عشق فوتبالآخرین پیامبر!
غریبه ای از راه رسید و در میان مردمان شهری کهن، به پیامبری برخاست...
پیام آور امید شد و پرچمدار آرزوهای محال...
اعجازش، اصالت شکوهمند تجلی گاه هنر رنسانس را به چالشی ستُرگ کشید...
استوار تر از شاهکار میکل آنژ...
ظریف تر از نبوغ داوینچی...
و در آن غروب دلگیر که زمان کوچ فرا رسید، ابراهیم وار عشق ابدی و ازلی خویش را در قربانگاه گلادیاتور های تاریخ، در مخروبه های کولوسئوم، گردن زد...
سپس گریست...
گریست و گریست و گریست...
آخرین پیامبر، غریبه...
قدیس فلورانس!
تقدیم به جنگجویی که زانوانش را برای فوتبال داد، گابریل عمر باتیستوتا