تاریخ، مبارزان باستانی باورنکردنی در تمام گوشهوکنار دنیا دارد. از آنجاکه فرهنگ مبارزه بر اساس موقعیت جغرافیایی کمی متفاوت است، اما چیزهایی مشترکی هم در بین مبارزان وجود دارد که شجاعت و هوش و کاریزما و به غیر از همه اینها، مرگبار بودن از ویژگیهایشان محسوب میشود.
این ۱۴ تا از بهترین مبارزان باستانی دشمنانشان را نابود میکردند، به مهاجمان یورش میبردند و بزرگ شدن امپراتوریشان کمک میکردند. سو
۱- آلاریک بربر
دوره: ۳۹۵ تا ۴۱۰
کشور / فرهنگ: ویزیگوتها
علت قرار گرفتن در لیست: رهبر کشنده و استراتژیکی که مسئولیت چپاول روم را برعهده گرفت.
آلاریک بربر در ارتش روم آموزش دید و بعدها ارتش گاتیک را فرماندهی کرد. او تحت فرماندهی امپراتور تئودوسیوس با رومیها به مبارزه برخواست. با اینکه آلاریک بربر از همان ابتدا برای نبرد با رومیهای مبارزه کرد، اما زمانی که امپراتوری فرو پاشید، علیهشان قیام کرد.
آلاریک بربر حکومت ویزیگوتها را از سال ۳۹۵ تا ۴۱۰ پس از میلاد برپا کرد و برخلاف عنوان «بربر»، در واقع مسیحی بود. آلاریک بربر به عنوان اولین شاه ویزیگوتها یک رهبر استراتژیک و مرگباری بود که کمکم چپاول روم را در ذهنش میپروراند.
آلاریک بربر بعد از موفقیتش در روم، امپراتوریاش را تا بخشهایی از آفریقا هم کِشاند. با اینکه ارتش رومی نتوانستند نقشههای شاه ویزیگوتها را نقش بر آب کنند، این مادر طبیعت بود که کاری به این حرفها نداشت و کشتیهایشان را در طوفان زد و نابود کرد. آلاریک بربر هم مجبور شد شکستش را قبول کند.
۲- المپیا
دوره: حدود ۳۵۷ قبل از میلاد تا ۳۱۶ از میلاد مسیح
کشور / فرهنگ: مقدونیه
علت قرار گرفتن در لیست: قاتل بیرحم دشمنان و مادر اسکندر مقدونی
با اینکه اسکندر مقدونی یکی از سرسختترینهای باستان است، منتها این مادرش، المپیا بود که برای نابودی دشمنانش با هیچکس شوخی نداشت. المپیا به عنوان پرنسس قبیلهای در یونان یا آلبانی امروزی، مدعی شده بود که خانوادهاش از نجیبزادگان و طبق افسانهای از تبار آشیل هستند.
المپیا هماهنگیهایی برای ترور دشمنانش ترتیب داده بود که مشهورترینش، کلئوپاترا از رهبران مقدونیه بود. البته این کلئوپاترا را با فرعون مصری اشتباه نگیرید. متاسفانه المپیا هیچ شرمندگی بابت کشتن کودکان به دلش راه نمیداد و حتی کارش به سلاخی کودک شیرخوار کلئوپاترا هم رسید. المپیا بعد از اختلافات حماسی که با سایر رهبران مقدونیه داشت، در نهایت به تدریج در سال ۳۱۶ قبل از میلاد مسیح شکست خورد و کشته شد.
۳- قوتولون
دوره: ۱۲۶۰ تا ۱۳۰۶ میلادی
کشور / فرهنگ: امپراتور مغول
علت قرار گرفتن در لیست: کشتیگیری مهیب و سوارکار زبردستی که در مبارزات نظامی زیادی حضور به عمل داست.
قوتولون، پرنسس مغولی از خانوادهای بود که پیوند عمیقی با وحشیگری داشتند. نمونهاش میشود پسرعمویش، کوبلای خان که ترس را در سراسر دنیای باستان منتشر میکرد. قوتولون از همان دوران جوانی در ماموریتهای نظامی همراه پدرش بود و از همانجا به سرعت آموخت که چگونه خودش را در میدان نبرد باارزش و مرگبار نشان دهد.
او در دهه ۱۲۰۰ به سراسر مغولستان لشکرکشی عظیمی کرد و با مهارتهای حیرتانگیزش در سوارکاری اسیرهای جنگلی را جمعآوری میکرد. اسیران جنگی زمانی که به چنگال قوتولون میافتادند، شانس زیادی برای رهایی نداشتند. چون پدر این مبارز به او اجازه داده بود تا اسیرها را به شکل فجیعی بکشد.
با اینکه پدر قوتولون میخواست او جانشینش شود، اما پدرسالاری در خانواده باعث شد این آرزو را به گور ببرد و درعوض، مرد نالایقی به جای پدر قوتولون تکیه بزند.
۴- ویلیام والاس
دوره: ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۵ میلادی
کشور / فرهنگ: پادشاهی اسکاتلند
علت قرار گرفتن در لیست: رهبر الهامبخشی که در اولین جنگ استقلال اسکاتلند نقش داشت و همین حضورش باعث شده به یک قهرمان ملی تبدیل شود.
هرکسی که فیلم Braveheart را دیده باشد، میبینید که با داستان ویلیام والاس شباهت داد. این شوالیه اسکاتلندی در سال ۱۲۹۷ به شهرت رسید و پشت به پشت اندرو موری با ارتش انگلیس مبارزه کرد. تلاشهای این مبارز برای امنیت استقلال اسکاتلند از او یک قهرمان ملی و یکی از مشهورترین افراد اسکاتلند ساخت.
با اینکه ویلیام والاس مثل یک جانور دشمنانش را در میدان نبرد نابود میکرد، اما قدرت واقعیاش در سازماندهی ارتش و شور دادن به مردمش بود. او به لطف تلاشهایش، به یکی از چهرههای نمادین اسکاتلند تبدیل شده است.
۵- تئوتا
دوره: ۲۳۱ قبل از میلاد تا ۲۲۷ یا ۲۲۸ پس از میلاد مسیح
کشور / فرهنگ: پادشاهی آردینه
علت قرار گرفتن در لیست: مذاکرهکننده زبردستی که قبیلهاش را برای نبرد درمقابل امپراتوری روم رهبری میکرد.
ملکه باستانی که قبیله آردینه را در ۲۳۰ قبل از میلاد مسیح پایهگذاری کرد. آردینهها زمانی یکی از قدرتمندترین و بانفوذترین قبیلههای ایلیریا بودند. قدرت و دلاوری واقعی تئوتا در این بود که در استراتژیک متحدان و انجام مذاکرات مشارکت داشته باشد.
با اینکه تئوتا به شدت عملگرا بود، اما از این هم نمیترسید که در جایی که باید، قدرتش را کم و زیاد کند. در یک داستانی مشهوری آمده که یک نماینده رومی حین جلسهای که با تئوتا داشت، سرش داد کشید. تئوتا هم در یک چشم بر هم زدنی، این نماینده رومی را به هلاکت رساند. اصلا همین باعث شد تا شروعی شود برای اولین جنگ ایلیریایی. هرچند نیروهای تئوتا به تدریج در روم شکست خوردند، اما ارتشش ضربات سنگینی به امپراتوری روم وارد کرد.
۶- ورسینگتوریکس
دوره: ۵۲ تا ۴۶ پیس از میلاد مسیح
کشور / فرهنگ: پادشاهی آردینه
علت قرار گرفتن در لیست: استراتژیک ماهری که قبایل گالیک را مجددا علیه روم متحد کرد.
شاه ورسینگتوریکس بر قبیله گالیک آرورنی گالیک حاکم شد و مشهورترین تواناییاش در اتحاد مردم قبیلهاش بود. با گسترش امپراتوری رومی، ورسینگتوریکس مردم قبیلهاش را بار دیگر برابر دشمن مشترک روم متحد کرد و توانایی این را هم داشت که ارتش به آن بزرگی را مهار کند. امروزه، مردم فرانسه ورسینگتوریکس را به عنوان یک قهرمان به یاد میآورند که در دورههای باستان تلاش کرد از فرهنگشان محافظت کند.
ورسینگتوریکس با توانایی طراحی استراتژی و انگیزه دادن، به خوبی میتوانست تا مدتهای طولانیتر از حد معقول که باید، از امپراتوری گالیک محفاظت کند. زمانی که ورسینگتوریکس سکان فرمانورای را به دست گرفته بود، سلتها تا زمانی که شکستشان در آلیسا با رومیها جنگیدند. آلیسا همانجایی بود که ورسینگتوریکس تسلیم شده بود و بعد از پنچ سال که در بند اسارت بود، اعدامش کردند.
۷- بودیکا
دوره: ۶۰ تا ۶۱ پس از میلاد مسیح
کشور / فرهنگ: ایسنی
علت قرار گرفتن در لیست: هماهنگ کردن و ترتیب دادن شورشیهای قبیله دربرابر رومیهایی که خسارتهای عظیمی به امپراتوری بریتانیا وارد کردند.
بودیکا هم مانند ورسینگتوریکس علیه رومیها برخواست و تقریبا پیروز شد. این ملکه بین سالهای ۶۰ تا ۶۱ پس از میلاد در بریتانیایی امروزی، قبیله ایسنی را حکمرانی میکرد. رومیهای مهاجم انتظار نداشتند که فرهنگ ایسنیها در برابر جامعه رومی بسیار برابر باشد.
بودیکا هم ملکه بود و هم یک جنگجو. وقتی همسرش، پراسوتاگس درگذشت، رومیها به بودیکا و دخترانش اجازه ندادند در آن منطقه حکمرانی کنند که هیچ، به دخترانش تجاوز کردند و بودیکا را به شلاق بستند.
بودکیا که خشم سرتاپایش را گرفته بود، عملیاتی علیه متجاوزگرانی که هیچوقت فراموششان نخواهد کرد، به راه انداخت. بودکیا چون ورسینگتوریکس در متحد کردن قبایل، جمع کردن ارتش عظیم ترینووانتس و مردم ایسنی استاد بود. این دو قبیله با کمک یکدیگر شهرهای متجاوزگران را به چپاول بردند و تمام جماعت رومی را سلاخی کردند.
متاسفانه، ارتش بودیکا با ارتش رومی تا دندان مسلح و سازماندهیتر شده آنها برابری نمیکرد. همین میشود که بودکیا به تدریج شکست میخورد و به جای اینکه تسلیم شدن و محاصرهاش را قبول کند، به خودکشی میبرد.
۸- هوراسیوس کوکلس
دوره: ۵۰۸ پس از میلاد مسیح
کشور / فرهنگ: جمهوری روم
علت قرار گرفتن در لیست: جنگجوی وحشی که از پل پونز سوبلیسیوس در مقابل پیشرفت اتروسکها دفاع کرد.
هوراسیوس کوکلس، افسر رومی زمانی که روم از تیبر دربرابر اتروسکها دفاع کرد بدنام و در میدان نبرد به یک تهدید افسانهای تبدیل شد. او در اواخر قرن ششم هم در جنگهای متعددی بین جمهوری روم و اتروسکها حضور داشت که حتی اگر خونریزی شدید در میدان نبرد شکل میگرفت، باز هم همرزمها و پُستش را ترک نمیکرد
یکی از مشهورترین قصههایی که از هورا سیوس کوکلس گفته میشود اینجاست که او در میدان نبرد، به یک چشم او تیری اثابت میکند. او تیر را از چشمش بیرون کشید و به مبارزه ادامه داد. تعجیب ندارد که این جنگجو رومی لرزه بر دل همه دشمنانش میاندازد.
۹- فو هائو
دوره: قرن ۱۳ بعد از میلاد مسیح
کشور / فرهنگ: سلسله شانگ
علت قرار گرفتن در لیست: رهبر ارتشی ماهر و بهترین کشیشهای که یکی از قدرتمندین ژنرالهای زمان خودش بود.
فو هائو یکی از زنهای امپراتور وو دینگ بود. منتها او محجوبتر از این حرفها به حساب میآمد. فو هائو مدعی شده بود که عنوان ژنرال نظامی و کشیشه ارشد او را به یکی از جنگجوهای برتر زن در دنیای باستان تبدیل خواهد کرد.
اسنادی نشان میدهد که فو هائو ارتشهای بزرگی را فرماندهی و کمپینهای نظامی زیادی را در سراسر چین سازماندهی میکرد که به قدرت گرفتن هرچه بیشتر سلسله بانفوذ شانگ کمک میکردند. حدود ۱۳ هزار سرباز معمولا در خدمتگذاری فو هائو حاضر بودند. دلاوری و اراده فو هائو هم باعث شده بود که او را در دنیای باستان به خوبی بشناسند.
دولت چین در زمان حکومت فو هائو به یکی از نیروهای نظامی شکستناپذیری در سراسر دنیا تبدیل شده بود. زمانی هم که قبر فو هائو را در اواسط دهه ۱۹۷۰ کشف کردند، باستانشناسان دقیق یاد گرفتند که این مبارز چه استیلا، تاثیر و نفوذی داشته بود.
۱۰- باسیل دوم
دوره: ۹۶۰ تا ۱۰۲۵ میلادی
کشور / فرهنگ: امپراتوری بیزانس
علت قرار گرفتن در لیست: امپراتور بیرحمی که کمپینهای نظامی متعددی را برای گسترش امپراتوریاش رهبری میکرد.
باسیل دوم همچین به عنوان «قاتل بلغار» نیز شناخته میشد که در سال ۹۶۰، حدود نیمقرن امپراتوری بیزانس در مُشتانش بود. باسیل دوم به همراه برادر مشهورش، کنستانتین قدرت را به صورت بیرحمانهای با زور و قدرت حفظ و یکی از بزرگترین امپراتوریهای جهان باستان را فرمانروایی میکردند.
وحشیگری باسیل دوم به خوبی نشان میدهد که مبارزات او اغلب با گروههای خاصی از مردم بود. از زمانی که باسیل دوم پدرش را در نوجوانی کُشت، به بدی تمایل شد و اهل تشریفات هم نبود. یعنی با وجود این که فرمانروایی میکرد، اما لباسهای تشریفاتی نمیپوشید و حتی در دربار بیزانس هم لباس رزم به تن میکرد.
امپراتوری باسیل دوم بسیار وسیع بود؛ از قفقاز تا جنوب ایتالیا و از رود دانوب تا فلسطین. با اینکه فرماندهی ارتشهای بزرگی زیر دستانش بود، اما ترسی از این نداشت که خودش وارد نبرد شود. اصلا گفته میشود او شجاعانه با تمام دشمنانش میجنگید و گاهی هم وسط عظمت و تراکم نبرد یک تنه مبارزه میکرد.
۱۱- تومیریس
دوره: قرن ۶ بعد از میلاد مسیح
کشور / فرهنگ: سکاها
علت قرار گرفتن در لیست: او درحالی که از مردمش در برابر امپراتوری هخامنشی دفاع میکرد، کوروش کبیر را شکست داد.
ملکه تومیریس، سکاها، گروهی از مردم چادرنشین را رهبری میکرد که در نزدیکی دریای خزر (دریای کاسپین) در قرن ششم زندگی میکردند. تومیریس باکی از نبرد نداشت و یکی از نیروهای برجسته آن زمان کوروش کبیر پادشاه ایران را برعهده گرفت. زمانی که کوروش بزرگ ارتش آنها را نابود کرد، پسر تومیریس خودکشی کرد و تومیریس هم تصمیم گرفت انتقام پسرش را بگیرد.
همین که پسر تومیریس، اسپارگاپیس به هلاکت رسید، او به دنبال کوروش کبیر رفت تا ارتشش را شکست دهد و کوروش را هم در این مسیر کُشت. علیرغم قدرت ایران، تومیریس و سکاهایش طی مدتها نبردی خونین و بیرحمانه با ایران راه انداختند و شکستشان دادند. همین میشود که به عنوان یکی از زورمندترین و خطرناکترین جنگجویان باستانی محسوب میشود.
بعد از شکست کوروش کبیر، تومیریس به سربازانش دستور داد تا پیکر کوروش را پیدا کنند و سر پیکر کوروش را از تنش جدا کنند و به خوش آغشتهاش کنند. او با این کار میخواست حرمت کوروش را پایین بیاورد.
۱۲- آتیلا هون
دوره: ۴۳۴ تا ۴۵۳ میلادی
کشور / فرهنگ: امپراتوری هونیک
علت قرار گرفتن در لیست: رهبر بیرحمی که یک امپراتوری بزرگی در سراسر اروپای مرکزی و شرقی ایجاد کرد و گسترشش داد.
آتیلا هون قوم هون، قوم استروگوت، قون آلان و قوم بلغار را گرد آورد و امپراتوری هان را در سالهای ۴۳۴ تا ۴۵۳ بنا کرد. امپراتوری او در روزهای اوجش در سراسر اروپای شرقی و مرکزی ترس در جهان میانداخت.
یکی از کلیدیترین عاملی که هونها را از دیگر امپراتوریها متفاوت میکند، اینجاست که آنها تمایل دارند با دشمنانشان تا حد ممکن بیرحم رفتار کنند. همین میشود که آتیلا هان دوست داشت شهرهای رومی را غارت کند و برخی از ساکنانش را به سلاخی بکشد و شکنجهشان کند.
آتیلا هون حکومت را با قدرت و شمشیر حفظ میکرد. او در دنیای باستان به خاطر خونخواهیهایش شناخته میشود و بیشتر مواقع او را طوری به تصویر میکشند که بعد از لذت بردن از شکنجه و رنج دشمنان، چشمهایش را به سمت دیگری میچرخاند.
۱۳- سینین
دوره: قرن چهارم قبل از میلاد
کشور / فرهنگ: مقدونیه
علت قرار گرفتن در لیست: جنگجوی ماهری که هنر جنگ را آموزش دیده و در پی کشتن ملکه ایلیاتی باعث شد مبارزات نظامی بزرگی شروع شود.
مانند بسیاری از جنگجویان لیست بالا، سینان هم خویشاوندان مشهوری دارد. او با اسکندر مقدونی و دختر شاه فیلیپ دوم مقدونی نسبت دارد. زن شاه فیلیپ دوم و پرنسس آئوداتا، سنت جنگ ایلیاتی را به دخترش یاد دارد. پرنسس آئوداتا هم او را از همان دوران جوانی تعلیم داد تا به یک جنگجوی زبردست و ماهری تبدیل شود.
آموزشهای سینین در میدان نبرد خودش را نشان داد و همینها او را به یک مبارز ماهر و مرگبار تبدیل کردند. سینین حتی با اسکندر مقدونی هم جنگید و ملکه ایلیاتی را کُشت و ارتشش را نابود کرد. البته در مبارزات نظامی بزرگی برای مقدونیها هم شرکت میکرد.
بعد از اینکه اسکندر مقدونی درگذشت، سینین سعی کرد با نیروی نظامی، آدئا، دخترش را به تخت پادشاهی بنشاند. با اینکه نقشه او به تدریج با شکست مواجه شد، اما سرآخر این را ثابت کرد که سینین آدمی نیست که بشود به راحتی با گلاویز شد.
۱۴- لو بو
دوره: ۱۹۲ تا ۱۹۹ قبل از میلاد
کشور / فرهنگ: هان شرقی
علت قرار گرفتن در لیست: جنگجوی خشنی که دشمنانش را فریب میداد و به طور مرتیب بیعتش را با آنها عوض میکرد.
لو بو حدود سال ۱۹۹ ژنرال ارتش چین در سلسله هان شرقی بود. او مهارتهایش را زیر نظر دینگ یوان آموخت؛ جنگسالار محلی که لو بو در نهایت او را سلاخی کرد و جایگزینش شد. اصلا این کار لو بو هم خیانت و هم حیلهگری بود. این ماجرا را میتوانید در کل زندگی او مشاهده کنید.
لو بو به نام مستعار «جنگجوی شکستناپذیر» هم مشهور بود. یعنی زمانی که مردم او را در میدان نبرد میدیدند، کاملا شکستناپذیریاش به چشم میخورد. او با مهارتهای حیرتانگیز و طبیعت بیرحمش، لشکرها را به وحشت میانداخت. او همچنین تاکتیکهای متفاوت جنگی از تیراندازی با کمان تا مبارزات تن به تن داشت. این همه استعداد به لو بو این اجازه را میداد تا انعطافپذیر باشد و دشمنانش را هر دفعه فریب دهد.
با اینکه لو بو وفادار نبود، اما مزدور بسیار ارزشمندی بود که با دریافت هزینهای مبارزه میکرد. یعنی برعکس بسیاری از مبارزان در لیست بالا، انگیز لو بو برای مبارزه، نه به دست آوردن قدرت بود و نه دلیل دیگری، بلکه به خاطر پول با سنگدلی کامل مبارزه میکرد.
انواع جنگجویان باستانی
انواع مختلف مبارزان و فرهنگهای مبارزهای وجود دارد که به دل دشمنانشان لرزه میاندازند.
هیتیها
هیتیها حدود ۳ هزار و ۷۰۰ سال قبل در آناتولیا زندگی میکردند که دنیای غرب را زیر سلطه خود گرفته بودند. امپراتوری عریضوطویل هیتیها به عنوان امپراتوری هاتی نیز شناخته میشود که در عصر برنز جهش بزرگی کردند. این جنگجویان در پاکسازی زمینها زبردست بودند و در اوج ماجرا هم مناطق بین آناتولیا و دنیای دریایی اژه و حتی بخشهای از شام (سوریه امروزی) را به زیر سلطه خودشان در آوردند.
اسپارتانس
اسپارتانسهای بیرحم و مشهور به خاطر دقت نظامی و توانایی جابجای لشکر زخمخوردهشان، معروف هستند. آنها یکی از ارتشهای تماموقت دنیای باستان را در اختیار داشتند و تمام فرهنگشان هم روی تربیت جنگجویان مرگبار از همان دوران کودکی تمرکز داشت. پسر بچههایی را طبق مهارتها و آموزشهایی که کسب کردهاند، آماده میکردند تا از نگرش آنها حتی برای وظایف کوچک هم که شده استفاده کنند.
آکدیها
آکدیها حدود ۲۳۳۴ سال قبل از میلاد مسیح قدرت گرفتند و در بینالنهرین به چشم آمدند. امپراتوری آکدی به تدریج بومیهای آکدی و سومری را در خود جایی داد. از آنجاکه امپراتوری آکدی کمکم زبان آکدی را پذیرفت، توانستند تمرینات نظامی و کارهای فرهنگی زیادی را از سومریها یاد بگیرند. این آمیختگی بین دو فرهنگها به آکدیها اجازه میداد تا قدرت و زیرکیشان در برابر رقبای زیاد در دنیای باستان به حداکثر برسد.
آشوریها
آشوریها بین سالهای ۶۱۲ تا ۹۰۰ قبل از میلاد مسیح به قدرت رسیدند و میشود آنها را به عنوان ابرقدرتهای زمان خودشان تصور کرد. با اینکه جمعیت آشوریها از همان ابتدا چادرنشین بودند، منتها قدرتشان باعث شد دست برتر را برای جابجایی دیگر قبایل و حتی تشکیل یک ارتش پیشرفته داشته باشند. این مردم نیرومند همچنین به ظلم و ستم نیز مشهور بودند.
رومیان
امپراتوری روم افسانهای بود که گستره حکومتش بیشتر دنیای باستان را گرفته بود. امپراتوری روم در اوج قدرتش، از شام (سوریه امروزی) تا اسپانیا در اختیارش بود و بخشهای از کوههای قفقاز، شمال آفریقا و حتی قسمتهایی از بریتانیا را هم تحت محاصر داشت. رومیها مانند اسپارتها به خاطر دلاوریهای نظامی و تواناییشان در جابجایی موثر نیروها شناخته میشوند.
سلتیکسها
با اینکه بیشتر ما فکر میکنیم سلتیکها ایرلندی هستند، اما درواقعا سلتیکها در بخشهای زیادی از اروپا، آسیا و آفریقا زندگی میکردند. آنها از قبایل مختلفی بودند، منتها زبان مشترکی داشتند و به بدنام بودند. اصلا ارتشهایی که از آنها قویتر بود را هر طور که شده و با بیرحمی تمام شکست میدادند. اصلا همین میشود که برای چند دهه از امپراتوریهای بزرگی مانند امپراتوری روم در امان بودند.
نتیجه نهایی
بهترین جنگجویان باستانی وحشت ایجاد میکردند، فتح میکردند و دنیای باستان را شکل میدادند. این مبارزان، استیلا و احترام را در دل مردم و ترس را در قلب متجاوزگران میانداختند. این جنگجویان به طور شگفتانگیزی در زمان گم نشدهاند و ما هم میتوانیم دستاوردها و فتحهای آنها را برای قرنها به یاد داشته باشیم.