فینال جام باشگاه های اروپا در سال 1960 مسابقهای بود که بازتابهای زیادی در سراسر فوتبال جهان داشت. نه تنها سبک بازی مدرن رئال مادرید رو نشان داد، بلکه فوتبال خیره کننده ای که توسط دی استفانو، پوشکاش و خنتوی نشان داده می شد، حیرت نسلی از هواداران فوتبال را برانگیخت.
سر الکس فرگوسن به عنوان یک جوان 18 ساله حیرت زده از استادیوم بیرون آمد و کاملاً مست بازی رئال مادرید شده بود.
رئال مادرید ثابت کرد تیمی جلوتر از زمان خود بوده است. در عصری که تاکتیکها به عنوان عمری پیچیده و تقریباً بی اهمیت در نظر گرفته میشد، میگل مونوز فوتبال سنجیده و متفکری را مانند سبک بازی تیم پپ گواردیولا را اجرا کرد. این رویکرد آیندهنگر به شدت با تاکتیکهای آینتراخت فرانکفورت در تضاد بود و منجر به یک بازی یکطرفه به سود رئال مادرید شده بود.
____________________________________
ترکیب دو تیم✍🏻
《نکته:برای درک بهتر سیستم دو تیم، به نوع ترکیب و اسم بازیکنان دقت کنید.》
ترکیب
رئال مادرید (3-3-4): دومینگز // مارکیتوس – سانتاماریا – پاچین // ویدال – دی استفانو – زاراگا // کاناریو – دل سول – پوشکاش – خنتو
آینتراخت فرانکفورت (3-2-2-3): لوی // لوتز – ایگنبرودت – هوفر // وایلباچر – استینکا // لیندنر – فاف // کرس – اشتاین – مایر
____________________________________
سیستم رئال مادرید✍🏻
تیم رئال مادرید فوتبال سریع و جذابی رو بازی میکرد.
مونوز متوجه شد که هر یازده نفر تیم باید آزادی عمل زیادی برای خود به دلیل مهارت بیشماری که داشتند، داشته باشند.
سیستم شناور تیم باعث بی نظمی های مکرر و مطلق تیم های مقابل می شد.
آینتراخت فرانکفورت (همراه با اکثر تیم های آن زمان) از تعین موقعیت و قفل کردن بازیکنان در دفاع استفاده می کرد که با موقعیت یابی دی استفانو و دویدن های پوشکاش و دل سول به سمت عمق تیم حریف کاملاً از بین میرفت.
____________________________________
سبک بازی رئال مادرید✍🏻
با این حال، اشتباه است که فرض کنیم مونوز به سادگی به بازیکنان اجازه می داد کار خودشان را انجام دهند. او با زیرکی از ویژگی های فردی بازیکن خود با اجرای چارچوبی از شبکه های پاس های کوتاه سریع که دارای الگوهای متمایز بود، استفاده می کرد.
مدافعان میانی رئال (به ویژه سانتاماریا) به جای اینکه صرفاً به دنبال دفع طولانی توپ باشند، ترجیح می دادند توپ را نگه دارند و یک پاس کوتاه برای زاراگا، دی استفانو یا ویدال بفرستند.
کلید این سبک از بازی آلفردو دی استفانو بود که به سمت جناح مورد نظر می رفت و بصورت یک پلی میکر بازی میکرد.
هنگامی که توپ را دریافت می کرد، به دنبال این بود که یا به سرعت توپ را به سمت زاراگا یا ویدال پسا بدهد یا سعی می کرد توپ را به جلو حرکت دهد.
با پیشروی رئال به نیمه فرانکفورت، سیستم بازی رئال متنوع تر می شد. اگر دی استفانو بازیکنی بود که به جلو حرکت می کرد، او به دنبال بازی با توپ ها به مهاجمان پوشکاش و دل سول بود. اگر پاس فعال نبود، یکی از پوشکاش یا دل سول به عمق میافتد تا یک یا دو موقعیت سریع برای پیشروی به یک سوم نهایی ایجاد کند.
نمونه از تشکیل مثلث بین بازیکنان رئال مادرید.
|
نمونه ای دیگر از تشکیل مثلث. |
اگر بازی از مرکز زمین در جریان بود، جنتو یا کاناریو به دنبال استفاده از فضای خالی و سرعت خود به سمت کناره های زمین حرکت میکردند. اگر آنها قفل می شدند، سعی میکردند توپ را به سمت مرکز به یکی از سه هافبک میانی بفرستند، که سپس به سرعت بازی را به جناح دیگر گسترش میداد. این شیوه ارسال سریع از جناح به جناح به طور مداوم فرانکفورت را مجبور می کرد تا شکل دفاعی خود را تغییر دهد و در نتیجه فضا های خالی و شکاف هایی ایجاد می شد که مهاجمان باهوش رئال می توانستند از آنها سوء استفاده کنند.
نمونه ای از تغییر جناح بازی توسط بازیکنان رئال مادرید. |
در یک سوم پایانی زمین، رئال با کار کردن با توپ در محوطه جریمه و سانترهای جنتو و کاناریو عمل می کرد. برای حفظ فشار تهاجمی خود و حفظ مالکیت توپ، هافبکهای مرکزی مادرید خود را در نزدیکی محوطه قرار میدادند و مدافعان میانی در فاصله 10-20 متری از آن ها قرار میگرفتند.
یک سوم پایانی برای رئال مادرید اهمیت زیادی داشت چون جایی بود که بازیکنان بیشترین آزادی عمل رو برای خود شون داشتند. دی استفانو هر کجا که میخواست حرکت میکرد، پوشکاش و دل سول با پاسکاری های مداوم به سمت دروازه حریف حرکت میکردند و خنتو و کاناریو با پاس های جناح به جناح سیستم دفاعی فرانکفورت رو تضعیف میکردند.
____________________________________
سبک بازی دفاعی انتقالی کناره های زمین هنگام حمله فرانکفورت✍🏻
توجه به این نکته مهم است که اگرچه رئال مادرید مطمئناً ترجیح میدهد توپ را نگه دارد و صبورانه حریف را بررسی کند ولی آنها از اجرای حملات انتقال سریع مخالفت نمیکردند. رئال به طور خاص به دنبال بهره برداری از دفاع فرانکفورت در کناره های زمین بود، زیرا آلمانی ها در شرایط هجومی تنها دو بازیکن را در دفاع باقی میگذاشتند.
اگر دروازه بان، موفق به گرفتن توپ شد، باید فوراً یک پاس به سمت پوشکاش، که اغلب در نزدیکی خط میانی قرار دارد ارسال کند. پوشکاش یا توپ را کنترل می کرد یا پاس را به دل سول می داد و او مستقیماً به سمت دروازه حرکت می کرد تا توپ را گل کند.
اگر یک بازیکن مادرید توپ ارسالی را قطع میکرد، آنها سعی میکردند توپ را به خنتو پاس بدهند، که به نسبت پوشکاش و دل سول در عمق بیشتری بازی میکرد. هنگامی که خنتو موفق به تک به تک با دروازه حریف می شد یا توپ را گل میکرد یا پاس به بازیکن کناری می دهد.
مثالی از سبک دفاعی رئال مادرید. |
____________________________________
سیستم آینتراخت فرانکفورت✍🏻
فرانکفورت در ترکیب رایج 3-2-2-3 آن زمان بازی میکرد.
در شرایط امروزی، این ترکیب مستلزم داشتن سه مدافع میانی، پشت دو هافبک دفاعی است. در مقابل آنها دو هافبک تهاجمی، پشت یک مهاجم مرکزی و دو مهاجم وینگر قرار دارد.
در مقایسه با رئال مادرید، سیستم آینتراخت فرانکفورت در این ترکیب بسیار ابتدایی به نظر می رسید. تجمع بازیکنان در مرکز زمین و استفاده از مثلث های عبوری وجود نداشت، چون فرانکفورت همیشه به دنبال رسیدن به دروازه حریف از وسط زمین بود.
الگوی اصلی بازی آنها این بود که، هنگامی که توپ را در نیمه خود به دست می آوردند، توپ را به دروازه بانشان پاس می دادن که سپس توپ را برمی داشت و توپ های بلندی به سمت دروازه حریف ارسال میکرد.
توپهای بلند عمدتاً به سمت مهاجم هدف بود که از قدرت و قد چشمگیر خود برای سر زنی استفاده میکرد و توپ را به وینگر ها پاس می داد.
هر دو وینگر ها، دریبلزنان ماهری بودند و از مهارت و سرعت خود برای انتقال توپ به کنارهها استفاده می کردند. با توجه به تعهد کمی که خنتو برای شرکت در دفاع داشت در مقایسه با همتای خود کاناریو، فرانکفورت تقریباً به طور انحصاری به جناح چپ مادرید حمله می کرد.
به منظور حمایت از بازی کرس و مایر، لیندنر و فاف خود را پشت سر استین و فوروارد واید مورد نظر (لینندر در سمت راست و فاف در سمت چپ) قرار میدهند تا توپهای مرده را بردارند و به کانالهای کناری پاس بدهد.
این استراتژی در مراحل ابتدایی بازی بسیار موفق بود، زیرا سبک مستقیم فرانکفورت در ابتدا مادرید را به عقب راند. شروع ضعیف رئال در بازی به طور مداوم توپ را به حریف هدیه می داد و به فرانکفورت اجازه داد تا با پاس های بلند به خط دفاعی رئال فشار بیاورند. در حالی که سانتاماریا و مارکیتوس به خوبی خطرات رو دقع میکردند، پاچین به دلیل اینکه از خنتو حمایت کمتری دریافت میکرد، اغلب توسط همکاری اشتاین-کرس شکست میخورد.
هنگامی که رئال توانست ریتم بازی خود را پیدا کند شروع به پاس دادن کرد و در نتیجه دفعات حملات فرانکفورت کاهش یافت.
____________________________________
بازیکنان کلیدی رئال مادرید✍🏻
____________________________________
آلفردو دی استفانو
دی استفانو واقعا یک فوتبالیست تمام عیار بود که تمام جنبه های بازی رئال را کنترل می کرد. در حالی که بسیاری از دی استفانو به عنوان یک مهاجم یاد میکنند، موقعیت او بیشتر شبیه یک هافبک میانی بود.
توصیف دی استفانو در پستهای امروزی: -بازیساز عمق، بازیساز رومینگ، هافبک دفاعی، هافبک باکس به باکس، هافبک تهاجمی، و غیره- محدود نمی شد، زیرا او در در زمین همه کار بود. او نه تنها توپ را از دروازه بان دریافت می کرد و به نظر می رسید مانند یک بازیساز عمیقاً بازی را کنترل می کند، بلکه در زمین حرکت می کرد تا با هم تیمی هایش ترکیب شود. او را می توان به عنوان رهبر رئال در مالکیت یا ژنرال هافبک توصیف کرد، زیرا همه چیز در بازی او جریان داشت. گاهی اوقات او برای کنترل تمام جنبه های بازی وسواس زیادی به خرج می داد.
یک بار در یک سوم پایانی، دی استفانو به یک هافبک تهاجمی تبدیل می شد و به دنبال تغذیه چهار مهاجم رئال مادرید بود. وقتی توپ به بیرون می رفت، او به یک مهاجم مرکزی تبدیل می شد و به داخل محوطه جریمه می دوید.
او حتی بعضی از اوقات به دفاع مشغول بود، چیزی که مهاجم های امروزی از آن متنفر هستند.
او ترکیبی بینظیر از تسلط فنی و برتری فیزیکی بود و به او این امکان را میداد که بدون زحمت تمام وظایف خود را انجام دهد.
به زبان ساده، دی استفانو بازیکنی بود که از سطح نسل خودش فراتر می رفت و مسئول تمام قهرمانی ها رئال مادرید بود.
____________________________________
فرنس پوشکاش
فرانس پوشکاش به راحتی دومین بازیکن برتر رئال مادرید و بهترین گلزن آن زمان بود. او در حمله از ویژگی های فنی برابر با دی استفانو برخوردار بود و متخصص اصلی ضربات آزاد و پنالتی رئال مادرید بود. پوشکاش جدا از دریبلینگ عالی، حرکت در محوطه جریمه و ضربات قدرتمند با پای چپ بود. پوشکاش با ترجیح دادن دل سول به عنوان نوک حمله، دوست داشت برای کمک به دی استفانو و ترکیب با خنتو بازی کند.
____________________________________
پاکو خنتو
پاکو خنتو بدون شک سریع ترین بازیکن جهان در آن زمان بود. در بازیها، به نظر میرسید که او اول یک دیوانه است و بعد یک فوتبالیست حرفهای.
او به دلیل سرعت باورنکردنی خود مهمترین هدف رئال در حمله بود. تمام ضد حملات در سمت او بود و ترکیب پوشکاش-خنتو تقریباً غیرقابل توقف بود. او همچنین یک گلزن ماهر و یک بازیکن سخاوتمند بود که او را به یکی از ماهرترین مهاجمان رئال در تاریخ طولانی و پر سابقه رئال تبدیل کرد.
____________________________________
کاناریو
در حالی که اکثر هواداران مادریدی سه مرد فوق را می شناسند، کاناریو مطمئناً اینطور نیست. کاناریو وینگر راست که به دلیل درخشش خیره کننده برخی از هم تیمی هایش دست کم گرفته و فراموش شده بود، در نوع خود بازیکن فوق العاده ای بود. او با داشتن سطح بالایی از مهارت و سرعت بالا، میتوانست حرکات خنتو را در جناح راست تکرار کند و در عین حال تعادل کلی بیشتری را ایجاد کند.
این به این دلیل بود که کاناریو میزان کارایی بسیار بالایی داشت که به او امکان می داد کل جناح راست را پوشش دهد. در شرایط امروزی، او احتمالاً به عنوان یک مدافع راست دسته بندی می شود، زیرا او به همان اندازه که در نقش وینگر عمل می کرد، برای کمک به مارکیتوس عقب می رفت.
کاناریو بدون شک ثبات دفاعی مورد نیاز را برای تیمش فراهم کرد، کیفیتی که به دلیل شهرت رئال به عنوان یک نیروی مهاجم کاملا نادیده گرفته شده است.
________________________________________
خوزه سانتاماریا
خوزه سانتاماریا بیش از کاناریو شناخته شده است، اما به اندازه دی استفانو معروف نیست، خوزه سانتاماریا بدون شک بهترین مدافع رئال مادرید بود. در عصری که تیم مونوز در مقابل تیمهایی قرار گرفت که تقریباً همیشه از مرکز زمین فوتبال استفاده میکردند، توانایی سانتاماریا در پیشبینی و رهگیری پاسهای هوایی برای اثربخشی دفاعی تیمش بسیار مهم بود.
سانتاماریا به دلیل فیزیک بدنی چشمگیر و پرش قدرتمندش، حتی میتوانست در برابر بزرگترین مهاجمان زمان خود مقاومت کند.
هنگامی که مالکیت توپ را در اختیار داشت، مهارت های فنی و آرامش روانی برای فرار از فشار و تغذیه توپ به دی استفانو و حفظ توپ را داشت.
نتیجه گیری✍🏻
۱خیلی ها با تسمخر قهرمانی های رئال مادرید در سال های اول جام باشگاه های اروپا سعی داشتند بگویند:
به دلیل اینکه این جام ها در گذشته کسب شده ارزشی ندارد.
ولی معلوم شد حرفی بی پایه و اساس می زدند.
۲ وقتی یه باشگاه با این فلسفه فوتبال بازی میکنه یعنی تمام جام های پیش رو، رو درو میکنه پس به این نتیجه می رسیم خبری از کمک حکومت نبوده.
۳ اینکه، هدف از این پست ها شناخت مخاطب با مسابقات قدیمی هستش و امید وارم اسامی زیادی رو به یاد مخاطب باقی بمونه.
مثل: میگل مونوزو، که سبک هجومی بیشتری نسبت به بعضی از مربی های زمان خود مون داشته و یکی از بهترین مربی های تاریخ و یکی از پیشگامان پایه گذاری سبک مدرنه.
یا خنتو که رکورد دار بیشترین دارنده cl(۶) و لیگ(۱۲) هستش
_______________________________________
از این دست مطالب⬇️
تمام قهرمانی های رئال مادرید در لالیگا
تمام افتخارات رئال مادرید، پادشاه اروپا– نگاهی به تمام قهرمانی های رئال مادرید در لیگ قهرمانان اروپا
حقیقت انتقال دی استفانو به رئال مادرید چه بود؟