مطلب ارسالی کاربران
گم شدن جام در مسیر بازگشت بهخانه!
دیشب و در حساسترین بازی یکچهارم نهایی جام جهانی، فرانسه و انگلیس در ورزشگاه البیت به مصاف یکدیگر رفتند. انگلیس در رویای بازگشت جام به خانه، و فرانسویها در فکر نگهداشتن جام در پاریس بودند، آنها آمده بودند تا خاطرات بهیادماندنی روسیه را در قطر تکرار و ستارهی سوم را به کاکل پرافتخارترین خروس دنیا اضافه کنند؛ سهشیرها اما با تکیه بر همان شعار قدیمی و امید بازگشت به خانه، پای بهمیدان گذاشته بودند و یالهایشان را نشان چشمهای خونگرفته خروسها دادند. بازی با حملات فرانسه آغاز شد و قبل از دقیقهی بیست، راکت پدیدهی جوان مادریدیها، قلب دروازهی پیکفورد را هدف قرار داد و البیت، غرق در شادی شد. بعد از این گل، انگلیسیها حملات متعددی را به سمت دروازهی حریف طرحریزی کردند اما هرچه زدند به در بسته خورد؛ کاپیتانلوریس، قهرمان نیمهی اول بود.
در دهمیندقیقه از نیمهی دوم، بیاحتیاطی مدافعان فرانسه، پنالتی را تقدیم انگلیسیها و هریکین کرد، کین پشت توپ ایستاد و برخلاف جهت حرکت همتیمیاش در تاتنهام، توپ را به تور و خودش را به وینرونی اسطورهای رساند تا نشان بهترین گلزن تاریخ تیمملی انگلیس، بر سینهاش نقش ببند. نیمهی قرمز و سفیدپوش البیت، شعار قدیمی را زمزمه میکردند، آنها آمادهی صعود به نیمهنهایی بودند، صعودی که نیازمند کنار زدن مدافع عنوان قهرمانی بود.
نتیجهی برابر، بازی را به سمت وقتهای اضافه و ضربات مرگبار پنالتی میبرد، ضرباتی که هرکدام میخیست بر تابوت بازندهی میدان! میان این کشاکش اما پسری اهل شامبری فرانسه، پرندهی نجاتبخش آسمان ابری فرانسه شد و با ضربهی سر، برای دومینبار لرزه بر قفس توری انگلیس انداخت. دیگر کسی شعار معروف را سرنمیداد و نشستن را بر ایستادن ترجیح میدادند. دقیقهی هشتادوپنج و برخورد هرناندز و میسون مونت، پنالتی برای انگلیس! حالا آن جماعت نشستهی ناامید، ایستاده بودند و گوشی به دست، منتظر قهرمان لحظههای تاریکی بودند، منتظر روزنهای برای تماشای سایهی جام. کین پشت توپ ایستاد، اما به جای تور، تیر و سایر اجزای دروازه، مقصد متفاوتی را انتخاب کرد، مقصدی که انتهای آن، فرودگاه لندن بود. هشتدقیقه وقت اضافی هم، نتوانست انگلیس را از غرق شدن نجات دهند، حتی جک گلریش پسر مدلینگ روی جلد مجلات هم، نتوانست کاری کند. سوت پایان، رفتن جان از بدن، ولو شدن روی چمن سبز البیت و تمام! سکانس پایانی قطر، تلخترین ممکن بود، بازگشت بهخانه انجام شد، اما بدون جام، با افسوسی فراوان و چشمهایی اشکبار.