یک هفته از نقطه پایانی جام جهانی قطر با قهرمانی آرژانتین گذشت؛ اما این جام هم با ناکامی تیم ملی ایران در صعود از مرحله گروهی همراه بود. این ناکامی زمانی بیش از پیش به چشم آمد که سایر تیمهای آسیایی به جز میزبان، سطح فوتبال خود را به رخ همگان کشیدند.
پس از ثبت سنگین ترین شکست تاریخ تیم ملی در جام ملتهای آسیا، کارلوس کیروش موفق شد سنگین ترین شکست تاریخ ایران در جام های جهانی و یکی از سنگین ترین باخت های تاریخ فوتبال ایران را رقم بزند. هرچند سپر رسانه ای مستحکم و وقاحت بی بدیل تاج و کیروش اجازه کوچکترین انتقادی را نمیدهند، اما اکثر منتقدان هم تنها روی نیمکت تیم ملی تمرکز کرده اند درحالیکه ارتقاء سطح فوتبال کشور فراتر از یک انتخاب برای نیمکت تیم ملی است.
تیم ملی هر کشور بازتابی از لیگ آن است و در دیدگاه وسیع تر، لیگ نشان دهنده سطح فوتبال یک کشور است. تمامی تیم های موفق جام جهانی از انگلیس و هلند گرفته تا ژاپن و کرواسی و حتی مراکشی که 14 بازیکن متولد خارج از مرزهای خود دارد، سعی در استفاده حداکثری از ظرفیت های لیگ کشورشان داشته اند. حال آن که سابقه نشان داده سرمربی پرتغالی کمترین توجه را به لیگ داخلی دارد و حتی چه بسیار بازیکنانی که به محض خروج از ایران، پای ثابت لیست های پرتغالی شده اند؛ اما داستان در سایر کشورها متفاوت است!
الهلال درحالی 12 ملی پوش در عربستان دارد که از 7 بازیکن با کیفیت خارجی نیز بهره می برد و این حاکی از سطح بالای لیگ عربستان است. دومنیک لیواکوویچ ستاره درخشان کرواسی در چارچوب دیناموزاگرب می ایستد. کوبو و مینامینو بازیکنان سابق رئال مادرید و لیورپول، نیمکت نشین ایتو و سوما بازیکنان شاغل در جی لیگ می شوند. حتی در سال های گذشته شاهد تلاش مستمر مقامات بلند پایه فرانسه برای نگه داشتن امباپه در لوشامپیونه بودیم و این اهمیت لیگ یک کشور را نشان می دهد. همین نسل فعلی فوتبال ما هم حاصل دوران پویایی لیگ است و با وضعیت اسفناک کنونی مشخص نیست در چند سال آینده چه جایگاهی در انتظار فوتبال ایران خواهد بود.
متاسفانه در سال های اخیر شاهد افت شدیدی در کیفیت لیگ برتر ایران بوده ایم که ناشی از عوامل مختلفی است؛ به عنوان کسی که از اولین دوره لیگ حرفه ای، تمامی مسابقات را دنبال کرده ام می توانم به ضرس قاطع بگویم، دو دوره اخیر یعنی لیگ بیستم و بیست و یکم، ضعیف ترین دوره های تاریخ ادوار لیگ برتر بوده است. خوشبختانه امسال، تا حدودی جلوی این سقوط افسارگسیخته گرفته شد؛ هرچند بعد از وقفه طولانی مدت لیگ به علت برگزاری جام جهانی مشخص نیست چه کیفیتی را در ادامه آن شاهد باشیم.
علیرغم تمامی انتقاداتی که به دوگانه تاج-کیروش و رفقایشان دارم و این مخالفت به دیروز و امروز برنمیگردد اما معتقدم در هر شرایطی می بایست راهکار ارائه داد و نباید منتظر شنبه بعد از تغییر بود. سه توصیه حیاتی برای ارتقاء سطح فوتبال ایران که در ادامه تشریح می شود در حیطه اختیارات سازمان لیگ بوده و انتظار می رود مستقل از آن دوگانه اصلاح ناپذیر بدان توجه شود. ریاست فدراسیون که با توجه به روابط مویرگی که دارد بعید است حالا حالاها ول کن فوتبال ما باشد، حداقل به امید اینکه هیچگاه دیگر کارلوس کیروش را در فوتبال ایران نبینیم سه پیشنهاد زیر را مطرح میکنم.
تاسیس آکادمی بدنسازی فوتبال ایران
یکی از جدی ترین انتقاداتی که همواره به تیم ها و مربیان ایرانی وارد بوده، ضعف در بدنسازی بازیکنان است. مسئله بدنسازی امروزه یکی مهم ترین فاکتورهای موفقیت در فوتبال دنیا است؛ هرچند در سال های اخیر برخی مربیان به این موضوع تاکید داشته اند اما همچنان خلا بدنسازی حرفه ای و اصولی در فوتبال کشور احساس می شود. ایده عجیب و غیرحرفه ای مربی پرتغالی در فراخواندن بازیکنان به اردوهای بدنسازی هفتگی و یا اجبار باشگاه ها به استفاده از مربیان بدنساز خاص به هیچ عنوان نمی تواند راهگشا باشد. اساسا نهاد بالادستی مثل سازمان لیگ باید وظیفه نظارت را عهده دار باشد نه دخالت!
برای بهبود سطح بدنسازی در فوتبال ایران پیشنهاد می شود، یک آکادمی جهت تربیت مربیان بدنساز ویژه فوتبال و تعیین خط مشی بدنسازی فوتبال ایران تاسیس شود. تمامی باشگاه ها ملزم به استخدام مربی بدنساز باشند و مربی منتخب آن ها مورد تایید و تحت مشورت با آکادمی بدنسازی فوتبال ایران باشد. ریاست این آکادمی نیز به عهده یک مربی بدنساز متخصص فوتبال در کلاس جهانی قرار گیرد که می توان از تجربیات فدراسیون بدنسازی نیز در این زمینه استفاده کرد.
شاید برخی نگران این باشند که در سال های اخیر مربیان بدنساز خارجی زیادی به فوتبال ایران آمده اند و این موضوع را برنتابند؛ اما از آنجایی که آنها از کشورهای قانون مداری آمده اند، گمان نمیکنم مشکلی در این خصوص وجود داشته باشد و حتی بیش از ما به قوانین کشورمان احترام خواهند گذاشت.
تشکیل کمیته دیده بان بازیکنان خارجی
به جز چند مربی که سابقه نشان داده چه بازیکنان خارجی خوبی وارد فوتبال ما کرده اند، مسیر اغلب بازیکنان خارجی از گذر دلالی ایجنتها عبور میکند. سابقه نشان داده وضع قوانین سلبی در این زمینه موثر نبوده و راهکارهای ایجابی می تواند راهگشا باشد. به طور مثال قوانینی نظیر ملی پوش بودن بازیکنان، هم در برهه هایی مانع حضور برخی بازیکنان با کیفیت در لیگ شد و هم تضمینی جهت کیفیت بازیکنان مورد تائید ارائه نکرد. همانطور که پیش تر اشاره شد اعمال دستوری راهکارها نتیجه بخش نیست و نهاد بالادستی باید نقش مشورتی و نظارتی را ایفا کند.
برای بستن جاده دلالی پیشنهاد می شود باز هم سازمان لیگ در نقش مشورتی، کمیته ای تشکیل دهد تا بازیکنان خارجی متناسب با لیگ ایران به طور مداوم رصد شوند. با این کار، هنگامی که باشگاهی نیاز به استخدام بازیکن خارجی دارد می تواند با کمک این کمیته لیستی از بازیکنان مناسب را برای پست مدنظر در اختیار داشته باشد و با نظر سرمربی و با توجه به شرایط مختلف از جمله مالی برای جذب بازیکن اقدام کند. مطمئنا باشگاه ها از تشکیل چنین کمیته ای در جهت سهولت دسترسی به بازیکنان خارجی استقبال خواهند کرد. اما این مسیر یک طرفه نیست و الزام به جذب بازیکنان پیشنهادی این کمیته وجود ندارد؛ منتها جهت نظارت بر روی بازیکنان جذب شده به جای قوانین محدود کننده سابق، هر باشگاهی که قصد استخدام بازیکن خارجی دارد می بایست تاییدیه فنی آن بازیکن را از این کمیته اخذ کند.
تسهیل حضور خارجی ها
در سال های اخیر، وضع قوانین محدود کننده و همچنین شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه، کوچ بسیاری از ستارگان و کاهش حضور خارجی های با کیفیت در لیگ برتر را رقم زده است. این مسئله باعث بروز یک قحط الرجال اساسی در فوتبال ایران شده است؛ به طوریکه باشگاه ها ناز بازیکنان متوسط رو به پایین را خریدارند و برایشان سر و دست میشکنند. آنها نیز بی هیچ دغدغه و پیشرفتی هرسال قراردادهای میلیاردی میبندند. پول مفت به ستاره بزرگی چون گرت بیل هم مزه میکند و از بازیکنان ایرانی نباید انتظار حرفه ای گری داشت.
اشتباه برداشت نکنید؛ من ابدا مخالف دستمزد بالای بازیکنان با کیفیت نیستم. همان طور که اقدام باشگاه استقلال در سال 92 برای جذب جواد نکونام را حتی با هزینه سنگین تحسین میکنم، امروز هم از بازگشت ستاره ای مثل طارمی به لیگ برتر ولو با مبلغی هنگفت استقبال میکنم؛ چرا که آن را در جهت پیشرفت سطح فوتبال ایران میدانم. اما دستمزد هر فرد باید متناسب با کیفیت ارائه شده توسط وی باشد که متاسفانه با قحط الرجال امروزی به هیچ عنوان این چنین نیست.
در عرصه مربیگری وضعیت قدری وخیم تر است. در سال های اخیر، حدود 20 مربی تحت هر شرایط و با کسب هر نتیجه ای به طور مداوم میان 16 تیم لیگ برتری جا به جا شده اند و امنیت شغلی بی نظیری را تجربه می کنند. به جز چند مربی سطح بالا و اصطلاحا الیت ایرانی که همه ساله تیم هایی مدعی را روانه رقابت ها میکنند، در عملکرد سایر مربیان ضعف دانش روز فوتبال و بی انگیزگی مشهود است.
یکی از دلایل اصلی ایجاد این بی انگیزگی و امنیت شغلی، غیبت سرمربیان خارجی در دوره های گذشته لیگ برتر بوده است. خوشبختانه امسال، سرمربیان صاحب سبکی به تیم های مدعی فوتبال ایران آمده اند که ارتقا سطح فنی آنها در لیگ فعلی کاملا واضح است. اما جدای از تیم های مدعی، به کارگیری مربیان متوسط خارجی توسط تیم های میان جدولی، اهمیت دوچندانی دارد. حضور مربیان متوسط خارجی روی نیمکت تیم های میان جدولی علاوه بر اینکه تلنگری به مربیان داخلی این تیم ها است که به فکر ارتقا سطح فنی خود باشند، مربیان الیت ایرانی را هم با چالش جدی تری مواجه میکند که همه این موارد منجر به افزایش کیفیت فنی لیگ خواهد شد.
پیشنهاد می شود سازمان لیگ از محل درآمد باشگاه ها در این سازمان، ساز و کاری جهت تسهیل حضور بازیکنان و مربیان با کیفیت شاغل در خارج از کشور (چه ایرانی، چه خارجی) فراهم کند. یقینا باشگاه ها با تسهیل گری سازمان لیگ ترجیح میدهند بازیکنان و مربیان خارجی ارزان قیمت ولی با کیفیت را به تیم خود تزریق کنند که این موضوع علاوه بر بهبود کیفیت تیم ها، باعث افزایش انگیزه بازیکنان و مربیان ایرانی جهت بازپس گیری جایگاه خود خواهد شد.
با توجه به ابلاغ قوانین و فرمت جدید برگزاری مسابقات باشگاهی در آسیا، نیاز مبرم به ایجاد تغییرات در لیگ برتر احساس می شود تا فوتبال ما در مسابقات بین المللی مورد استهزاء قرار نگیرد. این پیشنهادات کاملا فنی بوده و طبیعی است که هر پیشنهادی ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرد؛ اما راهکارهای مقابله با فساد را باید به متخصصین امر سپرد. انتظار این است سازمان لیگ به عنوان یک نهاد مستقل، در مدت زمان باقی مانده تا شروع لیگ بعدی، ضمن بررسی تمامی پیشنهادات و مشورت با اهل فن، فکر جدی برای اعمال تغییرات و بهبود وضعیت فنی دوره جدید لیگ برتر داشته باشد؛ چه آنکه جام جهانی 2026 نزدیک تر از آن است که فکر میکنیم.