Murder at your every foot step
A child's toy sudden death
تو هر قدمت، مثل مردن ناگهانی اسباب بازی یک بچه، آدم میکشی
Sniper blazes you through your knees
اسنایپر به زانوهات شلیک میکنه
Falling down can you feel the heat
وقتی میوفتی، گرما رو حس میکنی؟
Burn!
بسوز!
Ambushed by the spray of lead
با رگبار سرب بهت حمله شد
Count the bullet holes in your head
جای گلولهها رو روی سرت بشمار
Offspring sent out to cry
بچهها برای گریه کردن اعزام شدن
Living mandatory suicide
توی خودکشی اجباری زندگی میکنیم
Suicide
Suicide
Suicide
Suicide
خودکشی
Holes burn deep in your chest
Raked by machine gun fire
سوراخهای روی سینهات که توسط آتش مسلسل به وجود اومدن، عمیقا میسوزن
Screaming soul sent out to die
روح جیغزن برای مردن اعزام شد
Living mandatory suicide
توی خودکشی اجباری زندگی میکنیم
Suicide
Suicide
Suicide
Suicide
خودکشی
Lying, dying, screaming in pain
دراز کشیدن، مردن، فریاد کشیدن از درد
Begging, pleading, bullets drop like rain
التماس کردن، طلب عفو، گلولهها مثل بارون میوفتن
Mines explode, pain sheers through your brain
مینها منفجر میشن، درد توی مغزت ویراژ میده
Radical amputation, this is insane
قطع عضو بنیادی، این دیوونگیه
[قطع عضو بنیادی به عملی در دین مسیحیت میگن که شما رو از انجام گناه به هر طریقی که هست منع میکنه. به گفتهی مسیح: "اگر چشم راستتان شمارا به گناه وادار میکند، آنرا از ریشه بکنید و از خود دور کنید"]
Fly swatter stakes drive through your chest
دستهی مگسکش توی سینهات فرو میره
[این قسمت میتونه به جنگ ویتنام اشاره کنه؛ ویتنامیها با هر چیزی که داشتن، تله درست میکردن و سربازهای دشمن رو میکشتن.]
Spikes impale you as you're forced off the crest
وقتی به زور روی نوک نیزهها گذاشته شدی، نیزهها سوراخت میکنن
Soldier of misfortune
سرباز بد اقبالی
Hunting with bated breath
با نفس حبس شده شکار میکنه
A vile smell, like tasting death
بوی زننده، مثل طعم مرگ
Dead bodies, dying and wounded
Litter the city streets
جنازهها، مرده و زخمی خیابونهای شهر رو پر کردن
Shattered glass, bits of clothing and human deceit
شیشهی شکسته، لباس پاره و نیرنگ انسانی
Dying in terror
توی ترس میمیرن
Blood's cheap, it's everywhere
خون ارزونه، همهجا هست
Mandatory suicide, massacre on the front line
خودکشی اجباری، تو خط مقدم قتل عامه