خب آدم نیاز به خنده و شادی داره
چندین ماه پیش برای همین بلیط کنسرت ریوندی گرفتیم
من خیلی خوشحال بودم کت شلوار پوشیدم ادکلن زدم بعد یهو دستشوییم گرفت!
۲ ساعت اون تو بودم
هی خانواده میگفتن بیا دیر شد من از اون تو میگفتم دست خودم نبود که
وقتی اومدم بیرون دیدم اونا رفتن انقدر معطل کردم!
برای همین خودم سوار موتورم شدم و راه افتادم...
من که اهل این کارا نبودم مجبور شدم از ماشینا لایی بکشم و...
چند بار نزدیک بود با این ماشین بزرگا برخورد کنم ولی به موقع چرخیدم
دیدم خیلی دیره و منم پشت چراغ قرمزم!
ترافیک سنگینی بود برای همین موتورو گذاشتم همونجا و شروع به دویدن کردم
وسط راه برخورد کردم به ی خانوم که داشت آبمیوه میخورد
برای همین نوشیدنی ریخت رو لباسش
عصبانی شد و گفت: کوری؟
گفتم: معذرت میخوام خانوم دستمال بدید پاک کنم
گفتش که: ۲۴ هزار تومن پولش بود؟
گفتم: ۲۴؟ تو این زمونه که پولی نیست
یدفعه دیدم ی مردی هیکل گنده داره هجوم میاره میگه مزاحم زن من میشی آره؟ آره؟
برای همین پا به فرار گذاشتم
انقدر کوچه پس کوچه ها رو دوییدم که نفس نفس میزدم
گفتم: دییی. دیگگ. دیگه نمیی نمی توو نم
گوشه دیوار نشستم یدفعه احساس کردم یچیزی ریخت رو سرم!
دست کشیدم دیدم اح اح کفتر ریخته رو سرم..
ی دستشویی عمومی پیدا کردم
رفتم داخل درو باز کردم دیدم یکی اون توعه نشسته رو چاله!
گفتم ببخشید کفتر چیز کرده تو سرم میخواستم بشورم
گفت: آهااا... بیا الان منم بهش اضافه کنم خوشگل تر شه من ترسیدم اومدم فرار کنم پام به ی صابون خورد لیز خوردم
فقط پام درد گرفت ولی خودمو به مردن زدم که یارو بترسه فرار کنه بعدش بلند شدم رفتم از ی جا آب معدنی خریدم سرمو تمیز کردم
بالاخره رسیدم دم در اونجا گفتم عالیه پسر! درست به موقع رسیدم (چون دم در اونجا شلوغ بود)
دیدم ی خانومی داره از خیابون رد میشه ۲۰ ساله اینا
تعجب کردم چرا داره اونوری میره و اینوری نمیره آخه در کنسرت اینور بود ولی انگار همه داشتن برعکسی میرفتن
ی ماشین داشت بهش میخورد داد دوستاش رفت رو هوا یدفعه به طرز ناخودآگاهی ۲ تا انگشتمو به کف دستم فشار دادم ازش تار اومد بیرون و اون دخترو کشیدم اینور
همه با تعجب نگام گردن و دهنشون وا مونده بود
من ی لبخند زدم بعد به دستام خیره شدم و چشمام گشاد شده بود
شروع کردم دوییدن
گفتن واو وایسا کارت فوق العاده بود
یا یکی گفت این خیلی عجیبه
و...
رفتم تو ی کوچه ی باریک و دستمو گذاشتم دیوار شروع کردم بالا رفتن!
آری من مرد عنکبوتی هستم..