یزدان بیگانهمنشأ این تفسیر از کتاب جناب عنایتالله رضا هست.
اما این داستان بخشی از ادامه شورش و ناآرامی های وستهم و بندویه بود که بنابر پایگاه خانوادگی برای زمانی مملکت رو به آشوب کشیدن و آخر سر هم به خاطر همین کارها موجب سقوط ایران و پس دادن تمام فتوحات بزرگ علیه روم شدن.
شرق همانطور که زمانی پایگاه بهرام چوبین بود پایگاه وستهم هم شد و بدلیل دوری مرزهای سغد و خوارزم از ایران دسترسی کاملی بهش وجود نداشت.
خسروپرویز سمبات باگراتونی از خاندان ایرانی باگرات ها ( به نقلی از دودمان های هخامنشی اروندی یا بلخی ها که توسط اردشیر بابکان به ارمنستان فرستاده شدن و امور لشکری رو در دست داشتن) رو برای سرکوب این پارتیان ناراضی فرستاد که سمبات موفقیت های بزرگی بدست آورد و در خلال اون سالها ترکان رو هم در هم کوبید.
ضمنن در شمال هند هم در این سالها سکه را به نام خسروپرویز میزدن.
اتفاقا هپتالیان در این زمان با اتحاد با ساسانیان سعی در جنگ علیه ترکان داشتن و در پس سقوط ساسانیان هم توانستن خودمختاری خودشون رو تا قرن های ۸ و ۹ همزمان با هجوم مسلمانان با همان سنتهای ساسانی حفظ کنند.
در اصل سغد و خوارزم و تخارستان و... جزو مناطق دیر تصرف شده بود.
چینیها در تعقیب ترکان پس از نابود کردن و قتل عام اونا به فرارودان هم وارد شده و با سپاه خلافت درگیر شدند که شکست خوردن.
ترکان وحشی یکی از عوامل تقویت سپاه هراکلیوس هم بودن که اگر چه پس از شکستن استحکامات دربند توانستن به درون ایران رخنه کنن اما در آخر در اران پس از یک شکست قاطع هرچه جمع کرده بودن گذاشته و فرار کردن.
مرزهای ایران از سند و پنجاب و هیمالیا پس از خسروپرویز هم از حکومت دستگاه مرکزی عملاً خارج شده بود. اما در خلال جنگ های ایران و روم این مناطق دستخوش ناآرامی نشده بود.
در کل ترکان حتی بدون اطلاع انوشیروان به قلمرو هپتالیان که خودشون قومی ایرانی و متحد ایران بودن تاخت و آلتهایم به درستی گفته که خسرو انوشیروان برای جلوگیری از نفوذ ترکان به اینسوی آمودریا سپاهش رو حرکت داد وگرنه قصدی برای انهدام هپتالها که حتا پس از دوره پیروز هم همیشه سپاه ایران رو در جنگ با روم همراهی میکردند نداشته.
ترکان به سرعت خیانتکاری خودشون رو نسبت به ایران نشان دادن که در عرصه جنگ در مقابل سپاه آراسته و منظم ساسانی همیشه شکست میخورند همانطور که هونها شکست میخوردن اما روم رو به آتش کشیدن.
پیروزی مغولها هم نه بر ایرانیان که بر یک تیره مونگولی سان دیگه اتفاق افتاد. وگرنه سالها بعد وقتی ایرانیان صفوی در مقابل مونگولهای ازبک ایستادن به شکل خونین و قاطعی اونا رو در هم کوبیدن.
اما مهمترین سلاح قوم ترک مهاجرت و غلام شدن بوده. باید نگران این تکنیک ناب بود.