یکچهارمنهایی جام جهانی: آرژانتین ۲ (۴-۳) ۲ هلند؛ این مسابقه ابتدا مصاف مسی و فنخال تلقی میشد. دو مرد، یکی پیر، خاکستری و مغرور، یکی کوچک، آهسته و متواضع. دو سفر متفاوت، لوئیس فنخال و لیونل مسی. تعداد هواداران در لوسیل بازی را تعریف میکرد. هلندی به طرز کنایهآمیزی در میان ورزشگاهی که با رنگ آبی و سفید تزئین شده بود، مانند ماهی قرمز کوچکی در استخر شنای المپیک به نظر میرسیدند. مسی اولین خطر را ایجاد کرد و توپ را به جلو برد و به ناهوئل مولینا که اورلپ کرده بود، داد. ۲۰ دقیقه ابتدایی با انتخابهای فنخال شکل گرفت و ما مجبور به عقبنشینی بخاطر در عرض بودن مدافعان کناری هلند شدیم و تنها ۴۰٪ مالکیت توپ را در اختیار داشتیم. این مسابقه شطرنج بود. مارتن دیرون و ناتان آکه به نوبت دنبال مسی رفتند.
با این حال، درست زمانی که فکر میکردند لئو با تاکتیکهای فنخال مهار شده، دوباره جادو کرد. این چیزی است که در بازی با مسی در ۳۵ سالگیاش. وجود دارد: رقص آهسته. او بیشتر بازی را با سرعت پیادهروی انجام میدهد اما وقتی سرعتش بالا میرود، میدانید که چارهای ندارید. او توپ را به نیمه هلند برد، شش لاله نارنجی بین او و دروازه، له شدند، سرش را پایین انداخت و توپ را قطع کرد. دفاع فنخال پس زد و آن شکوفایی ناگهانی را نشان داد؛ لحظهای که متوجه میشوید مسی به سمت یک پیشگویی نامرئی از آینده نزدیک میرود و شما حدود سه ثانیه فرصت دارید تا واکنش نشان دهید. آنها به موقع مولینا را ندیدند، اما مسی هم ندیده بود، هرگز به بالا نگاه نکرد و یک پاس توو در داد. مولینا، بال راست، جلو کشیده بود، حرکتی که مسی حتی قبل از اینکه اتفاق بیفتد، آن را پیشبینی کرده بود. راهروی گذرگاه به طرز عجیبی باریک بود، فقط یک خط باریک بین پیراهنهای نارنجی و آبی، فقط برای یک لحظه او تصمیم گرفت. بدن او همچنان به سمت چپ متمایل شده بود، با پای چپ، مسی توپ را مورب به سمت راست فرستاد، آکه و فندایک را محو کرد و مولینا را صاحب توپ کرد. مولینا توپ را از کنار آندریس نوپرت رد کرد. فن خال مجبور شد نسخه دیگری بپیچد. او برخویس و کوپماینرز را در نیمه دوم و لوک را در یک ساعت به میدان آورد و به ۴۳۳ تغییر فرم داد.
مسی یک ضربه ایستگاهی را روی سقف دروازه کوبید. سپس خطای دامفریس روی آکونیا رخ داد. مسی نگاهی سرد و قفل شده در چشمانش داشت. نوپرت در حالی که توپ به تور او میرفت، حرکت نکرد. مسی ایستاده بود و غرق در ستایش یک بانک بزرگ از هواداران پرشور آرژانتین بود. مسی ایستاده بود و غرق در ستایش یک بانک بزرگ از هواداران پرشور آرژانتین بود.
حالا فنخال، مردی که کلیسای بزرگ کرویفی آیاکس را طلاکاری کرد، امید خود را به دو نفر بسته بود. وگهورست در جلو به دییونگ پیوست. این فوتبال کامل نبود، این رها کردن کامل بود. فنخال از خطقرمزها، اصول و دستورات خود را کنار گذاشت. هرگونه نگرانی در مورد آنچه که مرواریدگیران فوتبال هلند ممکن است فکر کنند کنار گذاشته بود و «بازی کثیف» را پذیرفت. تغییرات فنخال بازی را تغییر داد. آنها به هلند جان دادند. این تمام چیزی است که میتوانید از یک مربی بخواهید. دقیقه ۸۳، گل خوردیم. ۱۰ دقیقه وقت تلفشده اعلام شد. فنخال نفسهای آخرش را میکشید. یک ضربه ایستگاهی هوشمندانه به سمت وگهورست که امیلیانو مارتینز را پشت سر گذاشت، گل تساوی را به ثمر رساند. ضربات مارتینز و شوت انزو هم وارد دروازه نوپرت نشد تا به ضیافت پنالتیها برسیم. «دیبو» یادِ شاگردِ فنخال در آلکمار را زنده کرد. یاد «سرخیو رومرو». کاپیتان، یاد «ریکلمه» را برای فنخال زنده کرد. و «آرژانتین» اسیرِ بازی روانی هلندیها - مثل ۹۸ - نشد. آخرین جام جهانی فنخال با هدایت تیم هلند با ناامیدی به پایان رسید.
شاید وقتی فنخال روی ایوان خانه تعطیلاتش در آلگاروه مینشیند، لیوانی شراب در دست دارد و خورشید پشتش را گرم میکند، فکر کند که این لحظه برای رفتن به سمت ژوگولار بود. داستان بیپایان هلندیها در جام جهانی، داستانی از درد و لذت نافرجام، تا سال ۲۰۲۶ با کومان است. فنخالِ عجیب، تند و دوستنداشتنی رفت.
از طرف دیگر اسطوره مسی به این مسیر ادامه میدهد. بیرون زمین، هلندیها ما را تمسخر کردند. در کنفرانس، در بازی، هنگام ضربات پنالتی آنها جنگ روانی به راه انداختند. اما ۹۸ تکرار نشد. ۲۰۱۴ تکرار شد.
امروز، بیش از هر زمان دیگری، تماشای مسی در راهراه آبی و سفید آرژانتین، این بازیکن آسمانی پوشیده از رنگهای آسمان، بزرگترین موهبت زندگی ماست. جام در چشم اوست، اودیسه نزدیک به پایان است. آخرین قدمها سختترین خواهند بود. یک سیاره پشت مسی است. در مقابل او یک کره بسیار کوچکتر قرار دارد که از طلا ساخته شده و مسی تنها دو گام تا لمس آن فاصله دارد. واموووووس آرژانتین، واموووووس مسی. 💙🤍🇦🇷