مطلب ارسالی کاربران
میشل و لوبانوفسکی ؛ زمانه ی توتال فوتبال(۲)
نتیجه ی روی بیلبورد شگفت انگیز بود : آژاکس ۵ لیورپول۱
بیل شنکلی بزرگ باورش نمی شد . نه آژاکس و نه لیورپول هنوز قهرمانی اروپا نیاورده بودند . شنکلی دست به سینه ایستاده بود و متعجب به بورد نگاه می کرد . آنها بهترین تیم بریتاتیا بودند ولی چیزی که در زمین دیده بود ، از فوتبال هلند که هیچ در دنیا هم بی سابقه بود . مصاحبه ی بعد بازی شنکلی بر شهرت افسانه ای آژاکس افزود : ما پنچ گل خوردیم ولی آنها تدافعی ترین تیمی بودند که تابحال دیده بودم. هنوز بازیشان را آنالیز نکرده ام و نمی توانم دقیق صحبت کنم ولی در بلزی برگشت ۷ گل به آنها خواهیم زد
ادعایی که درست نبود . آنها بزور دو بر دو مساوی کردند . در یکی از بهترین عملکردهای تاریخ اروپا ی لیورپول و البته آژاکس . در واقع این بازی تنها بازی ای بود که در ادامه آژاکس با اختلاف گل نبرد . یک فینال زودرس بود .
برای درک کار رینوس میشل باید به اهمیت تاریخی فضا در هلند اشاره کرد . کشوری که همیشه جدال با دریا داشته است تا زمین بیشتری کسب کند . کشوری که یک پنجم مسحتش را با خشک کردن و مهار دریا کسب کرده است . یک استرس همیشگی .اینکه آب خاکشان را تصاحب کند . آب دشمن بود
رینوس میشل و جوانان تیمش ، محصول زمانه شان بودند .
زمانه یعنی تحولات جامعه شناختی ی بی سابقه ی دنیا در دهه ی ۶۰ که آمستردام و هلند از نمونه های مثال زدنیش بودند . آزادی های بی سابقه ی اجتماعی که در نهایت آمستردام را بهشت مواد مخدر تاریخ کرد . شهری که مصرف شخصی ی مواد مخدر کوچکترین منع قانونی ندارد
یک شهر آوانگارد در معماری ، نقاشی و فوتبال . میشل هرگز اصطلاح توتال فوتبال را برای اولین بار بکار نبرد . این اصطلاح را هنرمندان آوانگارد هلندی در نیمه ی دهه ی شصت بوجود آوردند . برای هنر . اصطلاحی که بعدها به فوتبال میشل و شاگردانش تعمیم داده شد و تا ابد رویشان ماند .
فرضیه ی اصلی ی میشل کاهش فاصله بین خطوط و فشار حداکثری و مداوم بود . یک ایده آلیسم فوتبالی . ایده ی پرس از بالا و کاهش فاصله بین دفاع و حمله اولین بار توسط لوبانوفسکی در دینامو نسکو وجرا شد ولی بنام میشل ثبت شد . قطعا بخاطر وقایع جنگ سرد . زمانی که هر چیزی در غرب توان تبلیغاتی بسیار بیشتری داشت . این فرضیه شاید در دوران اوج آژاکس و میشل و بعد استفان کواچ در چند بازی بطور کامل اجرا شد . ولی اسمش تا ابد روی فوتبال هلند ماند . در واقع این فرضیه ابزاری بسیار زیاد از دروازه تا حمله می خواست . یک دروازه بان عاای با قدرت کار با توپ بالا ، مدافعانی قوی هیکل و در عین حال بازیساز ، فولبک هایی که در طول نود دقیقه بارها بتوانند نفوذ کنند و به دفاع هم برگردند . هافبک های تخریب چی که جلوی مدافعان قرار گیرند و هم قدرت دفاعی و هم شوتزنی و حمله داشته باشند . و در نهایت وینگر ها و مهاچم نوکی که آزاد باشد و بقیه ی بازیکنان برای او فضایی دایره ای شکل ایجاد کنند . این سیستم برای مهاجم به یک ابر بازیکن هنرمند نیاز داشت که آزاد بچرخد ، گل بسازد و گل بزند و در صورت لزوم به دفاع هم کمک کند : یوهان کرایوف .
کرایوف در آژاکس به چیزی در فوتبال رسید که بیتل ها در موسیقی رسیدند . و خوب چهره و تیپش هم بدجور به راک استار ها می خورد . بعد از جرج بست شاید او راک استار بعدی فوتبال بود . با موهایی بلند ، قد بلند و خوشتیپ ، عاشق نقاشی و موسیقی راک ، تکنینک والا ، غرور و اعتماد بنفس مثال زدنی اش که با آن بدجوری روی اعصاب بازیکنان حریف می آورد . مثل مصاحبه های بعد برد های تیمش . بیشترین مصاحبه ای که کار دستش داد بعد از برد آژاکس مقابل بایرن بود . یک تحقیر کامل . و کینه ای که در دل بایرنیهای آلمان ایجاد کرد . کینه ای در فینال جام جهانی کار دستش داد . به همه ی این ها اضافه کنید عقاید ضد فاشیستی و چپ اش . از رفتن به بارسلونا بجای رئال مادرید و مصاحبه هایش علیه رژیم فرانکو تا انصرافش از رفتن به جام جهانی آرژانتین ۷۸ قبل بازیها بدلیل مخالفتش با حکومت نظامی و دیکتاتوری و اعدام های آرژانتین . و جمله معروفش موقع انصرافش از تیم ملی : هر چقدر هم که خوب باشید نمی گذارند قهرمان شوید . پیش بینی ای که به حقیقت پیوست . هلند در فینال به ارژانتین باخت. در وقت های اضافه. در جامی که از بسیاری از بازیهایش بوی تبانی می آمد . علی الخصوص بازی ماقبل فینال آرژانتین مقابل پرو . که پدیده ی مسابقات بود.
آن طرف لوبانوفسکی داشت سیستم خودش را در دینامو پیاده می کرد . لوبا که با پیر فوتبال شوروی بوریس آرکادیف از همان زمان بازیکنی به مشکل خورده بود (ادامه دارد)