تولد 66 سالگی ژول باتس
در شب فینال نفسگیر یورو 1984 و پس از یک دوئل دشوار با پرتغال، هیچکس دروازهبان فرانسوی ها را در هتل تیم پیدا نمیکند... تا آنکه در نیمههای شب، سر و کلهی او پیدا میشود و بدون هیچ توضیحی به رختخوابش میرود. صبح روز بعد فرانسه، با بسته نگه داشتن دروازهی خود و درخشش پلاتینی در خط حمله با شکست اسپانیا برای اولین بار یک جام بزرگ را به پاریس میبرد.... و آقای دروازهبان، سالها بعد توضیح میدهد:
"آن شب با دو نفر دیگر از بچهها با قلابهای چوبی که خودمان درست کرده بودیم به برکه ی نزدیک محل اقامتمان رفتیم.... من دو ماهی کپور گرفتم اگرچه بعد از آن حسابی تنبیه شدیم اما پس از قهرمانی در روز بعد ما فقط میخندیدیم..."
این، داستان مردی است که با مهار توپهایش راه قهرمانی فرانسه در یورو 84 را هموار کرد، مردی که پنالتی های زیکو و سوکراتس را در ماراتن بازی فرانسه- برزیل 86 گرفت و سالها بعد مربی دروازهبانی هوگو لوریس جوان در المپیک لیون شد... داستان مردی با موهای فرفری، ژول باتس...
|
در میان دروازهبانان دههی 80، آرایشهای عجیب و غریب مو و صورت و البته کمی دیوانگی چیزی طبیعی است. از خط ریش و موهای هارالد شوماخر تا رقص اسپاگتی بروس گروبلار با آن سبیلهایش. در سالهای آغازین دههی 80، در فرانسه و همراه با اوجگیری شامپاین فوتبال به رهبری میشل هیدالگو، مردی با موهای فرفری و در 25 سالگی راه خود را به دروازهی تیم ملی پیدا میکند. ژول باتس پس از انتقال از سوشو به اوسر و انجام اولین بازی برابر دانمارک، در کمتر از یک سال مانده به آغاز یورو 84.
اولین نمایش جهانی باتس بار دیگر برابر دانمارک و این بار در بازی آغازین یورو 84 است. آغاز جام با بسته نگه داشتن دروازه و یک آزمون جدی برابر بلژیک به مربیگری گای تیس. تیم نایب قهرمان دور قبل. باتس میگوید:
"قبل از بازی سرمربی بلژیک گفته بود که فرانسه فقط یک نقطه ضعف دارد، آنها دروازهبان ندارند!"
تیس، مجبور است بعد از بازی حرفش را پس بگیرد. بعد از آنکه اسیر الماس میانهی میدان فرانسویها و البته دروازهبانی شود که جام را با کلین شیت دیگری ادامه میدهد، فرانسه 5، بلژیک 0!
درخشش حقیقی ژول باتس اما در بازی نیمه نهایی از راه میرسد. نمایشی درخشان برابر پرتغال، دو مهار توپ اعجاب انگیز باتس در آن بازی، به اندازهی گل دقایق پایانی پلاتینی در پایان 120 دقیقه برای فرانسویها ماندگار میشود. سپس بازی با اسپانیا و بالاخره قهرمانی... با کلین شیت دیگری از ژول باتس
دو سال بعد و در مکزیک ژول باتس در بازی یکچهارم نهایی با ستارگان تیم تله سانتانا مواجه میشود. برزیل، فرانسه، یکچهارم نهایی جام جهانی 1986...
"هنوز هم گرمای آن روز را به یاد میآورم. استادیوم تقریبا به رنگ زرد در آمده بود، سر و صدا، موسیقی، سامبا در سکوها، شبیه یک مهمانی بزرگ بود... وقتی وارد زمین میشدم، انگار پای به فینال جام جهانی میگذاشتم..."
ژول باتس دربارهی جایگاه فرانسه پیش از بازی میگوید:
" ما، بازیکنان بزرگی داشتیم، پلاتینی، ژیرس، روشتو... به علاوه قهرمان اروپا هم بودیم با این وجود جز شانسهای اصلی قهرمانی محسوب نمیشدیم. زیرا آن تورنمنتی در سوی دیگر کره ی زمین بود و شانس اصلی متعلق به تیمهای آمریکای لاتین..."
با آغاز بازی، لذتی بزرگ در برابر چشمان تمام تماشاگران جهان فوتبال هویدا میشود... :
" بازی ریتم سریعی داشت. بدون چیزی آزاردهنده. هر دو تیم از بازی فوتبال لذت میبردند و انگار در حال تفریح بودیم. با این حال تمرکز، فاکتور اصلی آن بازی بود... در نیمهی دوم، زیکو به میدان آمد.... پاسی به برانکو داد که من در محوطهی جریمه او را سرنگون کردم. پنالتی... "
ژول باتس، با جزییات پنالتی زیکو را به یاد میآورد:
" همه چیز به سرعت از ذهنم میگذشت... زیکو با داخل پا ضربات را میزند. تا لحظهی آخر صبر کردم... سمت چپ... من آن پنالتی را مهار کردم... یادم میآید که تی وی گلوبو برای مصاحبه به سراغم آمد و گفت که افسانهی زیکو را شکست دادم...هنوز هم رفقای برزیل آن دوران من از آن پنالتی حرف میزنند... یک بار سانی اندرسن به من گفت تو با آن مهار برزیل را به ریه انداختی. و من جواب دادم فکر کنم اینقدرها هم آدم بدی نیستم"
با تساوی و کشیده شدن بازی به ضربات پنالتی سرنوشت زیباترین نمایش تاریخ جام جهانی به دستان دو دروازه میفتد. کارلوس برزیلی و ژول باتس فرانسوی...
" در ضربات پنالتی، بازیکنان حاضر در زمین فقط یکبار فرصت دارند اما دروازهبان، حداقل پنج فرصت دارد و میتواند همه چیز را متوازن کنترل کند. من پنالتی سوکراتس در دور اول برابر لهستان را دیده بودم.... چیزی که به من کمک میکرد. همانطور که منتظرش بودم آن ضربه را با دست مخالفم به سمت راست مهار کردم... همه چیز تا پنالتی پلاتینی خوب پیش رفت اما پس از از دست رفتن آن ضربه باز هم مساوی شد... در ضربهی آخر سزار وقتی دورخیزش را دیدم فکر کردم شوت محکمی به سمت راست من میزند. به همان سمت هم پریدم و ضربهی او به تیرک خورد. سپس وقتی لوییز فرناندز برای نواختن آخرین ضربه میرفت به او گفتم:
"تو گلش میکنی... امروز خدا با ماست! "
ژول باتس، قهرمان آن بازی، بعدها پیراهنی که برزیلی ها در پایان بازی عوض کرده را به ژرارد هولیه، سرمربی خود در پی اس جی هدیه میدهد. با اخذ مدرک مربیگری دروازهبان ها، در لیون و پاریس مربیگری میکند. در روزهایی که استعداد تازهای در لیون به نام هوگو لوریس ظهور کرده...
"با تماشای هر بازی حس دلتنگی میکنم اما دیدن هوگو لوریس در زمین به من امید میبخشد..."
باتس، در سال 2019 مسافر کاناداست. از مربیگری در پی اس جی و لیون تا مونترال ایمپکت... مردی که شاید در نگاه طرفداران فوتبال بزرگترین موفقیتش مهار ضربات زیکو و سوکراتس باشد اما در زمینی دیگر و با رقیبی دیگر در زندگی هم جنگیده... سرطان بیضه در 25 سالگی
" ساعتها به زندگی میاندیشیدم... سخت بود اما سرانجام و پس از عمل جراحی موفق بر آن فائق آمدم"
در دوران نقاهت پس از عمل دو جلد کتاب اشعار ژول باتس منتشر میشود و در همان سال او تک آهنگهای " نگهبان شبهای شما" و تصنیف غم انگیز "حلزون" را روانهی بازار میکند.... حالا تماشای ژول باتس در 66 سالگی لذت دیگری.... لذت تماشای مردی که چیزهای زیادی را از دورانی درخشان به یادمان خواهد آورد.... ژول باتس با موهای فرفری