وقتی زمان مسابقه توی اون شرایط قرار گرفتن، ناخودآگاه کاری که لازمه رو انجام بدن. برا همینم توی تمریناتش خیلی تکرار هست که در طول فصل باعث خستگی بازیکنها میشه. اونزمانم تکرار مداوم تمرینات سختش صدای بازیکنای یونایتد رو درآورده بودو باعث شده بود پیش خودشون همیشه از کی روش شکایت کنن. اضافه بر همه اینا زودتر شروع شدن تمرینات پیش فصلم مزید بر علت شده بودکه بازیکنا از کی روش شاکی بشن. کی روش برای آرومتر کردن شرایط پیشنهاد کرده بود بازیکنها با خونوادشون بیان اردو و تمرینات فقط شیفت صبح باشه و بقیه روز بازیکنها آزاد باشن که به گفته روی کین اصلا فکر خوبی نبود و وجود خانواده بازیکنها باعث میشد تمیرینات پیش فصل جدی برگزار نشه. با اینحال روز اردو اونم با خانوادش میره جایی که باشگاه به واسطه گری کی روش برای بازیکنها ویلا اجاره کرده بود. از اینجا دوتا داستان وجود داره یکی از کتاب خاطرات فرگوسن یکیم از کتاب خاطرات روی کین و مصاحبش با گری نویل.

کتاب خاطرات روی کین:
"اولین باری که واقعا مشکلی پیش اومد جولای(تیر)۲۰۰۵ بودکه برا تمرینات پیش فصل رفتیم پرتغال. الان شاید مسئله بزرگی به نظر نیاد ولی سر ویلایی که برام اجاره کرده بودن بینمون حرف پیش اومد که اونموقع مسئله مهمی بود. البته با هم دعوا نکردیم فقط باهم مخالف بودیم. میدونم برا پیش فصل رفته بودیم ولی قرار بود همزمان تعطیلات زن و بچه منم باشه. فکر کنم از صورت کارلوس معلوم بودکه نگرانه و یه موضوعی اذیتش میکنه. بعدا فهمیدم به غیر از من فیل نویل که اونزمان دوتا بچه داشت و پل اسکولز که فقط یه بچه داشتم زن و بچه هاشونو جای دیگه بردنو بعدازظهرا میرفتن پیششون. با کارلوس و زنی که ویلاهارو اجاره میداد رفتیم خونه رو دیدیم همش ۳تا اتاق خواب داشت، میزش شیشه ای بودو استخرش زیادی عمیق بود و برا بچه های من که بزرگترینشون شانون ۱۰ سالش بود خطرناک بود. به اون زنه گفتم "من ۵تا بچه دارم! اینجا خیلی کوچیکه" و به کارلوس گفتم: "این چیه بچهام تو استخر غرق میشن". زنو بچم با کارلوس موندن و منو اون زنه رفتیم یه ویلای دیگه ببینیم. این یکی بهتر بود ولی بین راه زنگ زدم به جایی که هفته پیش ازشون ویلا اجاره کرده بودیمو گفتم یه هفته دیگه میمونیم. میدونستم به گوش فرگوسن میرسه. [فرگوسن] بعد از اولین جلسه تمرین منو تو رختکن نگه داشت و درحالیکه بقیه بازیکنا از بیرون صدامونو میشنیدن شروع کرد غر زدن و مزخرف گفتن "بهش گفتم الکی قضیه رو گنده نکن." بعد از اون توی تمرینات دوباره رفت تو فاز حرف نزدن با خطاکار که خیلی وقتای دیگم برا همه بازیکنها اتفاق میوفتاد. مثلا اگه روز فیفادی ۹۰دقیقه تو بازی دوستانه برا ایرلند بازی میکردیم یا خیلی زود بعد از مصدوم شدن علامت تعویض میدادیم فرگوسن میرفت توی این مود. بچگونست ولی خب منم اگه بازیکنی حواسش به سلامتیش نباشه همین رفتارو میکنم. بنابراین برام مهم نبود. باهام حرف نمیزد منم با اون حرف نمیزدم. ولی مطمئنم تو پرتغال یه اتفاقایی افتاد. شاید کارلوس بهش چیزی گفته بود یا چیز دیگه ای. نمیدونم، چون حس میکردم کارلوس خیلی خجالت کشیده بود از کمپی که برا باشگاه جور کرده بود یا شاید فکر میکرد با اینکار به صاحب اونجا بی احترامی کردم."
مصاحبه با گری نویل که رفتن فیل نویل از کمپو رد کرد ولی درباره اسکولز چیزی نگفت:
"کارلوس آدم عجیب غریبی بود تو تمرینات پیش فصل همسترینگم آسیب دید و باید طبق معمول با تیم ذخیره ها تمرین میکردم ولی از من استفاده نمیکرد میگفت هنوز آماده نیستم. نمیدونم گری یادش میاد یا نه. تو پرتغال قرار بود مثل همیشه که ۱۰به۱۰ یا ۸به۸ بازی میکردیم بازی کنیم و من و گری تو تیم کارلوس بودیم. این خاطره هیچوقت یادم نمیره چون همیشه فکر میکنم چرا همونجا نزدم توی دهنش! وایساده بودیم و داشت به بازیکنها میگفت چجوری بازی کنن منم سال آخر قراردادم بودو تو فکرم بود وقتی قراردادم تموم شد(سال ۲۰۰۶) بازنشست بشم اینجوری نبودکه فکر کنم یونایتد به من چیزی بدهکاره و این حرف ها. کارلوس به همه گفت کجا بازی کنن و من آخرین نفری بودم که انتخاب کرد. اول اسممو گفتو بهم نگاه کرد من پیش خودم گفتم "کارلوس...بنال دیگه" بعد کاوری که توی دستش بودو توی هوا انداخت سمت من و گفت "توام جلوی جلو وایسا" درحالیکه من هافبک بودم و اصلا مهاجم نوک بازی نمیکردم یه جوری بودکه انگار میخواد بهم بگه برو اون جلو وایسا که اذیت نکنی! منم چیزی نگفتم چون معمولا توی تمرینات سر این چیزا با کسی بحث نمیکردم.
کتاب خاطرات فرگوسن:
"هم من هم کارلوس کی روش توی این قضیه توافق داریم که رفتار روی کین وقتی فهمید روی کین قدیم نیست عوض شد. کارلوس واقعا محشر بود. ریزبین، دقیق، باهوش. خیلی شبیه نژاد روت وایلره(یه نژادی از سگهای نگهبان که پرخاشگر نیست اما با تمام وجود از صاحباش مراقبت میکنه و خیلی زود یاد میگیره. با اینحال به طور ناعادلانه ای از بیرون به عنوان یه سگ پرخاشگر شناخته میشه) کارلوس نزدیکترین حالتی بودکه که یه نفر میتونه بدون اینکه رسما سرمربی یونایتد باشه، به عنوان سرمربی یونایتد داشته باشه. اردوی پرتغال فکر کی روش بود و ویلاهارو با هماهنگی کی روش گرفتیم. بعد از استراحتی که توی تعطیلات کردم یه راست از فرانسه رفتم پرتغال. شنیده بودم همه چی مرتبه و همه تو ویلاهاشونن ولی وقتی رسیدم بهم گفتن کی روش و روی کین باهم کله رفتن. صداش کردم و دقیقا این حرفهارو زد؛ گفت: "روی اولیو رد کرد چون کولر یکی از اتاقا خراب بود دومی رو من فقط از بیرون دیدم ولی اونم یه همچین مشکلی داشت سومی دیگه بهترین خونه ای بودکه اینجا داشتن ولی قبول نکرد. یه روستاییه به اسم کوئنتا دو لاگو ۳۰_۲۰ دقیقه بیشتر با اینجا فاصله نداره خونوادشو برد اونجا خودشم همونجا میمونه." بعد از تمرین کنار کشیدمش و گفتم "ببینم روی چیزی شده؟ من خودم همه ویلاهارو دیدم خوب بودن." اونم کلی مشکل برام اسم برد از جمله سیستم تهویه. بعد حسابی بحثمون شد. با عصبانیت به کی روش گفت: "اصلا برا چی برداشتی مارو آوردی اینجا؟" و کلی حرفهای دیگه زدکه همه انتقاد بود از همونجا رابطمون خراب شد. بهش گفتم غیرقابل قابل تحمل شده. گفتم: "تو کاپیتان تیمی ولی هیچ مسئولیتی جلوی بازیکنای دیگه از خودت نشون ندادی ازت نخواسته بودیم تو کلبه بمونی که! خونه هایی که بهت نشون داده بودن خیلیم قشنگ بودن." کین منزوی شده بود. توی تور پرتغال به عنوان کاپیتان تلاشی برا بهتر کردن فضا نمیکرد. نا امید شدم چون کارلوس واقعا خودشو کشته بود تا به همه ما خوش بگذره. اون حس بدی که بینمون به وجود اومده بود مثل قدیم که بعد از یه مدتی از بین میرفت هیچوقت درست نشد و رابطه خوبمون از همونجا خراب شد."
بعد از همه اینا فصل شروع شد. یونایتد برا قهرمانی این فصل چهارتا رقیب اصلی داشت. چلسی مورینیو قهرمان فصل قبل، لیورپول رافابنیتز قهرمان چمیونزلیگ فصل قبل، آرسنال قهرمان جام حذفی فصل پیش. چلسی توی سوپرکاپ و بازی دوم لیگ آرسنالو بردو توی ۵بازی اول با ۱۰گل زده و بدون گل خورده ۵تا برد گرفتو بازی ششم ۱_۴ از لیورپول که از ۸بازی اول ۲تا برد ۴تا مساوی ۲تا باخت گرفته بود برد. یونایتد از ۵بازی اول که نسبتا قرعه سختی داشت ۳تا برد و ۲تا مساوی گرفت و از همون اول فصل با ۱۱امتیاز افتاد دنبال چلسی ۱۵ امتیازی. (توی لندن ۰_۲ از اورتون بردن، ۰_۱ و ۰_۲ از استون ویلا و نیوکسل بردن با منچسترسیتی و لیورپول ۱_۱ و ۰_۰ مساوی کردن) تو پلی آف چمپیونزلیگ با دوتا نتیجه ۰_۳ از دبرتسن مجارستان بردن و رفتن تو گروه ویارئال لیل بنفیکا.
ویارئال ۰_۰ یونایتد
یوتایتد ۲_۱ بنفیکا
یونایتد ۰_۰ لیل
یونایتد اون فصل تا زمان بازی سرنوشت سازش با چارلتون که قبلش همه اعضای تیم توی رختکن باهم درگیر شدن، ۷تا برد ۳تا مساوی ۲تا باخت گرفته بودکه نتایج بدی نبود ولی بذر اختلافات از باخت ۱_۴ به میدلزبورو کاشته شد. دقیقا قبل از باخت ۰_۱ به لیل توی فرانسه. و بعد از برد ۱_۴ از بارنت توی مرحله سوم EFL. روی کین که هفته پنجم تو بازی با لیورپول مصدوم شده بود با خونوادش رفت امارات و جاش توی مصاحبه تلویزیون اختصاصی یونایتد با گری نویل عوض شد. روز مصاحبه که دقیقا یه روز بعد از بازی با میدلزبورو بود کین رفت توی مصاحبه شرکت کردو حسابی از خجالت هم تیمی هاش دراومد و باشگاه اعلام کرد فیلم مصاحبه رو از بین میبره و پخش نمیکنه!(فکر کنم منظورشون این بوده که از تو آرشیو حذف میکنن😏) ۵روز بعد یونایتد ۰_۱ توی اولدترافورد با گل درن فلچر از چلسی که تونسته بود توی ۱۱بازی قبلی از ۳۳ امتیاز ممکن ۳۱ امتیاز بگیره برد و رفت چهارم. با اینحال چندروز قبل از بازی با چارلتون(که یونایتد ۱_۳ برد) یه دعوای شدیدی بین همه اعضای رختکن به وجود اومدو بعدش روی کین از تیم جدا شد و بازوبند کاپیتانی به گری نویل رسید.
_(7)_ba74.jpeg)
{ پام هفته پنجم تو بازی با لیورپول شکست. استیون جرارد رو مچ پام وایساد و چون از اون کفشایی که تیغه های جدید داشت پوشیده بود پای منو شکست بازی رو ادامه دادم ولی واقعا درد داشت. بعد از اون از باشگاه اجازه گرفتمو یه مدت رفتم دبی و بازیهای تیمو از تلویزیون نگاه میکردم. قرار بود مصاحبه من بعد از بازی با تاتنهام(۱_۱) باشه ولی به خاطر مصدومیتم مصاحبه گری یه هفته افتاد عقب و مال من افتاد بعد از بازی با میدلزبورو. وقتی بازی با میدلزبورو رو از تلویزیون دیده بودم از همه نا امید شدم. ولی مشکل اینجا بودکه مصاحبه من با MUTV. شبکه اختصاصی باشگاه مخصوص پروپاگاندا. همه باشگاه های بزرگ همچین چیزی دارن. وقتی باشگاه خوب نتیجه نمیگیره توش یه خبر خوب میدن. مثلا اگه تیم ببازه میگن فلان بازیکن جوون که قرضی دادیمش به یه جایی الان داره خیلی خوب کار میکنه. یا اگه از یه تورنمنتی حذف بشیم روز بعد میگن با اینو اون قرارداد بستیم و ارزش سهاممون داره بالا میره. همه باشگاه های بزرگ همچین چیزی دارن. روز مصاحبه رفتم نشستم و گفتم "این خیلی بد بود" "اون خیلی بد بود" "دفاع بد بود" "باید بهتر از اینا بازی میکردیم" "فن در سار افتضاح بود" "ریو فردیناند انقد پول نمیگیره که فقط یه نیمه با تاتنهام خوب بازی کنه بعدش بیاد قدم بزنه" و... درکل از تیم کلافه بودم ولی سعی نکردم شرایطو بهتر از چیزی که بود نشون بدم. قصدمم این نبود که بگم چون من نبودم تیم بد بازی کرده میخواستم با غرغرهایی که توی استودیو میکنم این پیامو به همه بدم که میتونستیم بهتر کار کنیم و باید بیشتر تلاش کنیم. بعد از اینکه مصاحبه پخش نشد یه حسی بهم میگفت مگه چی گفتم؟ احتمالا حواسم نبوده چیز خیلی بدی گفتم. جالبه که هنوزم بعضیا میگن باید فیلم نابود میشد! انگار سلاح شیمیاییه که نابود بشه! یعنی مثلا یه نفر فیلمو بذاره تو صندوق عقب ببره خارج شهر تو بیابون دفنش کنه؟ یا مثلا تیم خنثی کردن بمب بیاد ببرتش یه جای امن منفجرش کنه؟ بعد از مصاحبه با بعضی از بازیکنا درموردش حرف زده بودم مثلا با اوله گونار سولسشر که براش احترام خیلی زیادی قائلم.(سرمربی سابق یونایتد قبل از تن هاخ). اون روز صبح(روزی که دعوا شد) بازیکنها تو رختکن نشسته بودنو من و اوله براشون حرف میزدیم. اوله به بازیکنا گفت: "حواستون کجاست" "تمرکز ندارید" "نذارید مسائل خارج از زمین حواستونو پرت کنه" "انقد به فکر برند کفش و مصاحبه تلویزیون و مجله و این چیزا نباشید" منو اوله درباره این چیزا سخنرانی کردیم ولی غر نزدیم به کسی اتهام نزدیم فقط درباره شرایط صحبت کردیم. درباره تمریناتم حرف زدیم و من گفتم: "باید بیشتر تلاش کنیم. یادتون رفته وظیفمون چیه. باید تمرین کنیم به چیزای دیگه اهمیت ندیم. برد زمین بازی از زمین تمرین خارج میشه". فرگوسن اومد تو و گفت "چی شده چرا انقد داد میزنید؟" و از من پرسید: "عذرخواهی کردی؟" منم گفتم: "کار بدی نکردم که بخوام معذرت خواهی کنم!" بعد از اینکه بازیکنها درمورد تمرینات گفتن حسابی از کوره در رفت و گفت: "حالا بهتون میگم. هم بیارید بیاید بالا تو دفتر من. بریم ویدیو صاحب مرده رو نشونتون بدم." بازیکنها و فرگوسن از پله ها رفتن بالا تو دفتر فرگوسن. کی روش رو کنار کشیدم و نگهش داشتم و وقتی همه رفتن بهش گفتم: "چرا انقد تمریناتت یه شکله؟ یه ذره متنوع تر تمرین بده صدای همه رو درآوردی!" کارلوس آروم جواب داد "نمیشه که تکرار نکنیم فایده نداره". بهش گفتم: "اینجوری که نمیشه یه ذره باید تمریناتتو عوض کنی. با زنتم همینجوری لاو میترکونی؟ هر شب یه جور؟ اینارو که فقط من نمیگم! همه بازیکنا از تمریناتت شاکین." کی روش فقط نگاه میکرد و احتمالا فکر میکرد باید چی بگه. هنوزم نمیدونم چرا اون مثالو زدم. کی روش چیزی نگفت فقط سرشو تکون داد [نشونه تاسف] و سریع از پله ها بالا رفت.
منم بالا رفتمو و فیلمو نگاه کردیم. از همه پرسیدم "مشکلی با حرفهام داشتید؟" گفتن "نه" از درن فلچر پرسیدم "تو چی فلچ؟" گفت "نه" معلوم بود دروغ نمیگه چون منو میشناخت و میدونست اخلاقم چجوریه. کارلوس و فرگوسن پشت سر همه وایساده بودن و از گوششون دود بیرون میزد. ادوین [فن در سار] دستشو بلند کردو گفت: "به نظر من میتونستی با لحن بهتری انتقاد کنی" دوباره عصبانی شدم و گفتم: "ببین ادوین دهنتو ببند! تو خودت دو دقیقه نمیشه از در رسیدی بعد قده کل ۱۲ سال من مصاحبه کردی! MUTV بود باید مصاحبه میکردم!" به نظرم ادوین حرفمو قبول کرد. خیلی عصبانی بودم. کی روش اومد دقیقا سمت راست من وایساد و گفت: "ببینید بچه ها مهمترین چیز توی یه تیم وفاداریه..." فکر کنم منظور حرفاش من بودم. پیش خودم گفتم اون از ویلایی که بهم داده بود اینم از این! واقعا نمیدونم چجوری نکوبیدم تو صورتش. حرفشو بریدمو بهش گفتم: "کارلوس تو یکی دیگه دهنتو ببند! خیلی رو داری که درباره وفاداریه من حرف میزنی! خودت چندسال پیش بعد ۱۲ ماه رفتی رئال بعده ۱۰ ماه که انداختنت بیرون گرفتی دستت برگشتی همینجا! من از یوونتوس و بایرن پیشنهاد داشتم ولی موندم. هرکی درمورد وفاداری حرف میزنه تو یکی دیگه ببند دهنتو."
فرگوسن داد زد: "بس کنید همتون گندشو درآوردید یه کلمه دیگه بشنوم خودتون میدونید."
ولی من بهش گفتم: "توام همینجور آق معلم(gaffer) یه ذره عرضه داشته باش بقیه تیما ازمون جلو افتادن توام تکون نمیخوری!" چیزای دیگه ایم گفتم ولی یادم نمیاد کلمه به کلمه چیا گفتم. اعصابم خورد بودو دیگه چیزی برام مهم نبود وقتی اینجوری میشم انگار کلا یه آدم دیگه میشم. احساس میکردم اگه این حرفهارو نزنم سبک نمیشم برامم مهم نبود چه جریمه هایی ممکنه بشم. دیگه بازیکن منچستر یونایتد نبودم یه انسانی بودم که سعی میکرد از خودش دفاع کنه. بعد از همه اینا از دفتر فرگوسن بیرون اومدمو از پله ها برگشتم پایین تو رختکن. پشت سر من میکل سیلوستر اومد پایین ولی چیزی نگفت. بعدش اوله اومد بیرون و بعدا بهم گفت وقتی بیرون رفتم فرگوسن هنوز عصبانی بوده و پرسیده "خب حالا چی؟ نظری ندارید؟" ریو[فردیناند] با من موافق بودو گفته بود بازی میدلزبورو واقعا بد بازی کردیم. سولسشر و اسکولزم گفته بودن دوست ندارن وقتی اونجا نیستم در موردم حرف بزنن و بلند شدنو از دفتر اومدن بیرون. به گفته اوله همون روز کارلوس صداش میزنه تو دفترش و بهش میگه سریع تا بدتر نشده بره از فرگوسن عذرخواهی کنه چون باشگاه اخراجش میکنه. }
یونایتد بازی با چارلتون رو ۱_۳ برد و توی اولدترافورد با ویارئال ۰_۰ کرد و کار صعودش گره خورد.
ویارئال ۷
یونایتد ۶
لیل ۶
بنفیکا ۵
قبل از بازی آخر با بنفیکا توی مرحله چهارم EFL از وست بروم ۱_۳ بردن و به یک چهارم رسیدن(Quarter final) و توی لیگ ۱_۲ و ۰_۳ از وست هم و پورتموث بردن. روز بازی با بنفیکا توی پرتغال با گل دقیقه ۶ پول اسکولز جلو افتادن ولی با گلهای دقیقه ۱۶ و ۳۴ با نتیجه ۱_۲ باختنو به مرحله حذفی نرسیدن. یونایتد با لیل هم امتیاز و هم تفاضل شد ولی با وجود اینکه گل زده بیشتری داشت به خاطر بازی رو در رو حتی به یوفاکاپ(لیگ اروپا فعلی) نرسیدو توی گروه آخر شد.
ویارئال ۱۰
بنفیکا ۸
لیل ۶
یونایتد ۶
بعد از این تو FAکاپ ۰_۵ از برتون آلبیون بردن ۰_۳ از وولوز بردن و تو مرحله پنجم به لیورپول رسیدن.
توی EFLکاپ ۱_۳ از برمینگهام بردن. ۲_۳ (۱_۱رفت ۱_۲ برگشت) از بلکبرن بردن و با ویگان به فینال رسیدن.
_(10)_vr6f.jpeg)
توی لیگ به غیر از باخت ۱_۳ به سیتی و ۳_۴ به بلکبرن فرم خوبی داشتن و یا میبردن یا مساوی میکردن. بازیشون تو مرحله پنجم FAکاپ رو لیورپول که آخر فصل قهرمان FA.Cup شد ۰_۱ توی آنفیلد برد و یونایتد حذف شد. با اینحال تو فینال EFL از ویگان اتلتیک ۰_۴ بردنو قهرمان EFL شدن. فرم خوب لیگشون رو حفظ کردن ولی سه روز مونده به آخرین بازی فصل رفتن لندن و ۰_۱ از چلسی باختن و قهرمانی رو به چلسی دادن. یونایتد لیگو با ۰_۰ خونگی جلوی میدلزبورو که فاصله با لیورپولو تا یک امتیاز کم کرد ادامه داد ولی روز آخر با برد ۰_۴ خونگی جلوی چارلتون تونستن ۱امتیاز اختلاف با لیورپول رو حفظ کنن و نایب قهرمان بشن.
چلسی ۹۱ ۵۰+ ۲۹برد ۴مساوی ۵باخت ۷۲ز ۲۲خ
یونایتد ۸۳ ۳۸+ ۲۵برد ۸مساوی ۵باخت ۷۲ز ۳۴خ
لیورپول ۸۲ ۳۲+ ۲۵برد ۷مساوی ۶باخت ۵۷ز ۲۵خ
آرسنال ۶۷ ۳۷+ ۲۰برد ۷مساوی ۱۱باخت ۶۸ز ۳۱خ
{ دوشنبه بعد از بازی با میدلزبورو بهم گفتن که روی قراره به جای گری مصاحبه کنه. مطمئن بودم یه اتفاق بدی میوفته چون میدونستم هنوزم داره به خاطر بازی شنبه(باخت ۱_۲ از بلکبرن) بازیکنهارو دعوا میکنه. گذشت تا ساعت ۴ صبح. یه نفراز باشگاه زنگ زد و گفت: "یه مشکلی پیش اومده که خودتون حتما باید ببینید" توی مصاحبه روی گفته بود ریچاردسون مدافع تنبلیه، به عقل کسایی که توی اسکاتلند میگفتن درن فلچر بازیکن خوبیه شک کرده بود و در مورد ریو فردیناند گفته بود معنی فوق ستاره بودن این نیست که هفته ای ۱۲۰هزار پوند بگیره و فقط یه نیمه جلوی تاتنهام خوب بازی کنه. فقط گفتم "یا خدا!" باورم نمیشد! درمورد همه یه چیزی گفته بود درن فلچر، آلن اسمیت، فن در سار، همه. روز دعوا قرار بود روی کین از بقیه بازیکنا عذرخواهی کنه. از پله ها[ی دفترم که بالای رختکن بود] رفتم پایین و سر جام نشستم. گری بلافاصله گفت هیچکس از تمرینات تیم راضی نیست! باورم نمیشد همچین چیزی میشنوم. روی رهبر بودو میتونست روی همه تاثیر بذاره. فکر کنم از قدرتش استفاده کرده بودو شرایطو به نفع خودش تغییر داده بود. لازمه اینجا به این نکته اشاره کنم که کارلوس کی روش مربی و تمرین دهنده خیلی خوبی بود. قبول دارم که گاهی تمریناتش بیش از حد تکراری میشه و بازیکنهارو مجبور میکنه بعضی چیزهارو به شکل وسواسی تکرار کنن. ولی همینه که باعث ساخته شدن فوتبالیست ها میشه اصلی که بهش میگن "اجبار به عادت کردن" منم بهش اجازه داده بودم این کارو انجام بده. گفتم: "منو کشوندید اینجا که بگید تمرینو دوست ندارید؟ شما دوتا(گری نول و روی کین) فکر کردید میتونید دوباره باهم یارکشی کنید؟ منو چی فرض کردید؟" پیشنهاد روی بودکه بریم فیلمو ببینیم و بذاریم بازیکنها تصمیم بگیرن. از بازیکنها پرسید "کسی نظری داره؟" و ادوین فن در سار گفت: "آره، به نظرم انتقاد از هم تیمی هات زیاده رویه" روی جوابشو داد ولی بهترین جمله روز رو برا من نگه داشته بود گفت: "تو به چه حقی مشکلات شخصیت با مگنیرو وارد باشگاه کردی؟" چیزی که اونروز متوجه شدم این بودکه چشماش همینطور ریز میشد. قیافه اش جوری بودکه حتی منی که تو گلاسگو بزرگ شدمم ترسیدم! بعد از اینکه روی از دفترم بیرون رفت، کارلوس شاهده که چقدر ناراحت بودم. بعدا بهم گفت هیچوقت تو زندگیش تو همچین موقعیت سختی قرار نگرفته بودو به نظرش بدترین اتفاقی که میتونست توی یه باشگاه حرفه ای فوتبال اتفاق بیوفته افتاده بود. بهش گفتم: "باید بره کارلوس امکان نداره نگهش دارم" کارلوس گفت: "حتما صد درصد" و منم گفتم "ترتیب کاراشو بده"
کنترل چیزی بودکه امکان نداشت از دستش بدم چون تنها چیزی بودکه تا اون لحظه نجاتم داده بود. مسئله روی کین همون مسئله دیوید بکهام بود. روزی که بازیکنها کنترل رختکن رو دست بگیرن باشگاه با خاک یکسان میشه. دوماه بعد با کارلوس توی دفترم بودم که یه نفر اومدو گفت روی کین اومده باهاتون صحبت کنه ما اول ترسیدیم ولی کین گفت: "اومدم درباره حرفایی که زدم معذرت خواهی کنم" اونروز درباره مگنیر حرف زد نمیدونم چرا انقد به این موضوع علاقه داره ولی باهم قرار گذاشتیم حرفی درباره این موضوعات نزنیم. من به توافقمون پایبند بودم ولی روی زمانی که سرمربی ساندرلند بود توافقمون رو شکست و گفت ما بهش بی احترامی میکردیم تا به اون نقطه دعوا برسه! باشگاه ازش شکایت کرد ولی دیوید گیل(مدیرعامل وقت) پیشنهاد داد پی شکایتو نگیریم چون روی کین هنوزم بین طرفدارای یونایتد، ساندرلند و بقیه قهرمان بودو نباید تو زمین اون بازی میکردیم." }
_(11)_0w9j.jpeg)
کی روش و روی کین مربی یونایتد و سرمربی ساندرلند
{ به فرگوسن گفتم: "آره آره تو درست میگی باشه" دیوید گیل یه نامه دستم داد که درواقع نارنجک بعدی بود که به سمتم پرت میکردن تا عصبانیم کنه. گفت: "این متن بیانیه ایه که برات آماده کردیم" حتی بیانیه رو نوشته بودن! از قبل تصمیمشونو گرفته بودن نه یکساعت نه دوساعت نه چند جلسه مذاکره. تصمیمشونو گرفته بودن. توی نامه نوشته بود از ۱۱سال تلاش من توی باشگاه تشکر میکنن. عصبانی شدم گفتم ۱۱سال؟ من ۱۲سال اینجا بودم! و نامه رو پس دادم. عینکهاشونو زدن و نامه رو خوندنو عذرخواهی کردن! از قراردادم هنوز نیم فصل مونده بود و باشگاهم به خاطر مشکلات حقوقی که داشت نمیتونست حقوقمو تا چندماه بده. گفتم: "میتونم برم جای دیگه بازی کنم؟" فرگوسن گفت: "آره مشکلی نداره. پشت قراردادت یه متمم امضا میکنیمو باطلش میکنیم و برا دستمزدت قرارداد جدید مینویسیم." تو دلم گفتم "مرتیکه خرفت آشغال". بعد از جلسه سوار ماشینم شدمو از کمپ تمرین رفتم بیرون. یکم بعد زدم کنار و چند دقیقه گریه کردم. پیش خودم فکر میکردم "تموم شد" تا کاغذ بازیها تموم بشه سه ماهم بیشتر از زمان قراردادم طول کشیدو منم سه ماه بیشتر حقوق گرفتم. ماشینیم که بهم داده بودن حسابی اینور اونور بردمو روزی که رفتم تحویلش بدم رفتم تا از فرگوسن و کی روش معذرت خواهی کنم. الان که فکرشو میکنم میبینم کاش اینکارو نکرده بودم. فقط میخواستم کار درستو انجام بدم اصلا از چیزایی که گفته بودم پشیمون نبودم. " }
_(6)_tuut.jpeg)
روی کین سرمربی ساندرلند مقابل فرگوسن
◇◇♧◇◇♡◇◇♤◇◇♧◇◇♤◇◇♧◇◇♡◇◇♤◇◇♧◇◇♡◇◇
فصل ۲۰۰۷_۲۰۰۶
این فصل با فروش ۱۰میلیونی فن نیلستروی به رئال و خرید مجانی مایکل کریک از تاتنهام شروع شد. رقیبهای این فصل یونایتد بازم چلسی مورینیو بود، آرسنال ونگر و لیورپول بنیتز. توی چمپیونز لیگم با بنفیکا و سلتیک و کوپن هی گن همگروه بودن. لیگ برا یونایتد خیلی خوب شروع نشد ولی خیلیم بد نبود چون از ۵بازی اول ۴تا برد گرفته بودن جلوی فولام(۱_۵) چارلتون(۰_۳) واتفورد(۱_۲) تاتنهام(۰_۱) و فقط ۰_۱ از آرسنال باخته بودن توی منچستر و دوم شده بودن. بعد از این یونایتد دوباره مثل نیم فصل دوم فصل قبلی توی لیگ ثبات پیدا کردو از ۱۲بازی بعدی ۱۰تا برد و ۲تا مساوی گرفت و جاشو تو رتبه اول محکم کرد. سال ۲۰۰۶ برا یونایتد خوب ادامه پیدا کرد. توی منچستر ۲_۳ از سلتیک بردن توی پرتغال ۰_۱ از بنفیکا و توی منچستر ۰_۳ از کوپن هی گن. با اینحال اواخر همون سال توی یه مقطعی افت کردنو تو EFL بعد از برد سختی که توی خونه کروآلکساندرا(۱_۲ توی وقت اضافه) بدست آوردن، با گل دقیقه ۲۷ توی خونه ساوتئند یونایتد ۰_۱ باختنو تو مرحله چهارم حذف شدن. توی لیگ دومین باخت فصلشونو دادن(۰_۱ به وست هم) و دور برگشت UCL نتایج خوبی نگرفتن و بعد از دوتا باخت ۰_۱ توی دانمارک و ایرلند روز آخر تو اولدترافورد با یه گل از بنفیکا عقب افتادن. ولی اوخرا نیمه اول مساوی کردنو نیمه دوم ۲تا گل دیگه زدنو ۱_۳ بردن.
یونایتد ۱۲
سلتیک ۹
بنفیکا ۷
کوپن هی گن ۷
یونایتد با این نتایج به جای اینکه به میلان، رئال و بایرن بخوره به رم، لیل و لیون خورد که قرعه بهتری بود. سال ۲۰۰۷ با وجود باخت ۱_۲ به آرسنال توی لندن، برای یونایتد خوب شروع شد. توی مراحل تک حذفی FAکاپ ۱_۲ از استون ویلا بردن، ۱_۲ از پورتموث و ۲_۳ از ردینگ. توی لیگ ۷بازی بعدی رو بردن و تو UCL با گل دقیقه ۸۳ رایان گیگز لیل رو توی فرانسه بردن. بعدم با برد ۰_۱ تو انگلیس کارو تموم کردنو حریف آ.اس.رم شدن.
_(15)_gr8t.jpeg)
بعد از اون توی FAکاپ ۲_۳ از میدلزبورو (۲_۲رفت ۰_۱ برگشت) بردنو به نیمه نهایی رسیدن. ۱_۴ از واتفورد بردنو با چلسی به فینال رسیدن. با اینحال فروردین(آوریل) ۲۰۰۷ روند خوبشون با دوتا باخت قطع شد. اول توی ایتالیا ۱_۲ به رم باختن بعد ۱_۲ از پورتموث توی لیگ. با اینحال زود خودشونو پیدا کردنو توی انگلیس ۱_۷ از رم بردن و با میلان آنچلوتی، لیورپول بنیتز و چلسی مورینیو به نیمه نهایی رسیدن. توی لیگ از شفلید بردن و با میدلزبورو مساوی کردن(۰_۲ و ۱_۱) و به ۴تا بازی آخر لیگ رسیدن که خیلی براشون حساس بود. با اورتون توی لندن، دربی منچستر با سیتی، چلسی توی لندن و با وستهم تو منچستر. به علاوه دوتا بازی رفت و برگشت با میلان و فینال جام حذفی.
اول توی انگلیس ۲_۳ از میلان بردن. ۲_۴ از اورتون بردن و توی ایتالیا ۰_۳ به میلان باختن و حذف شدن. (میلان آنچلوتی ۱_۲ از لیورپول بنیتز برد و قهرمان شد)
یونایتد به لحاظ روانی افت نکرد و دربی منچسترو با پنالتی دقیقه ۳۴رونالدو از سیتی برد. و قبل از بازی حساس با چلسی توی لندن قهرمانیش رو قطعی کرد بعدم با چلسی ۰_۰ کردو ۰_۱ از وست هم باخت. توی فینال FAکاپ با گل دقیقه ۱۱۶ دروگبا ۰_۱ باختن و نایب قهرمان شدن.
یونایتد ۸۹ ۵۶+ ۲۸برد ۵مساوی ۵باخت ۸۳ز ۲۷خ
چلسی ۸۳ ۴۰+ ۲۴برد ۱۱مساوی ۳باخت ۶۴ز ۲۴خ
لیورپول ۶۸ ۳۰+ ۲۰برد ۸مساوی ۱۰باخت ۵۷ز ۲۷خ
آرسنال ۶۸ ۲۸+ ۱۹برد ۱۱مساوی ۸باخت ۶۳ز ۳۵خ
◇◇♧◇◇♡◇◇♤◇◇♧◇◇♤◇◇♧◇◇♡◇◇♤◇◇♧◇◇♡◇◇
فصل ۲۰۰۸_۲۰۰۷
توی پیش فصل سولسشر بازنشسته شد. گابریل هاینزه سرمربی فعلی اولدبویز با قرارداد آزاد رفت رئال و آلن اسمیت با قیمت ۶میلیون یورو فروخته شد نیوکسل. توی نیم فصلم قرارداد پیکه تمدید نشدو به عنوان بازیکن آزاد رفت بارسای رایکارد. نانی ۲۱ ساله از اسپورتینگ لیسبون به علاوه اندرسون ۱۹ ساله از پورتو با قیمت مجموع ۳۰میلیون یورو خریده شدن. این فصل مورینیو تصمیم گرفت توی چلسی نمونه و طبق قولی که از خوئان لاپورتا مدیرعامل بارسا گرفته بود، سال بعد سرمربی بارسلونا بشه(که البته گواردیولا به جاش انتخاب شد و داستان تاریخی جنگهای مورینیو_گواردیولا) به جای مورینیو هم آورام گرانت فلسطینی سرمربی شد. آرسنال ونگر و لیورپول بنیتزم مثل چند فصل قبلی مدعی قهرمانی لیگ بودن به علاوه اینها منچسترسیتی هم این بار مدعی قهرمانی بود چون تاکسین شیناواترا که از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ نخست وزیر تایلند بود منچستر سیتی رو خریده بود و اسون گوران اریکسون سوئدی رو که با انگلیس تا یک چهارم(Quarter Finals) جام جهانی ۲۰۰۲، یورو ۲۰۰۴ و جام جهانی ۲۰۰۶ بالا رفته بودو استخدام کرده بود و ۵۱میلیون یورو توی بازار نقل و انتقالات پیش فصل ریخت و پاش کرده بود!(نهم شدن آخرفصل🤨). یونایتد توی چمپونزلیگ با رم اسپالتی(سرمربی فعلی ناپولی قهرمان این فصل سری آ) اسپورتینگ لیسبون و دینامو کیئف همگروه بود.
یونایتد بعد از ۱_۱ با چلسی و شکست دادنشون توی پنالتی ها سوپرکاپ رو برد ولی فصل رو به بدترین شکل ممکن شروع کرد. ۰_۰ با ردینگ توی اولدترافورد، ۱_۱ با پورتموث و باخت ۰_۱ تو دربی منچستر که یونایتدو تا رتبه ۱۷ پایین برد. بعد از این با ۳تا برد ۰_۱ پشت سرهم(تاتنهام_ساندرلند_اورتون) شرایط یونایتد بهتر شد و توی UCL با گل دقیقه ۶۲ رونالدو به اسپورتینگ لیسبون توی پرتغال برنده شدن.(سرمربی ساندرلند روی کین بود که به دراماتیک ترین شکل ممکن از چمپیونشیپ آورده بودشون لیگ برتر) بازی بعدی که توی EFL بود تحقیر شدن و ۰_۲ توی اولدترافورد از کاونتری سیتی دسته پایینتر باختن و همون اول کار حذف شدن. یونایتد از ۷بازی بعدش ۶تا برد و ۱مساوی گرفت از جمله برد ۰_۲ از چلسی توی لندن و ۲_۲ با آرسنال توی لندن. یونایتد توی انگلیس ۰_۱ از رم برد، و توی اوکراین ۲_۴ از دیناموکیئف دور برگشتم به بهترین شکل ممکن با دوتا برد و یه مساوی تموم کردو به عنوان سرگروه بالا رفت و به جای اینکه به رئال بخوره به لیون خورد.
یونایتد ۴_۰ دیناموکیئف
یونایتد ۲_۱ اسپورتینگ لیسبون(گل دومو رونالدو دقیقه ۹۲ زد)
رم ۱_۱ یونایتد (پیکه برا یونایتد گل زد)
سال ۲۰۰۷ با ۶تا برد دیگه از جمله ۰_۲ جلوی اورتون و ۰_۱ جلوی لیورپول و دوتا باخت(۰_۱ بولتون و ۱_۲ وستهم) برای یونایتد تموم شد. اون فصل یونایتد خیلی سخت گل میخورد و خیلی راحت گل میزدو بازیکنهاش خیلی باهم هماهنگ شده بودن. سال ۲۰۰۸ با برد ۰_۲ جلوی استون ویلا توی FAکاپ شروع شد و توی لیگ با ۴تا برد پشت سرهم از برمینگهام، نیوکسل، ردینگ و پورتموث(۰_۱ / ۰_۶ / ۰_۲ / ۰_۲) به رتبه اول رسیدن. ولی بعد از ۱_۱ خارج از خونه با تاتنهام و باخت دوباره توی دربی منچستر(۱_۲) رفتن دوم جدول.
_(14)_5aef.jpeg)
توی مرحله چهارم FA کاپ توی اولدترافورد ۱_۳ از تاتنهام بردن و مرحله پنجم ۰_۴ آرسنالو توی اولدترافورد بردنو مرحله ششم بازم توی اولدترافورد ۰_۱ از پورتموث باختن و حذف شدن. دیگه فقط لیگ و UCL برا یونایتد مونده بود و فصل خیلی داشت شبیه سال ۲۰۰۴ کی روش توی رئال میشد.
توی UCL بازی رفت با لیون توی فرانسه با گل دقیقه ۵۴ بنزما عقب افتادن و با گل دقیقه ۸۷ ته وز بازی رو مساوی کردن. و چهارده اسفند ۲۰۰۸ با گل دقیقه ۴۱رونالدو از لیون بردن و به مرحله بعدی رسیدن. که حریفشون دوباره رم اسپالتی بود چون تونسته بود رئال برند شوسترو با نتیجه ۲_۴ حذف کنه. (۱_۲ رفت / ۱_۲ برگشت) یونایتد توی یک چهارم دوباره با رم بازی کردو تو ایتالیا با گلهای رونالدو(۴۰) و رونی(۶۶) برنده شد. و بازی برگشت با گل دقیقه ۷۰ ته وز با نتیجه نهایی ۰_۳، با لیورپول، چلسی و بارسلونا به نیمه نهایی رسید و بعد از ۰_۰ با بارسای رایکارد توی نیوکمپ که دوسال قبل قهرمان UCL شده بود، با گل دقیقه ۱۸ اسکولز ازشون بردن و با چلسی به فینال رسیدن که اولین فینال اروپایی یونایتد بعد از ۱۹۹۹ بود! (بعد از این بودکه گواردیولا به جای رایکارد اومد)
توی لیگ قبل از بازی با رم با سه تا برد جلوی نیوکسل(۱_۵) فولام(۰_۳) و لیورپول(۰_۳) دوباره رتبه ۱ جدولو از آرسنال پس گرفتن. بعد از چمپیونزلیگ با بردن آرسنال(۱_۲) یه فاصله ۲امتیازی از آرسنال گرفتن ولی دوتا بازی مونده به اتمام لیگ، ۱_۲ از چلسی توی لندن باختنو فقط به خاطر تفاضل گل بهتر اول موندن. با اینحال با برد ۱_۴ جلوی وستهم و ۰_۲ خارج از خونه جلوی ویگان اتلتیک قهرمان لیگ شدنو با خیال راحتتری سراغ فینال چمپیونزلیگ رفتن. که روز ۱خرداد ۲۰۰۸ توی استادیوم لوژنیکی تو موسکوی روسیه برگزار میشد. همون ورزشگاهی که سال ۲۰۱۸ توش بازی ۰_۵ عربستان روسیه، فینال اسپانیا کرواسی و بازی روسیه اسپانیا برگزار شد.
یونایتد ۸۷امتیاز ۵۸+ ۸۰ز ۲۲خ ۲۷برد ۶مساوی ۵باخت
چلسی ۸۵امتیاز ۳۹+ ۶۵ز ۲۶خ ۲۵برد ۱۰مساوی ۳باخت
آرسنال ۸۳امتیاز ۴۳+ ۷۴ز ۳۱خ ۲۴برد ۱۱مساوی ۳باخت
لیورپول ۷۶امتیاز ۳۹+ ۶۷ز ۲۸خ ۲۱برد ۱۳مساوی ۴باخت
منچستر یونایتد توی فینال روسیه با گل دقیقه ۲۶رونالدو جلو افتاد و دقیقه ۴۵ لمپارد بازی رو مساوی کرد. بازی توی ۱۲۰دقیقه ۱_۱ تموم شدو توی پنالتی ها بعد از اینکه توز و کریک از یونایتد و بالاک و بلتی از چلسی پنالتی هاشونو گل کردن، رونالدو پنالتی سومو خراب کردو لمپارد سومی رو گل کرد اوون هارگریوز و اشلی کول پنالتی های چهارمو گل کردن. پنالتی پنجم یونایتدو نانی گل کرد که کافی نبودو حتما باید پنالتی جان تری خراب میشد که اتفاقا همینم شد. اندرسون و سولومون کالو پنالتی های ششم رو گل کردنو گیگز توی پنالتی هفتم یونایتدو جلو انداخت. پنالتی هفتم چلسی رو که آنلکا میزد ادوین فن در سار گرفت و یونایتد بعد از ۹سال دوباره قهرمان UCL شد.
_(13)_kz7.jpeg)
بعد از این خیلی ها این نتیجه رو حاصل تلاش فرگوسن، کی روش، رونالدو، رونی و هرکس دیگه ای دونستن اما واقعیت اینه که یونایتد تونسته بود خودشو مدرن کنه و توی این راه مدیون خیلی ها بود. (با اینحال به نظر خودم نقش فرگوسن از همه بیشتر بوده چون شجاعت اینو داشته که خیلی از مسائل تیمشو به دست کی روش بسپاره و با اینحال جوابگوی همه نتایجی باشه که قرار بود پیش بیاد) با اینحال نقش فرگوسن برای همه غیرقابل انکاره و برای همینم ۴یادداشت پایین از وین رونی، مایکل کریک و گری نویل و یادداشت سورپرایز چهارم🙂 درباره نقش کی روش به عنوان دستیار فرگوسنه.
وین رونی (سرمربی فعلی دی سی یونایتد):
{ در سال ۲۰۰۸ منچستر یونایتد تیم بسیار قدرتمند و منسجمی داشت و قبل از اینکه بتواند در فینال مسکو ،چلسی را شکست بدهد و به قهرمانی دست یابد توانستیم تیم بسیار قدرتمند آن زمان بارسلونا را متوقف کند و بعد از شکست بارسلونا در دیدار نیمه نهایی به فینال مسکو راه پیدا کند. تیم منچستر یونایتد آن سال موفق شد ۱۸۰ دقیقه دروازه خود را در برابر بارسلونای قدرتمند بسته نگه دارد . همه ما این موفقیت را مدیون تاکتیکهای فوق العاده کارلوس کیروش هستیم که قبل از این دو مسابقه طراحی کرده بود، تاکتیک هایی که هنوز هم در مورد آن در اولد ترافورد حرف زده میشود. در آن بازی با تاکتیک های خلاقانه کارلوس کی روش نقشه ما این بود که فضا و مالکیت توپ را به بارسلونا بدهیم و ما با ضد حمله به آنها گل بزنیم ،تاکتیک هایی که واقعاً فوق العاده بودند و کاملا جواب داد. اما در فینال سال ۲۰۰۹ در رم نقشه فرگوسن این بود که ما حمله کنیم و بازی هجومی داشته باشیم که همه نقشه هایش نقش بر آب شد! ما دو فینال به بارسلونای گواردیولا باختیم و تمام تاکتیک ما این بود که آنها را تحت فشار قرار بدهیم ،پرس کنیم و بازیکنان را محاصره کنیم اما تمام تاکتیک های ما شکست خورد و در حقیقت تاکتیک های فرگوسن مثل یک خودکشی برای ما بود!
یادم میآید که فرگوسن مرتب می گفت ما منچستر یونایتد هستیم و باید بازی هجومی انجام بدهیم .در حقیقت این در فرهنگ و ذهنیت فرگوسن بود اما خیلی ها از جمله من این طور فکر نمی کردیم و با آن موافق نبودیم. همه بازیکنان می دانستند که فرگوسن ذهنیت غلط و اشتباهی دارد و ما این را عمیقاً با پوست و استخوان خود درک می کردیم. ما داشتیم بهترین روش و تاکتیک سال ۲۰۰۸ را که کارلوس کیروش طراحی و اتخاذ کرده بود ترک می کردیم و دست به خودکشی میزدیم. در حقیقت ما نقشه موفقیت خود را پاره کردیم .برای من و خیلی از بازیکنان دیگر اهمیت ندارد که چگونه فوتبال بازی می کنیم و می بریم بلکه فقط موفقیت مهم است. شما ببینید سال گذشته لیورپول چگونه قهرمان اروپا شد؟ من فکر می کنم زین الدین زیدان نیز در رئال مادرید همین ذهنیت را دارد و خیلی به بازی زیبا و هجومی اهمیت نمی دهد. }
_(13)_dqpl.jpeg)
مایکل کریک(سرمربی فعلی میدلزبورو):
{ ما به خاطر بازی های پر فشار لیگ برتر و لیگ قهرمانان اروپا در آن سال بازی های زیادی انجام دادیم و قبل از بازی با بارسلونا زمان زیادی برای تمرین نداشتیم.کارلوس کیروش قبل از بازی با بارسلونا مسئولیت تمرین را بر عهده گرفت و او دو تشک باشگاهی را به درون زمین چمن تمرین آورد.او به مدت پنج دقیقه کامل به ما میگفت که اجازه ندهیم توپ به این تشک ها برخورد کند و هر چقدر که شده باید به خودتان و بدنتان کش بیاوریدتا جلوی برخورد توپ با تشک را بگیرید.این همان کاری است که ما بایدجلوی محوطه جریمه خودمان برای مقابله با بارسلونا انجام میدادیم. ما با سیستم چهار-چهار-دو برابر آنها بازی کردیم و توانستیم در نیوکمپ به تساوی بدون گل برسیم و خوشبختانه در اولدترافورد آنها را شکست دادیم.کیروش همیشه در بازی های بزرگ نقش مهمی در تیم ایفا میکرد و خیلی به ما کمک کرد تا در آن بازی موفق شویم. }
گری نویل:
طرح اصلی نوشته شده برای رویارویی با کاتالانها را کارلوس کیروش، دستیار فرگوسن نوشته بود. کیروش در تمرینات بسیار ریز بینانه همه چیز را مورد بررسی قرار داده و برای هر بازیکنی جایگاهی را مشخص کرده و به آنها برنامه داده بود. به نظر من کیروش یک روانشناس است. پیش از آن هیچ کدام از ما چنین توجهی به جزئیات را ندیده بودیم. ما بارها و بارها تمرینات را تکرار کردیم. تاکتیکهای او را در حالی که توپ را در دست داشتیم بار دیگر به آرامی اجرا کردیم. دستورالعمل کیروش بسیار ساده بود. قرار بود کریستیانو رونالدو آنها را در زمین خودشان پرس کند و کارلوس توز نیز هر زمانی که یحیی توره صاحب توپ میشد، به سراغش برود. در این حالت ممکن بود آنها میانه زمین را در اختیار داشته باشند ولی این موضوع برای ما خطری نداشت. با قرار دادن پارک و رونی در کنارهها، اجازه حرکت از لیونل مسی و آندرس اینیستا گرفته شده بود ولی برنامه اصلی برای پل اسکولز و مایکل کریک بود. کیروش برای هر کدام از آنها جایگاه ویژهای در نظر گرفته بود. پرس کردن آنها یک تاکتیک بسیار عالی برای ما بود که همین امر موجب شد بارسلونا در ۱۸۰ دقیقه در دو بازی رفت و برگشت نتواند به یونایتد گل بزند و در نهایت شیاطین سرخ با تک گل پل اسکولز به دیدار نهایی راه یابند. }
مرحوم دکتر صدر توی دوتا یادداشت جداگانه درباره دوران کی روش توی یونایتد صحبت کرده. یکی سال ۲۰۰۴ قبل از همه این اتفاقات و یکیم سال ۲۰۱۸ بعد از صعود ایران به جام جهانی:
{ الکس فرگوسن در خاطراتش نوشته که در تمرینات یونایتد، همیشه یک توپ برمیدارم و گوشهای از زمین روی آن مینشینم و حظ میبرم از تمرینات. کارلوس کوئیروز از قبل همه چیز را آماده کرده و همه کارها را دقیق و درست انجام میدهد. تاکتیک و برنامه تمرینی را متناسب با حریف هر هفته، خیلی دقیق و با وسواس جلو میبرد. او همه کاره منچستر یونایتد است اما روز مسابقه که فرا میرسد، من کت و شلوارم را میپوشم و کراوات قرمز میزنم و در نقش سرمربی روی نیمکت مینشینم. یونایتد گل میزند، بازیها را میبرد و همه هواداران در ورزشگاه یکصدا «سرالکس سرالکس» میگویند اما آنها نمیدانند که این موفقیتها و گلها نتیجه کار شبانهروزی کوئیروز است اما من که اینها را میدانم. وقتی او قصد رفتن به مادرید را داشت، من مخالف مربیگری کارلوس در رئال بودم اما به حرف من گوش نداد و به رئال رفت. خیلی از دست او ناراحت بودم اما وقتی از رئال جدا شد، با اینکه بینهایت از کارش دلخور بودم، از بازگشت او به یونایتد استقبال کردم. شاید هر کس دیگری جز «کوئیروز» بود، هرگز حاضر به پذیرفتن او نمیشدم. }
{ کی روش پس از یک فصل نتوانست دعوت اغوا کننده فلورنتینو پرس را نپذیرد و راهی رئال مادرید شد. یونایتد فصل 2004-2003 را در رتبه سوم لیگ به پایان برد و در اروپا هم در یک چهارم نهایی برابر بایرن مونیخ سقوط کرد. کی روش در برنابئو ناکام ماند و در پایان فصل اخراج شد، و وقتی فرگوسن دوباره او را به همکاری دعوت کرد همه حیرت زده شدند. بازگشت او با راه و رسم منچستری سر ستیز داشت. روی کین توصیف کرد چگونه طی یکی از اردوهای آمادگی رو به کی روش گفته "تو از وفاداری حرف نزن، تو که با اولین پیشنهاد ما را ترک کردی". ولی فرگوسن چیزی در کی روش دیده بود ورای نیش ها. فرگوسن اعتقاد داشت می تواند برای دگرگونی یونایتد به او تکیه دهد و تکیه هم داد. کی روش در 2004 برگشت و دوباره شد مرد شماره دو یونایتد. دو سال نخستین بازگشتش با تلخی سپری شدند. آرسنال قهرمان 2004 لیگ شد و چلسی قهرمان 2005 و 2006. ولی فرگوسن دامنه اختیارات کی روش را بیشتر کرد: در تمرینات، آماده سازی و بازی های تاکتیکی. بازیکنان تیم واکنش منفی نشان دادند و گری نویل رهبری شورشی علیه کی روش را بر عهده گرفت، ولی فرگوسن کماکان کنار کارلوس باقی ماند. نشریات انگلیسی آن دوران لبالب از حمله به یونایتد و کی روش شدند. دومنیک فایفیلد در گاردین نوشت "... کی روش بوده که سیستم 3-3-4 در یونایتد را پیاده کرده. سیستمی که حین بازی به 1-5-4 بدل شده و هم فن نیستلروی را در نوک حمله تنها گذاشته و هم وین رونی به عقب برگشته را آشفته کرده. یونایتد برای پیاده کردن این سیستم طی سه بازی آخرش برابر منچستر سیتی، ویارئال و لیورپول جان کنده و فقط پنج بار توپ را درون قاب دروازه شلیک کرده. فرگوسن از مرد شماره دو حمایت کرده ولی ناآرامی میان بازیکنان بالا گرفته".جانی فلکس از اتحادیه طرفداران مستقل منچستر یونایتد با لحن توهین آمیزی نوشت "...طرفداران این یارو (کی روش) رو مسخره می کنن، کسی که در سقوط سابقه طولانی داره". راب اسمیت هم در تایمز نوشت "... طرفداران یونایتد می گویند بس است. اصرار برای پیاده کردن این سیستم توهینی به میراث باشگاه شده و آدمی به نام کارلوس کی روش که این جا کسی دوستش ندارد بر پیاده کردنش اصرار می کند". یونایتد در دوران انتقال بسر می برد و به دو بازیکن جوان با استعدادش تکیه داد، به وین رونی و کریستیانو رونالدو که باشگاه برای هردوی شان مبلغ بالایی پرداخته بود. کی روش همان زمان از آینده هیجان انگیز یونایتد حرف زد. این که به توفیق آن تیم و آن رویکرد اعتقاد دارد. یونایتد سال 2007 بعد از چهار سال دوباره قهرمان لیگ شد و سال بعد هم قهرمان لیگ و هم فاتح لیگ قهرمانان 2008. همه چیز در اولدترافورد دگرگون شده بود و به قول جاناتان ویلسون، تحلیل گر انگلیسی، یونایتد برای اولین بار طی سی سال، نخستین تیم انگلیسی شده بود که با نوآوری تاکتیکی بازی کرده بود. یونایتد طی چهار سال بعد در سه فینال لیگ قهرمانان بازی کرد و چهار بار دیگر لیگ را فتح کرد. زمانی که همه رام شده بودند. همه با شیفتگی از کی روش حرف می زدند. وقتی کی روش در 2008 راهی تیم ملی پرتغال شد دنیل تیلور در گاردین نوشت "فرگوسن بدون کی روش چگونه یونایتد را جلو خواهد برد؟"
کی روش به زمان نیاز داشت و فرگوسن و یونایتد آن زمان را برایش مهیا کردند. کی روش در تیم ملی ایران هم به زمان نیاز داشت و آن زمان برغم همه نق زدن ها و نیش ها برایش مهیا شد. حالا تیم ملی ایران برای نخستین بار طی دو بار پیاپی راهی جام جهانی شده و این بار با اقتدار، بدون دلشوره، بدون نجات در آخرین لحظه. تجربه ای نو برای فوتبال این عصر ایران و مشتاقانش. آمیخته به احساس سبکی خیلی زیاد. }
_(12)_30y.jpeg)
قسمت چهارم 👇
https://www.tarafdari.com/node/2256402