نزدیک به 35 درصد جمعیت لیورپول اسکاتلندی ها و ایرلندی ها مهاجر تشکیل میدهند که اغلب خود را انگلیسی نمیدانند. هرچند هویت باشگاه ها در طول تاریخ همواره در حال تغییر بوده، اما بطور کلی لیورپول یک شهر سوسیالیستی است، با یک سنت کارگری. شهر لیورپول بطور سنتی یک شهر کارگری بوده و شورای کارگری مبارز این شهر در دهه ۸۰ این شعار را به کار میبردند که قانون شکنی بهتر از متلاشی کردن فقراست.
اختصاصی طرفداری| در ورزشگاه آنفیلد بنرهایی با عکس جرمی کوربین رهبر حزب کارگر و همچنین بنری به همراه ستارهای سرخ با تقلید از یکی از مهم ترین نمادهای اتحاد جماهیر شوروی و کمونیسم (به سبک تصاویر مارکس، انگلس و لنین) را میبینیم که تصاویری از موفق ترین سرمربیان تاریخ لیورپول بر آن نقش بسته است. به همین اعتبار، لیورپول معمولا مانند سلتیک، سنت پائولی، لیورنو، رایو وایکانو و بوکا جونیورز به عنوان یک باشگاه چپ گرا در فوتبال جهان شناخته میشود. اما به ندرت پیش می آید که شخصی در چنین باشگاه بزرگی از این نوع زبان سیاسی چپ گرا استفاده کند. بیل شنکلی یکبار در مورد سوسیالیسم گفته بود:
سوسیالیسم در واقع یک دیدگاه سیاسی نیست، سوسیالیسم خود زندگی است. من اعتقاد دارم که تنها راه رسیدن به موفقیت تلاش جمعی است. همه باید برای یکدیگر کار کنند. همه باید برای هم کار کنند. این طوری هر کس در انتهای روز سهمش را از پاداشها دارد. این ممکن است خیلی سخت باشد و درخواست زیادهخواهانهای به نظر برسد؛ اما من در فوتبال هر روز همین کار را میکنم و موفق هم هستم.
حتی یورگن کلوپ سرمربی فعلی تیم هم خودش را یک سوسیالیست میداند، در کتاب رافائل هونیگستین، Klopp, Bring the Noise، از سرمربی لیورپول نقل شده است:
البته که من چپ گرا هستم. من به دولت رفاه اعتقاد دارم. من بیمه خصوصی نیستم. من هرگز به یک حزب رأی نمی دهم که قول داده اند بالاترین نرخ مالیات را کاهش دهند. تفکر سیاسی من این است که اگر خوب کار می کنم، می خواهم دیگران نیز خوب عمل کنند. اگر کاری باشد که من هرگز در زندگی خود انجام ندهم، رأی دادن به راست (احزاب راست گرا) است.
اما مشکل اصلی لیورپولی ها در دهه هشتاد و در دولت مارگارت تاچر بود. تحقیر و میل مارگارت تاچر (نخست وزیر بریتانیا) به سقوط (اقتصادی) لیورپول در دههی ۸۰ به علاوه ریاضتهای اقتصادی توسط نخستوزیرهای متوالی حزب محافظهکار که شهرهای طبقهی کارگرنشینی چون لیورپول را به شکلی نامتناسب تحت تاثیر قرار داد، نگرش مردم شهر را آشکارا علیه او و همفکرانش سفتوسختتر کرد و لیورپول را به شهری ضد حزب محافظهکار بدل ساخت. حزب محافظهکار با این شهر برای دههها بدرفتاری کرده بود، آنها از اجرای سیاست سقوط مدیریتشده در لیورپول خرسند بودند و اگر امروز لیورپول پابرجاست بیشتر بخاطر سرمایهگذاری کشورهای دیگر اروپایی است. زبالهگردها یا اسکاوزرهای سارق رذل، عناوینی بودند که به شهروندان لیورپول اطلاق میشدند و مردم این شهر و همینطور طرفداران لیورپول، مورد هجمهی بسیاری در انگلستان بودند. حتی در فاجعه هیلزبرو که لیورپولی ها قربانی آن بودند هم، هواداران لیورپول به عنوان مقصر حادثه جا زده شدند! در شرایطی که در شرایطی که ورزشگاه هیلزبرو، ورزشگاهی کهنه بود و پیش تر نیز در آن حوادثی رخ داده بود، روزنامه سان، هواداران لیورپول را به عنوان افرادی که به پلیس حمله کرده و حتی به هواداران خودی رحم نکردند، معرفی کرد. در شرایطی که شهر لیورپول عزادار از دست دادن 96 هوادار این تیم بود، سان به هواداران لیورپول اتهام زده بود "که افرادی مست روی مامورای وظیفه شناس پلیس، ادرار می کردند".
شورای کارگری "ستیزه جویان" در دهه ۸۰ معتقد بود که شهر لیورپول مدتهاست از سهم خود توسط دولت مرکزی در لندن محروم بوده است، و به دنبال حل این عدم تعادل بود، به همین دلیل آنها به عنوان یک جناح چپ رادیکال شناخته می شدند. حتی بسیاری در شهر لیورپول هوکردن سرود ملی بریتانیا را اعتراضی برحق میدانند. حتی تونی زورنا یکی از اعضای شورای شهر لیورپول اعتراض به سلطنت را حق خود میداند:
من این کار را میکنم چون حاضر نیستم کلاهم را به احترام خانوادهی سلطنتی از سر بردارم. آنها توسط قانون کمک مالی به پادشاه (Sovereign Grant که سال 2011 تصویب شد) تامین مالی میشوند و من بهعنوان کسی که مالیات میدهد کاملا مخالف آن هستم. ملکه و خانوادهی گستردهی سلطنتی انگل هستند. من کاملا مخالف هستهی قدرتی هستم که ملکه در راس آن قرار دارد، از چرچیل که دستور سرکوب اعتصاب در شهر لیورپول در سال ۱۹۱۱ را داد تا دولت تاچر که بهطور سیستماتیک سعی داشت ما را به عنوان یک شهر خرد کند. بخاطر همین است که موضع سیاسی ما قویا به جناح چپ با ارزشهای عمیق سوسیالیستی گرایش دارد.
با این توضیحات طولانی درباره شرایط شهر لیورپول به لحاظ مرام سیاسی، جمعی از هواداران لیورپولی معترض به تعلق تیم به سرمایه داران یک تیم لیورپول پارودی با نام A.F.C. Liverpool در سال ۲۰۰۸ تاسیس کردند که تعلقات سوسیالیستی به وضوح در لوگوی باشگاه دیده میشود. ای.اف.سی لیورپول توسط آلون پری در مارس 2008 تأسیس شد و مخاطب هدف آنها بخشی از هواداران لیورپول بودند که از وضعیت مالکیت باشگاه ناراضی بودند. این باشگاه اولین مسابقه خود را در 16 ژوئیه، در دیداری دوستانه با سنت هلن تاون، در خیابان اج اشتون تاون، انجام داد. در حضور 600 نفر جمعیت.
این باشگاه متعلق به هواداران است و توسط هواداران اداره می شود. هر کسی می تواند عضو شود و در مورد نحوه پیشرفت باشگاه رای مساوی داشته باشد. یک عضو، یک رای. تماشای مسابقات تیم کاملا رایگان است و مالکیت باشگاه هم با اعضای رسمی است. در توضیح سایت رسمی خود باشگاه آمده:
ای.اف.سی لیورپول یک باشگاه فوتبال واقعی و غیر انتفاعی است، بنابراین تمام درآمد ایجاد شده در باشگاه باقی می ماند و جیب مالک چند میلیونر را نمی گیرد، AFC لیورپول به عنوان یک سازمان حرفه ای با جاه طلبی های بزرگ، چه در داخل و چه خارج از زمین اداره می شود، اما همیشه طرفداران را در اولویت قرار می دهد.
این تیم در حال حاضر در لیگ فوتبال شهرستانهای شمال غربی بازی می کند که سطح نهم فوتبال در انگلستان محسوب میشود. اما آیا این تیم با لیورپول مخالف است یا خود را رقیب آن میداند؟ در سایت رسمی باشگاه به صراحت گفته شده نه، کاملا برعکس. این تیم حامی لیورپول است و هواداران لیورپول را پشتیبانی می کند. هواداران AFC لیورپول هم هنوز از لیورپول حمایت می کنند اما AFC لیورپول به دنبال ارائه تجربه بازی و تماشای بازی برای همه کسانی که در حال حاضر به دلیل افزایش هزینه های مربوط به فوتبال به سختی میتوانند از این بازی لذت ببرند. آنها معتقدند که فوتبال بازی مردم است و باید برای مردم و توسط مردم اداره شود و برای همه مقرون به صرفه باشد و فوتبال نباید یک برنامه تلویزیونی و منحصر به فرد برای کسانی باشد که می توانند از عهده آن برآیند.
به هر حال فوتبال نمادی از یک جامعه است و در فاسدترین نظامهای موجود هم این نمادین بودنش را حفظ خواهد کرد. داشتن آرمان های سوسیالیستی در جهانی که تحت سلطه سرمایه داری، مصرف گرایی و افزایش احزاب سیاسی راست گرا در سراسر جهان است، برای هر کس دشوار است. این مهم در فوتبال انگلیس که یکی از سرمایه داری ترین بخش های فوتبال در جهان حتی دشوارتر هم هست. سیمون کریچلی، فیلسوف نامدار لیورپولی درباره رابطه فوتبال و سوسیالیسم معتقد است که یکی از شباهتِ ذاتی فوتبال به سوسیالیسم این است که یک تیم فوتبال میتواند مدلی کوچک از یک جامعه سوسیالیستی باشد. بازیکنان به رغم تفاوتها و افتراقات خود باید برای پیروز شدن یک گروه در زمین تلاش کنند بدون اینکه ویژگیهای شخصی و تکین خود را به طور کامل کنار بگذارند. در فوتبال نمیتوان بدون جمع و به صورت انفرادی به موفقیت رسید، حتی نمیتوان وقتی دیگران بد بازی میکنند بازی خوبی را ارائه داد. اعضای تیم برای پیروز شدن ناچارند در زمین با یکدیگر معاشرت و همکاری کنند ولو اینکه در بیرون زمین روابط چندان خوبی با یکدیگر نداشته باشند. فوتبال به باور کریچلی بسیار به مراسم آیینی و جادویی شباهت دارد و به همین دلیل است که بسیاری از بازیکنان و طرفداران فوتبال به خرافات و طلسمها روی میآورند.