صحبت های مهدی حدادپور و حسین گازرانی به بخش پایانی رسیده است.
به گزارش طرفداری، حسین گازرانی در بخش سوم و پایانی، صحبت های جالبی را درباره پاداش هایی که در زمان حضورش در تیم ملی دریافت کرده بیان کرده و خاطرات جالبی را به زبان می آورد.
همچنین حسین گازرانی فوتبال قدیم را با زمان فعلی مقایسه کرده که این بخش هم جذاب است.
پیشنهاد می شود صحبت های حسین گازرانی را ببینید و بخوانید...
شما در بازی سوم باور داشتید می توانید پرو را شکست دهید؟
بله 100 درصد. اگر این دیدار دو ماه دیگر دیرتر می شد قطعا پرو را شکست می دادیم.
علی پروین در دیدار سوم بهتر نشد؟
خیر.
به نظر شما می توانستید پرو را شکست دهید؟
بله قطعا. جواد در آن بازی اذیت شد و تقصیر من و عبداللهی بود که او را پوشش ندادیم. در مقدماتی به کره جنوبی خوردیم و یک بازیکن غول داشتند که تمام ضربات سر را می زد. به نسی گفتم او را بگیر. نسی به من گفت بفرما خودت بگیر. وقتی کنار بازیکن کره ایستادم متوجه شدم قد او از من خیلی بلند تر است. تنها کاری که می توانستم انجام دهم لگد کردن پای او بود. پیراهنش را یواشکی می کشیدم تا تعادلش بهم بخورد. هیچکس نمی توانست از او بهتر هد بزند.
حسین گازرانی مغزش بهتر کار می کرد یا ضربات سرش؟
من مغزم بهتر کار می کرد.
بین بازیکنان تیم ملی چه کسی از همه باهوش تر بود؟
محمد صادقی.
قبل از جام جهانی به شما پاداش دادند. چه چیزی گرفتید؟
در کل با پاداشی که ولیعهد به ما داد، کل مبلغ به 100 هزار دلار می رسید.
ساعت رولکس دادند؟
بله ساعت دادند. کامبیز آتابای به هر کدام از ما یک ساعت رولکس داد.
ساعت را چه کار کردید؟
از خانه من دزدیده شد.
چند تا از آنها را علی پروین یک جا خریده بود؟
علی پروین سر محمد پنجعلی را کلاه گذاشت. علی پروین با 500 تومن ساعت پنجعلی را از او گرفت. ما در طول بازی ها دو یا سه رولکس گرفتیم. یکی از آنها را سر عقد نوه برادرم به او دادم. یکی از آنها را هم دزد برد.
قبل از انقلاب و بعد از جام جهانی، شما و ناصر حجازی و علی پروین دیگر نمی خواستید برای تیم ملی بازی کنید؟
ما نمی خواستیم بازی کنیم. یکی از بچه ها که نمی خواهم اسم او را بیاروم، می خواست فیکس باشد. او در مورد من و محمد صادقی صحبت هایی را با حشمت مهاجرانی مطرح کرد. من و صادقی فیکس بودیم اما مهاجرانی ما را خط زد و من گفتم دیگر بازی نمی کنم. وقتی که نفرات را برای جام جهانی اعلام کردند، اسم من هم بود. به مسعود مژدهی گفتم برویم شمال. او گفت تیم ملی و اردو چه می شود؟ گفتم من بازی نمی کنم و بیا به شمال برویم. آقای مهاجرانی به من زنگ زد و گفت کجایی؟ گفتم شمالم. گفت چرا به اردو نیامدی؟ گفتم من دیگر فوتبال بازی نمی کنم. به تهران آمدیم و دوباره آقای مهاجرانی زنگ زد و پشت تلفن داد زد و گفت بیا. من هم دیدم دیگر زشت است و روز بعد از آن به تمرین رفتم و همدیگر را ماچ کردیم. او گفته بود اگر محمد صادقی و گازرانی را در المپیک مونترال داشتم قطعا قهرمان می شدم.
کدام بازیکن زیرآب شما را زده بود؟
بگذارید محرمانه بماند. او دیگر در قید حیات نیست.
دروازه بان بود؟
نه توپ جمع کن بود.
جدی؟
نه شوخی می کنم.
خوزستانی بود؟
بله.
جام جهانی تمام شد و شما دیگر برای تیم ملی بازی نکردید. بعد از انقلاب برای مقدماتی المپیک و جام ملت ها به تیم ملی دعوت شدید. به اردو رفتید و تمرین کردید اما شما و علی پروین و غفور جهانی رفتید. چه اتفاقی افتاد؟
اردوهای سنگینی داشتیم. برای ما مشکل بود. با ناصر حجازی صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم دور را به جوان ها بدهیم. من و ناصر و عبداللهی گفتیم دیگر بازی نمی کنیم و از اردو بیرون آمدیم.
علی پروین؟
بله او هم بازی نکرد.
چند سالی در فوتبال نبودید اما پس از چند سال با عبداللهی به شاهین آمدید.
بله بعد از آن به مربیگری مشغول شدم. زمانی که پاس سقوط کرد دیگر فوتبال بازی نکردم.
وقتی به شاهین برگشتید می خواستید دوباره فوتبال بازی کنید؟
بله می خواستم بازی کنم اما سنم بالا رفته بود و پشیمان شدم. نصرالله عبداللهی وقتی به شاهین رفت به من زنگ زد و گفت بیا و به من کمک کن و من هم رفتم.
شما اولین نسلی هستید که به جام جهانی رفتیم. به عنوان یک نسل اولی اگر صحبتی مانده است بفرمایید.
متاسفانه آن نسل کلا همه چیز را کنار گذاشتند. واقعا نمی دانم چه اتفاقی افتاد. حسین کلانی با آن شخصیت و پاکی چرا باید بیرون باشد؟ حسین کلانی شخصیت بزرگی داشت. کیفم را در فروشگاه گم کرده بودم. مژدهی و کلانی به من پول قرض می دادند. الان حال من بد می شود وقتی می بینم بازیکن به خاطر مربی اعتصاب می کند. 20 نفر در اندیمشک هستیم و صندوق باز کردیم و افرادی در آن کمک می کنند. بازیکن های جدید میلیاردها تومن پول می گیرند و هیچ کار خیری انجام نمی دهند. وقتی می بینم بازیکن به خاطر 100 یا 200 میلیون تیم خود را عوض می کند تعجب می کنم. دو موقعیت خوب فوتبالی داشتم و حشمت مهاجرانی شاهد است. یک تیم اماراتی ماهانه 800 هزارتومن با خانه و ماشین می خواست به من بدهد اما نرفتم. برای من قابل تصور نبود که از ایران بروم. حتی اگر در وطن خودم سختی های زیادی را تحمل کنم. بازیکن می گوید عشق و زندگی من پاس است بعد دو روز بعد به یک تیم دیگر می رود و می گوید از اول دوست داشتم در این باشگاه باشم. بازیکنان کنونی 95 درصد کلاس ندارند و فقط فکر آنها پول است و خدا نکند تا پول آنها عقب بیفتد. این آخر و عاقبت فوتبال است. عاقبت ما هم دیدن تام و جری و پلنگ صورتی است.
بیشتر ببینید:
حسین گازرانی: علی پروین گفت دست روی قرآن بگذارید و بگویید از هلند نمی ترسیم!
حسین گازرانی: بعد صفایی فراهانی، فدراسیون فاسد شد / الان تکان بخورید جیبتان را هم می زنند