مورینیو این بار زانیولو را هدف قرار داده است!
در آخرین روز پنجره نقل و انتقالات ژانویه، باشگاه رم در خبری اعلام کرد نیکولو زانیولو بازیکن 23 ساله جالوروسی با تصمیم مستقیم ژوزه مورینیو از تیم کنار گذاشته شد وتا پایان فصل قرار نیست برای رم بازی کند؛ اتفاقی که با توجه به نشست مطبوعاتی ژوزه هرگز دور از انتظار نبود. مورینیو با وجود اطلاع از عدم علاقه زانیولو، گفت: متاسفم که زانیولو میماند!
این دیالوگ حتی باعث شد تا هواداران لاتزیو، رقیب همشهریرمیها با در دست گرفتن یک بنر از زانیولو دفاع کنند اما او نختسین بازیکنی نبوده که با آقای خاص درگیر شده است.
فران سوریانو نایب رئیس سابق بارسونا که مدیرعامل فعلی گروه فوتبال سیتی در کتاب «توپ هرگز تصادفی گل نمیشود» که در سال 2009 نوشته شده در رابطه با انتخاب گواردیولا در قیاس با ژوزه برای جانشینی رایکارد نوشت: «مورینیو بدون شک یک برنده است اما برای پیروزی باید محیط را به سطحی از تنش برساند که این برای ما مشکل ساز است!»
آغاز مشکلات ژوزه با بازیکنانش
پس از گذشت دو فصل عالی در یونیائو لیریا او در مرکز توجهات قرار گرفت و باشگاه پورتو با یکی از بزرگترین استعدادهای مربی دنیا قرارداد امضا کرد. در همان روزهای اول، یک روز بدون هیچ دلیل خاصی ژوزه مورینیو با ویتور بایا بحث پیدا میکند، خوزه با 39 سال سن با کسی به مشکل خورد که تنها 7 سال از او کوچکتر است و 7 قهرمانی در پورتو به دست آورده و 80 بازی ملی انجام داده، تصمیم ژوزه در واکنش به این موضوع چه بود؟ انتقال به تیم جوانان!
بایا بعدها در مصاحبهای مدعی شد: «ژوزه برای اثبات رهبری خود نیاز به یک تنش داشت و چه کسی بهتر از شماره یک تیم. اگر چه در آن زمان از این تصمیم ناراحت بودم اما پس از صحبت با ژوزه و دوستانم، میتوانم بگویم همه اینها یک برنامه مهم برای پیشرفت تیم بود. ژوزه بعد از یک ماه من را به تمرینات تیم اصلی برگرداند و مرا در آغوش گرفت.»
________________________________________________
جو کول، هدف ژوزه در لندن
اولین هدف ماجراجویی مورینیو در لندن، بازیکنی مستعد اما سبک وزن به نام جو کول است؛ پس از پیروزی مهم برابر لیورپول، آن هم در شرایطی که جو کول به عنوان بازیکن تعویضی وارد زمین شد و با به ثمر رساندن گل برتری چلسی، جایزه مرد زمین را تصاحب کرد. البته هیچ اثری از رضایت در چهره مورینیو نمیدیدید؛ او پس از بازی گفت: «وقتی گل میزند، بازی برای او تمام میشود و زمانی که شما برای حفظ نتیجه نیاز به تمامی بازیکنانتان دارد، 10 بازیکن در زمین داشتم. او هنوز چیزهای زیادی را یاد نرفته و باید بزرگ شود!»
مورینیو به هموطن پرتغالی خودش هم رحم نکرد. زمانی که پرتغالیها ژوزه را در لندن احاطه کرده بودند، پیش از نامهایی چون پائولو فریرا، تیاگو و نونو مورایس، این ریکاردو کاروالیو بود که یکی از بهترین زوجهای دفاعی تاریخ انگلیس را ساخته بود. کاروالیو در اولین دیدار خانگی برابر ویگان تازه صعود کرده نیمکتنشین شد و به روزنامه پرتغالی ابولا گفت: «این موضوع غیرقابل درک است. من نمیتوانم فکر کنم چرا انتخاب سوم او هستم.
واکنش ژوزه به این موضوع تندتر از هر واکنشی بود. مورینیو پس از شنیدن این حرف، گفت: «به نظر من کاروالیو در درک مسائل مشکل دارد. شاید باید یک تست IQ بدهد. من دوست نداشتم این مطالب را در روزنامه بخوانم.4 سال است با او کار میکنم و این چیزها را نمیفهمم. او نیاز به یک دکتر دارد.»
البته این جنجال خیلی زود خاتمه یافت و زمانی که مورینیو در مادرید نیاز به یک مدافع مطمئن داشت، هیچ کس جز کاروالیو نمیتوانست او را کمک کند.
________________________________________________
مورینیو در برابر اینتر، به ویژه سوپر ماریو
از نظر جنجال، شاهد آرامترین نسخه از مورینیو بودیم. مورینیو ریاکارانه، هوش خود را نشان داد و تمام تلاش خود را برای بمباران محیط بیرونی تیمش به کار گرفت. در ژانویه 2009 پس از یک نمایش احمقانه در برگامو، اینتر 3 گل عقب افتاد و مورینیو در رختکن به بازیکنانش گفت: شما فقط یک تیم مزخرف هستید.
مورینیو در اینتر کمی مهربانتر بود. او پس از این مصاحبه و شکست 3 بر یک به رسانهها گفت: یک دروغ ساده گفتم. بعضی وقتها برای تحریک بازیکنان باید آنها را عصبانی کنید و دروغ بهترین راه است. استانکوویچ هافبک نراتزوری یک بار فاش کرد مورینیو برای بازگشت اینتر، میز ماساژ را شکست تا تیم متوجه شود که چه کسی رهبر تیم است
البته مورینیو با بالوتلی به روش دیگری رفتار میکرد تا حکایتی متفاوت را رقم بزند. هر 2 منتظر تغییر رفتار فرد مقابل بودند اما ژوزه، به ماریو توجه نمیکرد و در طرف مقابل بالوتلی برای تماشای فرمول یک تمرین را نیمه تمام رها میکرد. البته آقای خاص بعدها گفت که از او کینهای ندارد و اختلافش با ماریو تنها یک خاطره طنز است.
________________________________________________
یک جوان 19 ساله قربانی ژوزه
محیط رئال مادرید مشابه به مغازه شیشه فروشیای است که بسیار بیصدا، محترم و باشکوه بود اما ژوزه به خوبی میدانست که برای گرم کردن محیطی که به نظر از لحاظ فنی ضعیفتر از بارسلونا است باید به سراغ یک قربانی برود؛ پدرو لئون بیچاره!
پسرک اسپانیایی با 10 میلیون یورو از ختافه به مادرید منتقل شد و عملکردش به نحوی بود که مارکا هیچ ایرادی به این انتقال نگرفت و او را آینده رئال معرفی کرد. در پایان ماه سپتامبر زمانی که رئال با وجود تلاشهای ایگواین، رونالدو، اوزیل و دیماریا برابر لوانته نمیتوانست به گل برسد، او لئون را برای گرم کردن صدا زد. او از نحوه گرم کردن لئون ناراحت شد و بعد از این که بازی با نتیجه بدون گل خاتمه پیدا کرد به اهالی رسانه تنها یک پاسخ داد: پدرو تلاش نمیکند و وانمود میکند میخواهد بازی کند. یرزی دودک در زندگینامه خود که در سال 2016 منتشر شد، مسائل زیادی از مشکلات ژوزه و پدرو لئون را مطرح کرد اما هر دوی آنها این موضوع را انکار کردند.
دلیل بازی نکردن و نیمکت نشینی لئون برای خیلی از هواداران سوال بود، اما ژوزه هرگز دست از تحقیر او برنداشت و یک بار در پایان تمرین به گونهای که رسانهها متوجه شوند خطاب به پدرو لئون فریاد زد: «پدرو بازی فردا از تلویزیون خانه تماشا کن، من به بازیکنی نیاز دارم که برای مادرید بمیرد!»
پدرو لئون فقط 4 بازی دیگر در لیگ انجام داد اما درست در زمانی که مورینیو 6 ماه پس از سهگانه با اینتر، برای جدال با میلان به سن سیرو بازگشت و گل دوم تیمش را پدرو لئون به ثمر رساند تا نمایشگر این ورزشگاه نتیجه 2 بر 2 را نمایش دهد و ژوزه با انگشتانش عدد 3 را نشان دهد. شاید فکر کنید این گل باعث مهربانی مورینیو شد اما آقای خاص یکی از خاصترین لحظات تاریخ فوتبال را رقم زد. ژوزه خطاب به خبرنگار مارکا گفت: چرا فقط از لئون میپرسی؟ نه زیدان و نه مارادونا... تا دو روز پیش برای ختافه بازی میکرد. اگر رئیس با من تماس میگرفت و این موضوع را میپرسید پاسخ میدادم اما او با من تماس نگرفته است.
________________________________________________
خاص بودن در برابر خواص
در بند قبلی زمانی که واژه رئال مادرید و مورینیو را در کنار یکدیگر دیدید حتما به یاد جنجالهای ژوزه با کاسیاس و راموس افتادید اما او تنها یک پیش درآمد خوشمزه برای یک غذای اصلی بود. قرار شد رئال در 18 روز چند بازی برابر بارسلونا انجام دهد. در بازی نخست مورینیو با جلو بردن پپه، تیمی ترسناک و دفاعی را به میدان فرستاد تا ابرستارگان پپ را به دردسر بیندازد اما این ایده هرگز به مزاج رسانهها، بخصوص سارا کاربونرو خبرنگار و همسر ایکر کاسیاس خوش نیامد.
در آگوست 2011 در جدال حساس سوپرجام اسپانیا، مورینیو کنترل اعصاب خود را از دست داد و انگشت خود را در چشم تیتو ویلانووا فرو کرد. کاسیاس به ژاوی زنگ میزند و سعی میکند با استراتژی تنشزدایی کمی اوضاع را آرام کند تا تیم ملی اسپانیا دچار آسیب نشود اما این موضوع برای مورینیو، کسی که در اولین روز حضورش جمله «ما علیه همه» را شعار تیمش معرفی میکند، هرگز آسان نبود. در نتیجه کاسیاس و سرخیو راموس را به دفتر پرس فرستاد تا او در رابطه با این 2 تصمیم بگیرد.
فصل 2012-2011 با تنشهای بیشتری همراه شد. پس از شکست خانگی برابر بارسلونا در یک چهارم نهایی جام حذفی، صفحه اول مارکا نشان میداد، دیوارهای والدبباس عایق صوتی ندارد زیرا گفتگوی بین مورینیو و راموس لو رفته بود.
مورینیو: در مصاحبهها مرا قتل عام کردی
راموس: نه آقا، شما فقط آنچه روزنامهها نوشتهاند را بخوانید، نه همه چیزهایی که ما گفتیم.
مورینیو: البته، شما اسپانیایی ها قهرمان جهان هستید و دوستان روزنامه نگار از شما محافظت می کنند...مانند دروازه بان
راموس: میتوان گفت موضوع چیست؟
مورینیو: سرجیو، روی گل اول بارسلونا کجا بودی؟
راموس: داشتم پیکه را مهار میکردم
مورینیو: اما باید پویول را میگرفتی.
راموس: بله، اما پیکه ما را به دردسر انداخت و ما گزینه مهار را تغییر دادیم.
مورینیو: آه، پس الان مربیگری میکنی
راموس: «نه! اما بستگی به شرایط دارد، مواردی وجود دارد که باید علامت گذاریها را تغییر دهید. و از آنجایی که شما هرگز فوتبال بازی نکردهاید، ممکن است این چیزها را ندانید.
سرخیو راموس شاید تنها کسی باشد که این میزان جسارت را در برابر مورینیو نشان داد و زمانی که مورینیو پس از شکست 2 بر یک برابر ختافه بازیکنانش را تنبل و مسئول نتایج ضعیف تیمش عنوان کرد، کاسیاس با چهرهای خسته در پایان تمرینات به او پاسخ سختی داد: «تو اولین کسی هستی که باید از خود بابت کمکاریهایت چه در زمین و چه خارج از زمین، انتقاد کنی. امیدوارم این آخرین باری باشد که در جمع از تیم انتقاد میکنی!»
صحبتهای کاسیاس به قدری تند بود که به نیمکت تیم تبعید شود و حتی زمانی که آدان جانشین کاسیاس از بازی اخراج میشد، هواداران شروع به تشویق کاسیاس کردند اما چهره درهم ژوزه خبر از موضوع دیگری میداد. در ژانویه 2013 رئال دیگو لوپس را به خدمت گرفت و این بار نوبت مورینیو بود که به کاسیاس طعنه بزند: «همانطور که کاسیاس حق دارد دل بوسکه یا پیگرینی را ترجیح دهد، من هم حق دارم دیگو لوپس را ترجیح دهم. و تا زمانی که من سرمربی رئال مادرید هستم، دیگو لوپس شروع کننده خواهد بود. من باید این تصیم را قبلاً در سال 2011 میگرفتم.»
این جنجال جذابتر هم شد؛ وقتی پپه هموطن مورینیو در دفاع از کاسیاس او را رهبر اسپانیا و مادرید خطاب کرد. مورینیو برای کودتا علیه مدافع اصلی تیمش بیشتر از یک بازی صبر نکرد و با انتخاب واران، پپه را نیمکت نشین کرد.
پس از په په این بار رونالدو بود بعد از گلزنی به گرانادا، خوشحالی نکرد و در میکس زون جملهای عجیب را بیان کرد: «خوشحال نیستم و دلیلش را باشگاه میداند.»
آیا از مورینیو عصبانی هستید؟ آیا مادرید برای شما خستهکننده شده است؟ آیا فقط می خواهید پول بیشتری دریافت کنید؟ این سوالاتی بود که از رونالدو پرسیده شد و او تنها با یک لبخند آنها را بیجواب گذاشت اما ژوزه خیلی خوب زبان هموطنش را فهمید و جواب او را هم داد: «او فکر میکند همه چیز را میداند و یک مربی نمیتواند باعث رشدش شود. من یک مشکل خیلی ساده با او داشتم؛ از نظر تاکتیکی از او انتقاد کردم و آن را خوب نگرفت. در چند هفته گذشته گفت مصدوم است و من شک ندارم…»
در اول ژوئن 2013 مورینیو پس از شکست برابر اوساسونا اقدام به خداحافظی کرد. وقتی به عقب نگاه میکند تا برای آخرین بار به بازیکنانش فکر کند، متوجه میشود که تنها 3 نفر در کنارش باقی ماندهاند: دیگو لوپز ، مایکل اسین (از قبل به چلسی وفادار است، به طوری که او را بابا صدا می کند.) و لوکا مودریچ ساده لوح که تابستان قبل از تاتنهام آمد.
________________________________________________
به جزیره خوش برگشتی!
در بازگشت دوباره مورینیو به انگلیس، این بار با بازیکنان بیشتری درگیر شد. از تمسخر فرم بدنی دیبروینه، طعنه به لوک شاو، مشکوک بودن به ازار و جنجال با شواین اشتایگر و لوکاکو از دیگر رفتارهای عجیب ژوزه بود. او علاوه بر تمامی این اسامی با اتوئو هم دچار مشکل شد و به سن مهاجم قدییم خود کنایه میزند: «مشکل چلسی این است که ما کسی را نداریم برای ما گلزنی کند... البته یک نفر را داریم که 32 یا شاید 35 سال دارد، کسی او را میشناسد؟»
اگر چه اتوئو خود را مطیع ژوزه میدانست اما رابطه سرد این 2 نفر مربوط به دوران اینتر میشد و اتوئو در همان فصل پس از گلی که به تاتنهام زد با تقیلد طعنه آمیز از کمردرد، پاسخ ژوزه را داد اما اتوئو دست بردار نبود و پیش از جامجهانی 2014 گفت: «من 33 سال دارم. اگر یک احمق حرفی میزند دلیل نیست که او را باور کنید!»
با شناخت نسبت به تمامی این اتفاقات بعید است که کارسدورپ و زانیولو هم روزهای خوبی را با مورینیو بگذرانند و چه بسا زانیولو پس از مصدومیتهای سختش طی 3 سال اخیر، این بار با یک بدشانسی بزرگتر، به نام ژوزه مورینیو درگیر خواهد بود.