رضا خرم در ماهنامه چراغ نامه یک بار گفت:
پدرم یک بار گفت: من سه تاسف بزرگ در کارنامه موسیقی ام دارم بزرگترین آن رهیمعیری بود که در روزهای آخر عمرش از من خواسته بود تا کاری مشترک انجام دهیم اما بخاطر مشغله کاری تعلل کردم و با مرگ رهی این فرصت از دست رفت. دیگری درباره استادصبا بود که وقتی فوت کرد نتوانستم بر بالینش باشم و در سد کرج کار میکردم، با وجود اینکه دلم میخواست برای استاد آهنگی بسازم اما بدلیل گرفتاری ها این امر میسر نشد. سومین تاسفم هم همکاری نکردن با استادبنان بود. پدرم میگفت: تازه همکاری اش را با خوانندگان شروع کرده بود و بنان هم در آن زمان شهرت فراوانی داشت. یک بار بنان به پدرم گفت: دوست دارم آهنگی از ساختههای شما را بخوانم هرچند سبک شما متفاوت است ولی مطمئنم میتوانم از پس اجرای آن بربیایم. خب پدر در آن زمان که چنین پیشنهادی بنان داد خیلی جوان بود درواقع برای پدر نهایت اعتبار و افتخار بود که با بنان همکاری کند اما متاسفانه این امر صورت نگرفت. اینها سه تاسف بزرگ همایون خرم در زندگی هنری اش بود.
اما در مورد رهی شاید آنگونه که باید مانند خیلی از شعرای هم نسلش مانند احمدشاملو، هوشنگ ابتهاج، شهریار و خیل عظیمی از شاعران معاصر ما تمجید و یاد نشده است و مورد کم لطفی قرار گرفته است، آن هم زیاد!
به قول خودش: ز دست غیر، شِکوهای نماند رهی ولی شکایتم از دست خویشتن باقی است.
نامش محمدحسین بود، شغل های زیادی عوض کرد همواره یکی از مهمترین چهره های انجمن ادبی فرهنگستان، انجمن ادبی حکیم نظامی و انجمن موسیقی ایران بود.
طبع شعری بینظیری داشت، همان گونه که خودش میگفت تحت تاثیر حافط بود. وی در قطعات و مثنويهايش، ابتكار و بدعتگذاري را در آفرينش مضمون، آشكار ميساخت و شايد از اين حيث، ارزش آنها از غزلهايش بيشتر باشد. همچنين تشبيهات نو و تعبيرات تازه در اشعار رهي فراوان است.
گرايش طبع رهی، بيشتر به شعر عاشقانه است. در عين حال، وصف مظاهر جهان، شعر او را تسخير كرده است. اُنس رهي با گل و انعكاس آن در اشعارش نشان از طبع زيباپسند او دارد. همچنين تنوع و رنگارنگي شعر او حاكی از ذوق لطيف و آفريننده اوست. مجموعه غزلهاي او به نام سايه عمر و تصنيفهایش با نام آزاده، منتشر شده است.
او عضو تحريريه مجله راديو ايران بود و طى سالهاى ٣٨ تا ٤٥ كه اين ماهنامه انتشار يافت مقاله هایى از او با عنوان گلهاى رنگارنگ به چاپ رسيده كه هريك اختصاص به تجزيه وتحليل شعر يكى از شاعران دارد.
همچنین رهی در ترانه سرایی نیز تبحر بسیار خاصی داشت و به دلیل همین طبع بینظیر شعرش به ترانه سرایی در ایران اعتلای زیادی بخشید که در ادامه لینک چند نمونه از آنها قرار خواهد گرفت.
نکته ی جالب راجب زندگی رهی این بود که عاشق بود ولی هرگز ازدواج نکرد.
داستانِ عشق نافرجام رهی و مریم فیروز که از نوادگان عباس میرزا است داستان عشقی بی نظیری است که بهتر است خود خواننده به دنبال خواندن آن برود و در چند خط نمیشود کامل آن را توضیح داد.
داستان به حدی است دکتر باستانی پاریزی درمورد تاثیر این عشق بر رهی گفته بود: «محفل گرم مریم فیروز بعد از ششصد سال، شاعری به دنیای ادب ما تقدیم کرده، که تا پانصد سال دیگر هم شاید مثل او نیاید.»
متاسفانه رهی در سالهای آخر عمرش با سرطان دست و پا میزد و در یک روز پائیزی در خانه اش درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله در شمال تهران به خاک سپرده شد. گورستانی که بزرگانی چون ایرج میرزا، فروغ فرخزاد و حبیب سماعی و داریوش رفیعی نیز در آن آرامیده اند.
او روی بیت آخر شعری که برای سنگ قبرش سرود است میگوید چو بینی عاشقی یاد رهی کن!
غزل کامل سنگ قبر رهی:
الا ای رهـگذر کــز راه يــاری
قـدم بـر تـربــت مـا می گـذاری
در اين جا شاعری غمناک خفته است
رهی در سينه ی اين خاک خفته است
فـرو خفتـه چـو گل بـا سينه ی چاک
فـروزان آتــشی در سيــنه ی خـاک
بنــه مـرهــم ز اشــکی ، داغ مـا را
بـزن آبـی بـر ايـن آتـش، خدا را
بـه شب ها ،شمع بـزم افـروز بـوديـم
کـه از روشنــدلی چـون روز بـوديـم
کنـون شمـع مـزاری نـيست مـارا
چـراغ شـام تـاری، نيـست مـارا
ســراغـی کـن ،ز جـان دردنـاکـی
بـر افــکن پـرتـويـي، بـر تيــره خـاکی
ز ســـوز ســينه بـا مـا هـم رهـی کـن
چـو بيـنی عـاشـقی، يـاد رهی کـن🖤
معرفی کتاب جاودانه ی رهی؛
کتاب از دو بخش تشکیل شده است. در بخش اول طی مقالاتی، اشعار رهی معیری نقد و تفسیر می شود. در بخش دوم اشعاری از وی درج می گردد. "رهی را بر سایر گویندگان معاصر مزیتی است انکار ناپذیر، و آن اثر محسوسی است که در ترانه ها و تصنیف ها گذاشته است، باید اعتراف کرد که تصنیف به حال زار و تباهی افتاده بود، زیرا غالب کسانی که برین کار دست می زدند یا شاعر نبودند و فقط مختصر قریحه نظم داشتند، یا موسیقی نمی دانستند و رهی از هر دو بهره مند بود. رهی هنر انشا و قریحه موزون خود را در تصنیف ها به کار انداخته و ساخته های طبع وی در نظر اهل نظر، ارزش خاصی دارد. او دوام یک فکر و توالی یک احساس را در تصنیف شعری خود در ترانه ها نیز به کار بسته و ترانه را از سقوط در ابتذال دور نگاه داشته است".
و اما چند نمونه از ترانه های ماندگاری که رهی ترانه سرای آن بوده است.
به دنبال دل با صدای بانو مرضیه
به یاد رهی، ایرج بسطامی
کاروان با صدای استاد بنان
وفا با تو ای مه روا نبود! حمیرا
شد خزان با صدای سید جواد بدیع زاده
حاصل عمر همایون شجریان
و اما پست را با دو بیت از رهی به پایان برسانیم
ایمن زِ دشمنیم که با دشمنیم دوست
بنیان زندگی به مدارا گذاشتیم
بودیم شمع محفل روشندلان رهی
رفتیم و داغِ خویش به دلها گذاشتیم🖤