بیش از این در باره مخارج خالص باشگاه های لیگ برتر در پنجره نقل و انتقالات این فصل نوشته ام و به طور حتم خبرهای آن را در رسانه های مختلف خوانده و شنیده اید. این فصل سد یک میلیارد پوندی را شکست. خواندن آن ساده تر از چیدمان صفر ها در ذهن های خسته ماست. روسای لیگ بر این باورند؛ افزایش درآمدها اصلا به این معنی نیست که هزینه ها خارج از کنترل است!
فاصلهها
طرفداری| کل مبلغی که باشگاه های لیگ برتر در پنجره تابستانی خرج کردند ۱.۹۲ میلیارد پوند بود. سی و چهار درصد بیشتر از رکورد قبلی ١.٤ میلیارد پوندی در تابستان ٢٠١٧. و باز هم در مصاحبه های مختلف شاهد هستیم روسای ارشد بر این باورند که این هزینه های خیره کننده موجه است!
چلسی بیشترین پول تاریخ لیگ برتر را در طول بازار نقل و انتقالات تابستانی ٢٠٢٢ خرج کرد و سقف ٢٥٠ میلیون پوندی را در هم کوبید. این را می توان بیانیه ایی از سوی تاد بولی، مالك آمریكایی چلسی بشمار آورد. بسیاری از هواداران آبی ها نگران بودند هزینه نقل و انتقالات در دوران پس از رومن آبراموویچ بطور حتم سقوط خواهد كرد.
اگرچه بولی این هفته با پیشنهادات نه چندان مورد علاقه من و خیلی های دیگر، بحثهای زیادی را در میان هواداران فوتبال برانگیخت. باز هم انگیزه، كسب منفعت بیشتر بود: "لیگ برتر میتواند یکی دو چیز از راه و روش پولسازی از ورزشهای آمریکایی بیاموزد."
بولی ایده یک بازی نمایشی با حضور ستارگان All Star team بین شمال و جنوب و همچنین یک رقابت چهار تیمی برای سقوط را مطرح کرده بود. برخلاف سیستم سنتی موجود، علیرغم اینکه لیگ فوتبال امریكا اصلاً سیستم سقوط ندارد.
تمامی آنچه كه گفته شد به اضافه وقایع تشكیل "سوپر لیگ" در دو سال گذشته نشان می دهد ریش و قیچی در دستان از ما بهتران است. تدابیر و نقشه ها چیز دیگری است. سالیان سال از روزگاری كه حقوق ها سقفی داشت سپری شده است. از دورانی كه بازیكنان گل و لای كفش های میخ دار را خودشان تمیز می كردند. ظاهرا شاهد مرگ كامل سادگی های ورزش محبوبم نشستم. در این فكر بودم، شیفتگی چه قیمتی دارد. جواب درستی پیدا نكردم. در این حال و هوا به مطلب اخیر جاناتان ویلسون در گاردین برخوردم. عنوان آن حرف دلم را می زد: "بدون محدودیت و كنترل در هزینه ها، بقیه فقط نظاره گر ناپدید شدن سوپرباشگاههای انگلیس در افق خواهند بود."
باید اعتراف كنم؛ از كودكی شیفته فوتبال باشگاه های انگلستان بودم. رقابت های برابر، نبردهای تا پای جان، هر تیم ستاره های خود را داشت و لذت تماشای یك صفر صفر کاملا مردانه و با سرعت، بیشتر از دیدار یك طرفه ٥-٠ به دل می نشست. و حالا قضیه چیز دیگری است. بله…فاصله های بی حساب همیشه آزارم داده است.
آنچه در ادامه می آید كمابیش متن كامل مقاله ویلسون است؛ ارزش خواندن را دارد، تصمیم با شماست:
دوران كووید را به خاطر دارید؟ خاطرتان هست وقتی فکر میکردیم دیگر هیچ چیز مانند گذشته نخواهد بود؟ به یاد دارید زمانی که فکر می کردیم ضررهای مالی فوتبال آنقدر شدید است که دیگر ممکن است هزینه نقل و انتقالات غیرقابل پرداخت باشد؟ تصور همگی ما تا حدی درست بود!
در تابستان امسال، باشگاه های لیگ برتر در بازار نقل و انتقالات ۲.۲۵ میلیارد یورو (۱.۹۴ میلیارد پوند) هزینه کردند، بیشتر از تمامی مجموع لالیگا، سری آ، بوندسلیگا و لیگ یک فرانسه!
هزینه خالص حتی قابل توجه تر است: باشگاه های لیگ برتر ۱.۳۵ میلیارد یورو و با فاصله بسیار در مکان دوم، لالیگا با ۵۲٠.۴۴ میلیون یورو قرار دارد، و آن هم تنها به دلیل ولخرجی و ریخت و پاش بارسلونا.
جالب است که تیمی مانند ناتینگهام فارست بیش از مجموع هر باشگاه در چمپیونچیپ و برزیل هزینه کرده است! با وجود تمام نگرانیها در مورد اینکه آیا فارست موفق خواهد شد یا خیر؟، شاید این تنها راه رقابت و بقا برای باشگاه تازه وارد باشد. چاره و راه حل چیست؟ بورنموث با خرج ۲۷ میلیون یورویی برابر کل لیگ یونان هزینه کرده است. اما چه کسی مایل است بورنموث باشد، و مورد تحقیر قرار گیرد؟
از یک طرف، البته، این قضیه بسیار هیجان انگیز است. بازیکنانی مانند ارلینگ هالند، داروین نونیز و کازمیرو را در لیگ برتر می بینیم. با خرید ۲۰،۱۰ یا ۱۰۰ میلیون یورویی باشگاه هایمان، هر روزه با هجوم و پیام رسانی دوپامین دوپامین به مغزمان کلنجار می ریم.
آسیاب بزرگ نقل و انتقالات ادامه دارد، یکی از آن پدیده های نادر که به نظر می رسد برای همه سود آور است: بازیکنانی که شرایط خود را بهبود می بخشند. ایجنت هایی که به سهم بزرگ خود می رسند. صاحبان باشگاهی که پس از به دست آوردن یک ستاره خودستایی می کنند یا به خاطر تیزبینی در به دست آوردن یک بازیکن به خود تبریک می گویند. بازاریاب هایی که می توانند طرح های جدیدی را در حول ستاره جدید تیم برنامه ریزی کنند. رویای طرفدارانی که خیال می کنند تمامی مشکلات تیم با حضور ستاره جدید حل خواهد شد. روزنامهنگارانی که شایعات و اخبار را دامن میرنند، جایگاه بازیکن جدید را تجزیه و تحلیل میکنند و در ستونهایی از این قبیل که هم اکنون می خوانید، به معنای همه آن چه گذشته می پردازند.
جای تعجب نیست، اکنون به نظر می رسد سبک و سیاق متفاوت عموم جامعه بیشتر مجذوب عملکرد مركادو (بازار) باشد تا خود فوتبال. اما این سالم نیست و این نمی تواند برای فوتبال انگلیس هم خوب باشد، فاصله بین لیگ برتر و چمپیونشیپ آنقدر زیاد است که رویکرد تیمی مانند فارست نشان دهنده تنها راه بد باقی مانده برای بقاست. چگونه ممکن است تنها مالکان ماندنی باشگاه های لیگ برتر، شیوخ، الیگارش ها، صندوق های سرمایه گذاری عمومی و تبعیدیان مالیاتی باشند؟
برای ورزش جهانی مانند فوتبال اگر تمركز عمده ثروت و بالطبع استعدادها به یک کشور ختم شود، بطور حتم برای فوتبال در تمامی جهان عواقب خوبی نخواهد داشت. دوران كووید و قرنطینه، قدرت مالی باشگاههای قاره های مختلف را بشدت تحت تأثیر قرار داد، در حالی كه لیگ برتر به دلیل قراردادهای كلان پخش تلویزیونی و این واقعیت که بسیاری از صاحبان باشگاه ها به درآمد فروش بلیط و حضور تماشاگران در استادیوم یا حتی درآمدهای تبلیغاتی متكی نیستند، جایگاه برتر خود را بیش از پیش تقویت کرده است.
بعد از خالی شدن جیب باشگاه های هلند، پرتغال، اسکاتلند، بلژیک، اسکاندیناوی و لیگ های اروپای مرکزی و شرقی، اکنون این مرض دامن اسپانیا، ایتالیا، آلمان و فرانسه را گرفته است. شاید ابرباشگاههای هر كشور، با تاریخ و حمایت شبکه هواداران خود در سراسر جهان تا حدی به پیشرفت ادامه دهند، اما حقیقتا، تنها مانع اصلی سیل بازیكنان به لیگ برتر و جذب بهترین ها و مستعدترین بازیكنان، وزارت اتباع خارجی و مقررات محرمانه و سری، مجوز کار آنها است.
با توجه به تصویر ناروشن و وضعیت نابه هنجار اقتصادی در سراسر جهان، این بریز و بپاش ها نگران کننده بنظر می رسد. با افزایش قیمت انرژی، میلیون ها نفر عاجز از پرداخت هزینه سوخت هستند و بالقوه خطر ورشکستگی ده ها هزار کسب و کار، از جمله باشگاه های فوتبال لیگ پایین تر وجود دارد. حتی ممکن است به زودی استفاده از نورافکن در استادیوم، هزینه ای غیر قابل پرداخت به حساب آید. با این دید، تصور پرداخت ١٠٠ میلیون یورو برای آنتونی یا ٥ میلیون یورو برای کالوین رمزی بسیار ناخوشایندتر از قبل به نظر برسد.
فقط مسئله ارزش های ذاتی یا دلهره و ترس اخلاقی نیست که بازیکنان نسبتاً متوسط در یک هفته بیشتر از یک پرستار یا معلم در طول تنها یك سال درآمد دارند. این به ساختار و بافت اقتصادی مربوط می شود و از این رو قیمت انرژی و هزینه نقل و انتقالات لیگ برتر، بدون شك بی ارتباط نیست.
در فوتبال انگلیس تا سال ١٩٨٣، ٢٠ درصد از دریافتی های فروش بلیت به تیم میهمان تعلق می گرفت، در حالی که مالیات ٤ درصدی بین ٩٢ باشگاه لیگ توزیع می شد. درآمد تلویزیون تا سال ١٩٨٥ به طور مساوی بین همه باشگاهها تقسیم میشد، تا زمانی که توافقنامه هیترو، ٥٠ درصد درآمد تلویزیون را به تیم های دسته یك (لیگ برتر فعلی) اختصاص داد و بر طبق ان مالیات به ٣ درصد کاهش یافت. تولد لیگ برتر در سال ١٩٩٢ به اشتراک درآمدهای تلویزیون پایان داد و مالیات به ٣ میلیون پوند کاهش یافت و در عین حال با ظهور لیگ قهرمانان در همان سال، جریان نقدینگی باشگاه های برتر افزایش یافت.
سه دهه طول کشیده است، و این نتیجه شده است. هر چه باشگاه ها ثروتمندتر باشند، بالطبع می توانند بیشتر برای بازیکنان خرج کنند بی آنكه نگران عواقب تصمیمات ضعیف و غلط خود باشند. در یک بازی سیستماتیک، همانطور که والری لوبانوفسکی می گوید سهام بازیکنان به اندازه خود بازیکنان اهمیت دارد، پول مهمترین عامل و تعیین کننده موفقیت است، به این دلیل که ثروتمندترین باشگاه ها نه تنها بازیكنان بلكه می توانند بهترین مربیان و مسئولان ورزشی را در تمامی سطوح در اختیار بگیرند. پول بیشتر باشگاه را به سوی موفقیت سوق می دهد، منجر به كسب جوایز بیشتر می شود، چنانچه درآمد تلویزیونی بالا می رود، طرفداران را در سراسر دنیا درگیر می كند.
تمامی این مجموعه، بار دیگر موفقیت را تضمین می کند و گردش پول را افزایش می دهد. بدون نوعی توزیع و تقسیم ثروت و وضع مقرراتی برای كنترل و ظهور غولهای غیرقابل توقف، ثروتمندان ثروتمندتر میشوند و بقیه فقط میتوانند ناپدید شدن آنها را در دوردست تماشا کنند.
بقیه میدانند اگر بطور موقت هم که شده اگر برای پر كردن شكاف میان فقیر و غنی یک بازیکن جوان را پرورش دهند یا گوهری را با خوش شانسی کشف کنند که شاید تا حدی به آنها کمک كند، ثروتمندان به سرعت از راه خواهند رسید و گوهر را به یغما خواهند برد.
طنز ماجرا اینجاست؛ یکی از دلایل و محرک های اصلی محبوبیت جهانی لیگ برتر، معامله جمعی و تقسیم نسبتاً عادلانه درآمدهای پخش بود تا درجه ای از رقابت را میان تیم ها در مقایسه با اکثر لیگ های دیگر حفظ كند. اما در حال حاضر و به مرور شاهد نزول و فرسایش رقابت نزدیك ضعیف و قوی هستیم. حتی خرج بی حد و حصر طبقه متوسط لیگ برتر، شاید دیگر اهمیتی نداشته باشد، برتری متمولان تضمین شده است.
پیامد آن صرفاً هزینه و تلاشی بیهوده و ناامید كننده است. هفت باشگاه در این تابستان بیش از ١٠٠ میلیون یورو خالص هزینه کرده اند. مبالغی فراتر از سایر نقاط جهان، با این حال برخی از این تیمها ممکن است حتی در پایان فصل در میان ١٠ تیم اول قرار نداشته باشند.