نتیجه گیری از مطالعات ژنتیک
در نتیجه، مطالعات دوقلو نشان میدهد که تفاوتهای فردی در هوش انسان را میتوان تا حد زیادی (۵۰ تا ۸۰ درصد) با تأثیرات ژنتیکی توضیح داد که هوش را به یکی از ارثیترین صفات تبدیل میکند. با این حال، مطالعات GWAS کنونی میتواند کمتر از نیمی از این وراثتپذیری را به تصویر بکشد (21٪-22٪؛ Lam و همکاران، 2017 ؛ Trampush و همکاران، 2017 ؛ Savage و همکاران، 2018 ؛ Coleman و همکاران، 2019 ). علاوه بر این، تأثیرات ژنتیکی به اثرات کوچک توسط تعداد زیادی از ژن ها نسبت داده می شود. نود و پنج درصد از این گونه های ژنتیکی در نواحی اینترونیک و بین ژنی قرار دارند و ممکن است عملکرد تنظیم کننده ژن داشته باشند. تنها بخش بسیار کمی از SNP های مرتبط (1.4٪) در قطعات DNA که به پروتئین ترجمه می شوند قرار دارند.
اکثر ژنهای مرتبط در رشد اولیه، احتمالاً پیش از تولد، با برخی از ژنها برای عملکرد سیناپسی و انعطافپذیری در طول عمر ضروری هستند. این واقعیت که ویژگیهایی مانند طول/وزن تولد و طول عمر، همبستگیهای چند ژنی قوی با عملکرد شناختی نشان میدهند ( لام و همکاران، 2017 ؛ ترمپوش و همکاران، 2017 ) نشان میدهد که رشد سالم کلی پیشنیاز برای عملکرد شناختی بهینه است.
GWAS ارتباط احتمالی بین ژن ها و فنوتیپ را آزمایش می کند. با این حال، در دسترس بودن دادههای رونوشت نوع سلول و بافت خاص از مغز انسان پس از مرگ ( Ardlie et al., 2015)) افق جدیدی را برای مطالعات GWAS گشوده است. پیوند دادن دادههای GWAS به پروفایلهای رونویسی نوع سلول و بافت خاص (GTEx) ممکن است نشان دهد که در کدام ناحیه مغز و حتی کدام نوع سلولها ژنهای هوشی به طور بالقوه بیان میشوند. این رویکرد اخطارهای آشکاری دارد، زیرا ژنهای مرتبط با هوش لازم نیست در زمان رشد یکسان بیان شوند، و از آنجایی که مکانهای مغز درگیر در هوش به طور گسترده توزیع شدهاند، لازم نیست همه ژنها در یک ناحیه مغز یا نوع سلول بیان شوند. با این وجود، با استفاده از این رویکرد، مشخص شد که ژنهای مرتبط با پیشرفت تحصیلی و هوش ترجیحاً با هم در بافت عصبی بیان میشوند ( Okbay et al., 2016 ; Lam et al., 2017 ; Trampush et al., 2017 ;ساویج و همکاران، 2018 ; کلمن و همکاران، 2019 ). به طور خاص، مناطق هیپوکامپ، مغز میانی و به طور کلی قشر و قشر پیشانی بالاترین غنیسازی بیان این ژنها را نشان میدهند ( Savage et al., 2018 ; Coleman et al., 2019 ). به استثنای مغز میانی، اینها نواحی مغزی هستند که قبلاً توسط مطالعات تصویربرداری مغز در هوش نقش داشتند.
پروفایل های بیان خاص نوع سلولی ژن های هوش نقش انواع سلول های عصبی را برجسته می کند. اگرچه سلولهای گلیا فراوانترین نوع سلول در مغز انسان هستند ( Vasile et al., 2017 )، هیچ مدرکی مبنی بر غنیسازی ژنهای کاندید در الیگودندروسیتها یا آستروسیتها یافت نشد ( لام و همکاران، 2017 ؛ Trampush و همکاران، 2017 ) . قرار دادن نورون ها به عنوان حامل اصلی تنوع ژنتیکی. تجزیه و تحلیل عمیق بیشتر انواع نورون ها غنی سازی قابل توجهی از ژن های مرتبط در نورون های هرمی در ناحیه هیپوکامپ CA1 و نواحی حسی تنی قشر مغز را نشان داد. علاوه بر این، ارتباط قابل توجهی در نوع سلول اصلی در جسم مخطط یافت شد - نورونهای خاردار متوسط ( Savage et al., 2018 ; Coleman et al., 2019)). نورون های هرمی فراوان ترین نوع نورون ها در نئوکورتکس و هیپوکامپ هستند، ساختارهایی که با عملکردهای اجرایی بالاتر، تصمیم گیری، حل مسئله و حافظه مرتبط هستند. نورونهای خاردار متوسط مخطط 95 درصد از انواع نورونهای موجود در جسم مخطط را تشکیل میدهند، ساختاری که مسئول انگیزه، پاداش، یادگیری عادت و خروجی رفتاری است ( Volkow et al., 2017 ). نتایج مطالعات GWAS این فرضیه را مطرح میکند که این نوع نورونها در حمایت از هوش نقش دارند ( کلمن و همکاران، 2019 ). آیا شواهدی وجود دارد که خواص خاصی از سلول های مغز به
|