Jalal .کلا طمع کرد زارع بیست ثانیه به پایان کشتی با دو دست پای آکگول رو مهار کرده بود ولی یه لحظه زارع طمع کرد و یه دستش رو آزاد کرد و برد به هوای کمر آکگول و در ادامه خاک کردن آکگول که گیر افتادن دست زارع توسط آکگول همانا و آزاد شدن پای آکگول و پشتبندش با یه پیچ کمر رفتن پشت زارع و خاک کردنش همانا