اتحادیه نویسندگان صدر تقدیم میکند.
همیشه زندگی را زاده بهانه های کوچکی میدیدم که داستان های هیجان انگیز سپری شده را برایم تداعی میکرد.
دقیقا به مانند یکشنبه شب که به بهانه ال کلاسیکو ، به بهانه یک رئال مستاصل، به بهانه تماشای کامنتهایی که
رئال را محکوم میکردند، به یاد رئال فصل گذشته افتادم. سالی که تماشای فوتبال با رئالش تنها شمای مان دل انگیز
زندگی برای فردی بود که سال کنکور را سپری میکرد. خسهی ته و درمانده از کتابخانه به منزل میرسیدیم و این مودریچ بود
که با یک بیرون پای بهشتی مارا سرزنده میکرد. از روزگار تکراری مینالیدیم و زندگی را عاری از هیجان میپنداشتیم تا اینکه
به یکباره شب هنگام رودریگو با دو گل دیر هنگامش قلبمان را از جا میکند. اتفاق تکراری دیوانه وار دویدن هایم بود.
یک سال گذشت با لبخند موذیانه هنگام شرح سیو تماشایی کورتوا، با چشمانی که از تماشای حیله گری وینی و کورس با
فرناندینیو فرتوت از حدقه در آمد. با ندایی که هنگام گلزنی های مکرر بنزما از درونمان نشات میگرفت و میگفت : به همین سادگی؟
به راستی چه کار های سختی که بنزما مثل آب خوردن انجامشان میداد.خاطره بازی کافی است . به اندازه کافی منقلب شدم.
با صحبت های کارلتو پس از شکست 3-1 در فینال سوپر کاپ بحث را آغاز میکنم.
:(ما در حد فینال بازی نکردیم. خیلی خیلی ناراحتیم چراکه با رئال مادرید نباید در فینالی ببازید. من خوشحال نیستم زیرا این سطح رئال نیست . در بهترین فرممان نیستیم اما برمیگردیم.)
کارلتو ضعف هارا میپذیرد. او که سردو گرم زندگی فوتبالی را چشیده است به دور از هیجانات است. به دور از بهانه هایی که در انظار از تو یک شخص مضحک میسازند. به خوبی میبیند که رودیگر زیر بار سنگین پرس بارسا ، از پا در می آید با یک پاس اشتباه مسبب گل اول بارسا میشود. احتمالا با خود بر انداز میکند و در نظر دارد که کارواخال دیگر پویایی سابق را ندارد کما اینکه در صحنه گل دوم دیدیم چه فضای وسیعی را در اختیار گاوی قرار داد تا بارسا به گل دوم هم دست یابد. باورش سخت است اما او خوب میداند که بدون حضور امثال کاسمیرو که در وسط زمین سلطنت کنند ، اینگونه وسط را به هافبک های بی اندازه با کیفیت بارسلونا واگذار میکند. با چهار باخت در ده بازی اخیر او بهتر از هرکس دیگر میداند که یک چای کار میلنگد و همگان در انتظار چاره هستند.
بحث بارسا را با صحبت های لاپورتا آغاز میکنیم
:( گاوی و پدری همگان را به یاد ژاوی و اینیستا می اندازند ، آنها جوانتر هستند . پدری جذاب هست و گاوی انرژی باور نکردنی دارد.
گاوی مارکا را اینگونه به وجد آورد :( حضور و وزن گاوی در تیم شگفت انگیز بود. انگار دو بازیکن در زمین بودند نه یکی. میدوید، پاس میداد . گل میزد.
از لواندوفسکی برایتان بگویم که باور نکردنی است. از آن دست بازیکنان که همیشه در همه جا بهترین عملکرد را از خود به نمایش میگذارند. او تا به حال در 22 بازی برای بارسا 20 گل به ثمر رسانده است که حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد.
با و جود حذف از ucl ، با وجود آنهایی که هر ازگاهی سر از زمین در می آورند عملکرد ژاوی را نکوهش میکنند، تیم ژاوی هم اکنون بی شک آماده ترین تیم اسپانیا است. هر کس گفت چگونه از یارسای ژاوی یاد میکنی بدو اینگونه خواهم گفت : بالا و پایین پریدن های ژاوی کنار زمین ، پدری جذاب ، گاوی خستگی ناپذیر ، آرائوخو سرسخت ، بالده با ساق های جوان ، ترشتگن مطمئن و در آخر لواندوفسکی همه چیز تمام.
مرسی فوتبال ، مرسی زندگی