مطلب ارسالی کاربران
✍️ پیام دکتر میرجلالالدین کزازی به فراخور شب یلدا و یا شب زایش مهر

به نام یزدان دادار و روشن کردگار
شبی که در پیش است، شبی باستانی و آیینیست. این شب، نزد ایرانیان، بسیار گرامی و گرانارج است. زیرا شبیست که مایهی امید و نوید است، همهی ایرانیان را. این شبِ آیینی مانند دیگرشبها و روزهای ویژه در فرهنگ و سرگذشت ایرانیان، شبیست که بر پایهی امید استوار شده است. یکی از بنیادینترین ویژگیها در فرهنگ و منش ایرانی امید است: امید به آیندهای بهتر. آیین شبِ زایش مهر نیز بر این امید بنیاد گرفته است. در این سامانهی نمادشناختی، شبِ پایان پاییز در پی آن، شب آغاز زمستان، درازترین و دیریازترین شب سال است. از سوی دیگر تیرهترین شب نیز؛ زیرا که در آن، تاریکی دیرتر از هر شب دیگر سال به فرجام میرسد. از دیگرسوی، این شب شبیست که سرما و زمستان با آن آغاز میگیرد. در باورهای باستانی ایرانی، تیرگی و شب و سرما پدیدههاییاند اهریمنی؛ زیرا زیانباراند و دلازار ؛ سترونی، خاموشی، پژمردگی را به همراه میآورند؛ اما چرا ایرانیان در این شب، خوانی ویژه، نمادین میگسترند و میکوشند که این شب را، تا دمیدن خورشید و آغاز روز زنده بدارند. پاسخ بدین پرسش بازمیگردد به ارزش و کارکرد بسیارِ امید، نزد ایرانیان. در درازترین و تیرهترین شب سال، نیاز و امید هر ایرانی به دمیدن خورشید و برآمدن روز دلافروز و برخورداری جهان از فروغِ فرورینه بیش از هر زمانیست دیگر، آنان بدینسان آشکار میدارند و استوار که چیرگیِ تیرگی را که اهریمنیست برنمیتابند. مردمانِ فر و فروغ با شب و تاریکی پیوندی نمیتوانند داشت.
بارپروردگارا! ایران ما را، این سرزمین سپند اهورایی را، این سرزمین سپند هزارهها را، این سرزمین سپند فرّ و فروغ و فرهیزش و فرزانگی را، از هر آنچه تاریک است و زیانبار و ویرانگر و اهریمنی، پاس بدار و در زنهار. ایدون باد!
میرجلالالدین کزازی
کرج، مهرشهر، ۱۴۰۱٫۹٫۳۰