قبل از نقد فیلم ترسناک مرد نامرئی محصول 2020 ، باید به این نکته اشاره کنیم که در سال 1933 میلادی ، فیلمی با همین نام توسط جیمز ویل ساخته شد و تا حدودی می توان گفت که نسخه جدید تقلیدی از نسخه قدیمی فیلم بوده است.

اگر بخواهیم ایرادات این فیلم را بیان کنیم ، یقینا از ایرادات مهم آن نداشتن ساختار درست و اصولی است.
برای مثال ، در ابتدای فیلم ، یک زوج جوان را می بینیم که گویا با همدیگر مشکل دارند ؛ اما این اتفاق را فقط می توان به صورت یک فرضیه بیان کرد و در فیلم ، صحنه ای از دعوای این دو مشاهده نمی شود و در نهایت سسیلیا خانه را ترک می کند.
همچنین در انتهای فیلم ، آدرین به طرز عجیبی توسط یک فرد نامرئی که احتمالا همسرش سسیلیا بوده به قتل می رسد ؛ ولی جریان فیلم به گونه ای بود که به نظر می رسید که سسیلیا توانایی نامرئی شدن را ندارد ، برای همین می توان این فیلم را یک فیلم رازآلود هم توصیف کرد.
در صورتی که به عنوان یک فیلم کاملا وحشتناک نگاه کنیم ، این فیلم صحنه های خیلی ترسناکی ندارد و ممکن است برخی آن را نپسندند.
ولی با وجود نکات منفی ، نمی توانیم منکر نکات مثبت آن شویم.
یکی از نکات مثبت این فیلم ، بازی درخشان الیزابت ماس است. او با بازی فوق العاده به عنوان فردی که از دید همه مجنون به نظر می رسد ، توانست مخاطبان این فیلم را افزایش دهد و یکی از مهم ترین نقاط قوت فیلم باشد. در کنار آن ، ریتم و ضرب آهنگ بسیار خوب ( مرد نامرئی ) باعث شد که تماشاگران تا لحظه آخر از دیدن این فیلم خسته نشوند و همچنان شور و اشتیاق ابتدایی را داشته باشند. جی ونل در این فیلم نشان داد که قدرت روایت فوق العاده ای دارد.
تیم فیلمبرداری این اثر هم توانست نمره مطلوبی را کسب کند. در جریان فیلم ، سسیلیا ( الیزابت ماس ) گاها به یک نقطه خیره می شد و به نظر می رسید که به مرد نامرئی خیره شده است. دوربین در این لحظه به خوبی روی نقطه مشخص زوم می شد و ضربان قلب تماشاگران بالا می رفت ، اما در عین حال اتفاق خاصی رخ نمی داد و این را می توان به پای ضعف فیلمنامه گذاشت. البته موسیقی متن هم نقش زیادی در جذابیت فیلم داشت.
فیلم سینمایی مرد نامرئی اثر جی ونل محصول سال 2020 است که در IMDB نمره 5.8 را کسب کرد.

داستان فیلم
سیسیلیا کاس در رابطه ای خشن با شوهر فیزیکدان خود، آدریان گریفین گیر افتاده ولی یک شب با دیازپام او را بیهوش کرده و با کمک خواهرش، امیلی، فرار میکند.
سیسیلیا پیش دوست دوران کودکی خود، کارآگاه جیمز لنیز و دختر نوجوانش، سیدنی، مخفی میشود. در ظاهر آدریان خودکشی میکند و در وصیت نامه اش ۵میلیون دلار برای سیسیلیا به جای میگذارد تا توسط برادرش، تام، به او برسد. سیسیلیا بعد از چند اتفاق عجیب، حس میکند کس دیگری در خانه هست و به جیمز زنگ میزند؛ ولی او میگوید که این تصورات بخاطر آسیبهای روحی او است. سیسیلیا در طول مصاحبه کاریش، متوجه میشود که محتویات رزومه کاریش گم شده و غش میکند. دکتر میگوید که سطح بالایی از دیازپام در بدن او پیدا شدهاست. در حمام، سیسیلیا بطری را پیدا میکند که با آن آدریان را بیهوش کرد.
سیسیلیا با تام و جیمز ملاقات میکند و اصرار دارد که آدریان نمرده بلکه با تخصص خود در فیزیک نور، نامرئی شده تا او را شکنجه کند. اما کسی حرفهایش را باور نمیکند. نیرویی نامرئی به سیدنی آسیب میزند و همه فکر میکنند کار سیسیلیا بودهاست. او به سراغ تاکتیکهایی برای گرفتن آدریان میرود. بعد از یافتن گوشی قدیمی آدریان و رنگ ریختن روی جسم او، به شدت با هم درگیر میشوند و نهایتاً به خانه آدریان میرود. در آزمایشگاه، چمدانی پیدا میکند که شکش را به یقین تبدیل میکند. جسم نامرئی دوباره به او حمله میکند ولی او فرار کرده و پیش امیلی میرود. جسم نامرئی گلوی امیلی را میبرد و چافو را در دست سیسیلیا میگذارد.
سیسیلیا به بیمارستان روانی برده میشود و منتظر مجازاتش است ولی میفهمد که باردار است. تام میگوید اگر سیسیلیا پیش «او» برگردد و بچه را بزرگ کند، اتهامات را پس میگیرد. پس مشخص میشود که او در این ماجرا به برادرش کمک میکردهاست. سیسیلیا نمیپذیرد و یک خودکار از کیف تام میدزدد. آن شب با خودکار تظاهر به خودکشی میکند تا جسم نامرئی ظاهر شود. وقتی جسم سعی دارد جلویش را بگیرد، سیسیلیا مدام به او حمله میکند و باعث میشود پوشش نامرئی او از کار بیفتد. تیم امنیتی از راه میرسند ولی جسم از بیمارستان فرار میکند. سیسیلیا به دنبال اوست. جسم قول میدهد بخاطر بارداری با او کاری نداشته باشد ولی حالا به سراغ عزیزانش خواهد رفت.
سیسیلیا سریع به خانه جیمز میرود تا جلو حمله جسم به او و سیدنی را بگیرد. وقتی ماسکش را برمیدارد متوجه میشود او کسی جز تام نیست. پلیس آدریان را در خانه اش پیدا میکند که ادعا میکند تام او را اسیر کرده بودهاست. سیسیلیا این گفته را نمیپذیرد و اصرار دارد که دو برادر همدست هستند.
برای اینکه ادریان اعتراف کند، سیسیلیا در خانه اش با او ملاقات میکند و جیمز از طریق دستگاه مخفی، به حرفهایشان گوش میکند. سیسیلیا میگوید به شرطی پیش او برخواهد گشت که به کارهایش اعتراف کند. آدریان اصرار دارد که تام او را دزدیده بوده و ادعا میکند که آن ماجرا، دیدگاهش به زندگی را عوض کرد. وقتی سیسیلیا گریه میکند، آدریان به حالت خشن خود برگشته و مانند آن جسم حرف میزند. سیسیلیا برمی گردد و به پلیس زنگ میزند. اما خارج از دید دوربین، او پوشش نامرئی یدکی را برمیدارد و آدریان را میکشد.
وقتی جیمز سرمی رسد، سیسیلیا اعتراف میکند. جیمز پوشش را میبیند ولی اجازه میدهد سیسیلیا برود، چون بالاخره از دست آدریان خلاص شدهاست.
کاری از حزب استارز 🌟