هنوزم جای انگشتات روی برگای گلدونه
گلدونی که تو این خونه همی شه تازه می مونه
هنوزم عکس بیدارت تو قاب سرد چشمامه
تو که نیستی صدای تو مثه یک سایه همرامه
هنوزم بوف تنهایی نه می گریه نه می خونه
دل خوش باورم انگار تو رو برگشته می دونه
برای دفتر شعرم کلام تازه بودی تو
برای اوج اوازم یه هم اوازه بودی تو
ولی افسوس که این احساس فقط در سینه من بود
نفهمی دم که دست دوست سلاح تیز دشمن بود
هنوزم بوف تنهایی نه می گریه نه می خونه
دل خوش باورم انگار تو رو برگشته می دونه