مطلب ارسالی کاربران
زمانی میرسد که ظرفیت تحمل انسان تمام میشود و دیگر مایل نیست تا در ورطهٔ ناامیدی فرورود.
شاید برای کسانی که هرگز زخمهای سوزاندهٔ تبعیض نژادی را نچشیدهاند آسان است که بگویند: منتظر بمانید. اما وقتی مردم شروری را میبینید که مادرها و پدرهایتان را به خواست خود به قتل میرسانند و خواهر و برادرهایتان را از روی هوا و هوس غرق میکنند; وقتی اکثریت عظیمی از بیست میلیون برادر سیاهپوست خود را میبینید که در قفس تنگ فقر در میان جامعهای مرفه در حال خفه شدن هستند; وقتی که تلاش میکنید به دختر ۶ سالهتان توضیح دهید که چرا نمیتوانید به شهربازی که همین الان تبلیغ آن در تلویزیون نمایش داده شده بروید، ناگهان زبانتان پیچ بخورد و در هنگام صحبت لکنت زبان بگیرید; و اشکهایی که در چشمان او حلقه میزنند وقتی که به او گفته میشود که شهربازی به روی کودکان رنگینپوست بستهاست و ابرهای شوم خود کمبینی را ببینید که در ذهن او در حال شکل گرفتن هستند. وقتی که در خارج از جادههای اصلی شروع به رانندگی در صحرا میکنید و مجبور میشوید هر شب در گوشهای از اتوموبیل خود بخوابید چرا که هیج مسافر خانهای شما را نمیپذیرد.. وقتی که به همسر و مادر شما هیچگاه عنوان مورد احترام خانم «Mrs» داده نمیشود. وقتی که تا همیشه در حال جنگیدن با حس منحط «هیچکس بودن» باشید، آنگاه خواهید فهمید که چرا برای ما طاقتفرسا است تا منتظر بمانیم. زمانی میرسد که ظرفیت تحمل انسان تمام میشود و دیگر مایل نیست تا در ورطهٔ ناامیدی فرورود.
Martin Luther King