قصه ی من و غم تو قصه ی گل و تگرگه
ترس بی تو زنده بودن ترس لحظه های مرگه
ای برای با تو بودن باید از بودن گذشتن
سر به بیداری گرفته ذهن خواب آلوده ی من
همیشه میون قاب خالی درهای بسته
طرح اندام قشنگت پاک و رویایی نشسته
کاش میشد چشام ببینن طرح اندام تو داره
زنده میشه جون میگیره پا توی اتاق میذاره
کاش میشد صدای پاهات بپیچه توو گوش دالون
طرف دالون بگرده سر آفتابگردونامون
کاش میشد دوباره باغچه پر گل گلهای تو باشه
غنچه ی سفید مریم با نوازش تو پا شه
کاش میشد اما نمیشه ، نمیشه بیای دوباره
نمیشه دستات توو گلدون گلای مریم بذاره
کاش میشد اما نمیشه این مرام روزگاره
رفتنت همیشگی بود دیگه برگشتن نداره