اتحادیهی نویسندگان صدر
تقدیم میکند:
موسیقی زبان مشترک تمام هنرهاست. و ال کلاسیکو، زبان فوتبال. عاشقان بازی انگلیسی، جامهای آلمانی، دفاع ایتالیایی، مهاجمان هلندی و... زبان مشترک اما زبان الکلاسیکوست. حتی در ریاض. به زبان تمام دنیا.
|
بریتانیا:
فرار گرت بیل را به یاد میآوریم. و تنها خاطرهی خوش اوون در لباس مادریدیها. و یک مورد درخشان. مهاجم ترکهای اورتون در نیوکمپ. یک هتتریک کوبنده. دو گل در 5 دقیقهی نخست بازی. گری لینهکر، در ال کلاسیکوی 1986، سه بار دروازهی مادریدیها را باز میکند.
آلمان:
درخشش تراشتگن درون دروازهی بارسلونا و پاسهای کلیدی تونی کروس و مسوت اوزیل در رئال مادرید، تصویر این روزگار ال کلاسیکوی ژرمنهاست. نخستین نام اما یک ژرمن موطلایی است. برند شوستر با سابقهی گلزنی در برنابئو و نیوکمپ. بازی برای هر دو باشگاه و نشستن روی نیمکت مادریدیها. در فصل قهرمانی مقتدرانهی رئال مادرید. در فصل دو پیروزی برابر بارسلونا در ال کلاسیکو.
فرانسه:
لشکر ستارگان آبی و اناری. تورام و آبیدال در خط دفاع. پتی، گریزمان، دمبله... در سوی دیگر، بنزما، سالهاست نوک پیکان مادریدیها در ال کلاسیکو را قبضه کرده. نامهای بزررگ و یک نام بزرگ تر. ال کلاسیکوی فرانسویها، بازی زیزوست. درخشش در الکلاسیکوی اروپایی و البته مربی پیروز.
هلند:
باید از نام روبن و اسنایدر عبور کرد. و داویدز و سیدورف. و از 4 گل رود فننیستلروی برای رئال مادرید. و روزگار درخشش کلایورت در بارسلونا. و پنالتیهای رونالد کومن. جایگاه یوهان کرویف در الکلاسیکو، فراتر از گلها و پیروزیهای او روی نیمکت بارسلوناست. فراتر از یک باشگاه.
پرتغال:
همسایههای ماجراجو. تاریخنگاری الکلاسیکو به سبک دریانوردان پرتغالی. روزی با داستان خیانت لوییز فیگو. کلهی خوک، را به موزهی تاریخ الکلاسیکو میآوردند، روزی با طعنههای آشکارو پنهان ژوزه مورینیو و روزی پپه به قصد خرد کردن پای حریف به میدان میرود. روزهای تاریک و روزهای پرافتخار ابرانسان پرتغالی. روزهای نمایش یک تکه پارچهی پرافتخار به بارسلوناییها. رزوهای آتشبازی کریستیانو رونالدو در الکلاسیکو.
برزیل:
همه جا هستند. در تمام دربیهای بزرگ و کوچک دنیا. بخشی از فوتبال. بخش طلاییرنگ بازی. از رونالدوی بزرگ تا باپتیستا و همان یک گل. از ریوالدو تا روماریو. نام یک نفرشان در میان طلاییترین ساقها هم میدرخشد. مگر چندبار برنابئو برای تشویق یک نفر از تیم رقیب از جایش برخاسته؟ به افتخار رونالدینیو
آرژانتین:
اصلا الکلاسیکو اسپانیایی است یا آرژانتنی؟ آنها صاحبان سوپر کلاسیکو در سرزمین خودشان هستند و البته صاحبان الکلاسیکو. در برنابئو، بت بزرگی به نام الفردو دیاستفانو پرستیده میشود و در نیوکمپ، خدایگان دیگو آرماندو مارادونا. و یک نفر دیگر. خداست یا انسانی مثل خود ما؟ آقای گلی تاریخ بزرگترین مسابقهی جهان برای اثبات بزرگی لئو کافی نیست؟ پادشاه لیونل مسی
الکلاسیکو، برای آفریقاییها تماشای درخشش اتوئو در برنابئوی پر زرق و برق است. یکی مثل ما هممیتواند وسط آنها باشد. و در شرق اروپا، رکورد 14 گل پوشکاش است. در آمریکای لاتین، خارج از خاک برزیل و آرژانتین، لحظات درخشش سوارز با لباس بارسلونا و زامورانو با موهای بلند در لباس مادریدیهاست. در سرزمین آزتکها، اللاسیکو با گلهای همیشهی هوگو سانچز به یاد آورده میشود و در اسکاندیناوی با نام لادروپ و زلاتان. الکلاسیکو، بازی همه است. بزرگان و کوچکترها.
راستی الکلاسیکوی ما؟