بهزاد داداش زاده در برنامه ملاقات با چهره ها مقابل دوربین رسانه طرفداری قرار گرفت. این برنامه در دو قسمت تقدیم شما می شود. بخش اول که حالا مشاهده می کنید، روایت صعود داماش به لیگ دسته دوم از زبان سرمربی باشگاه است. بهزاد داداش زاده چگونگی آغاز همکاری با داماش و مسیر رسیدن این تیم به لیگ دسته دوم را شرح داد. همچنین از برنامه داماش برای حضور در لیگ دسته دوم گفت. او به عنوان رییس کانون مربیان گام هایی در راستای اتحاد میان فوتبال رشت و انزلی برداشته است. بخش پایانی این قسمت به این موضوع اختصاص یافت.
به گزارش طرفداری، بخش اول گفتگوی سامان خدائی با بهزاد داداش زاده را می بینید و می خوانید:
سلام و درود می گویم به مخاطبان رسانه طرفداری. امروز اینجا در برنامه ملاقات با چهره ها، چهره ای میهمان ماست که این روزها تبدیل به چهره محبوب شهر رشت شده است. بهزاد داداش زاده که با داماش به لیگ دو صعود کرد. آقا بهزاد سلام، خیلی ممنون که مقابل دوربین رسانه طرفداری قرار گرفتید.
خیلی متشکر، من هم سلام می کنم به شما و تمام همکاران تان و به هرحال رسانه خوب طرفداری که همیشه حمایت کرده جامعه فوتبال و ایران و رشت را، خوشحالم در خدمت شما هستم.
یک جورهایی داماش دوباره در کانون توجهات قرار گرفته و فکر می کنم سال خوبی برای فوتبال استان گیلان بود. چوکا آمد لیگ دسته یک، ملوان از دسته یک به لیگ برتر آمد و پانیک و داماش هم به لیگ دسته دوم آمدند.
بله خداراشکر سال خیلی خوبی برای ورزش استان و فوتبال استان گیلان شد، من قبل از هر چیزی باید تشکر و قدردانی کنم، چون باید چیزهای خوب را گفت، چیزی که واقعا اتفاق نیفتاده بود و بد بود را همیشه می گفتم، آدم خیلی رکی هستم و حرف هایم را می زنم. ما در گذشته مشکلات زیادی در ورزش استان مان داشتیم، مدیرکل ورزش وقت یا ورزشی نبودند یا اگر ورزشی بودند فوتبالی نبودند قطعا و در جامعه ما در ایران، فوتبال واژه ای شده که همه به نوعی علاقمندند، مرد و بزرگ و پیرمرد و بچه، همه دوست دارند ببینند فوتبال به کجا می رسد. استاندار محترم ما آقای عباسی به هرحال یک فرد ورزشی و گیلانی هستند، با آمدن ایشان اتفاقات خوبی رقم خورد در اولین اتفاق تغییر مدیرکل ورزش و جوانان بود. شخصی به نام آقای جهانبخش آرمان آمد از جنس فوتبال، داور فوتبال بودند، داور لیگ برتر بودند آن زمان ما هم خیلی برای ما در استقلال رشت سوت زد در پرسپولیس، یک فرد ورزشی هستند ضمن اینکه انصافا به همه رشته ها توجه می کند و نه فقط فوتبال. بعد از روی کار آمدن ایشان اتفاقات خوبی افتاد و فوتبال را لمس کرد. جالب است من خیلی مدیرکل ها را می شناسم در سطح کشور، دوستان بنده هستند ولی فکر نکنم کسی به اندازه جهانبخش آرمان به ورزشگاه ها توجه کرده باشد. بازی چوکا را از نزدیک دید، بازی ملوان، پانیک، بازی داماش، به اتفاق استاندار و این اتفاق خوبی است و همت استانی می خواست که امسال این اتفاق افتاد و رئیس هیات فوتبال ما، اتفاقی که در قبل نبود، اختلافاتی که بین شان بود به فوتبال ما ضربه زد و وقتی این همبستگی به وجود آمد فوتبال ما رشد کرد. آقای الماسخاله پا به پای جهانبخش آرمان در همه بازی ها و استادیوم ها حضور داشتند و این حس را بازیکنان و مالکین و مربیان می کردند و قوت قلبی برای مربیان بود، همینجور هم ثمره اش را دیدند و دیدیم که 4 اتفاق خوب افتاد و جالب تر از آن که شهرداری آستارا در لیگ یک ابقا شد، سپیدرود در لیگ دو ابقا شد، اتحاد فومن در لیگ سه ماند یعنی تیمی به رده پایین سقوط نکرد و این خیلی خوب است و امیدوارم این تداوم داشته باشد که خواهد داشت، شما دیدید دارند برای ورزشگاه قایقران انزلی را ترمیم می کنند که پایانش است، عضدی را دارند ترمیم می کنند و چمن طبیعی می کارند و استانداردش می کنند و اینها خوب است برای جامعه فوتبال ایران علی الخصوص گیلان و رشت. ما هم باید حمایت کنیم، من بهزاد داداش زاده از جنس فوتبال بچه گیلان و رشت و این حمایت را دارم می توانم رسانه ای حمایت کنم و هرکمکی بود از این تریبون می گویم، هرکمکی بتوانم به جامعه فوتبال گیلان بکنم با جان دل انجام می دهم انصافا انجام هم داده ام و ممنون مدیرکل محترم هستم و از همین تریبون می گویم آقای جهانبخش آرمان، خدا به شما سلامتی دهد خدا به شما این قوت را دهد تا همچنان تا وقتی هستید که باید باشید بتوانی فوتبال ما را از آسیب دیدگی ای که جوانان این نسل دیدند که از طرف مسئولان غیر استاندارد بوده که ممنون شما هستم.
در خصوص خود شما چطور شد که از داماش سر در آوردید، خب شما در تهران باشگاه داشتید. این اواخر درگیر فوتبال ساحلی بودید و یک دفعه رفتید آنجا.
من تهران زندگی می کنم، دو باشگاه دارم یکی در تهران یکی در رشت. پرسپولیس رشت، سال 86 تاسیس کردم و هر از گاهی، ماهی، دو ماهی سر میزنیم و مشکلاتی باشد رجوع کنیم و مسئول کانون مربیان گیلان هستم و به عنوان رئیس کانون مربیان گیلان هم از موقعی که دکتر ذوالفقارنسب آمدند یعنی قبلا سمت داشتم ولی فعالیت نمی کردم چون اهدافی پشت آن گذشته بوده که دوست نداشتم ولی اینجا اهداف پاکتری بود زمانی که دکتر ناصری آمد، من هم با جان و دل آمدم و برایشان کار می کنم، برای شهر خودم و مربیان که بتوانیم به هرحال اهدافی که زیرنظر ایران و کانون مربیان باشد جلو ببریم. خب به همه تیم ها خودم زنگ زدم از پژمان نوری گرفته، گفتم اگر کمکی از دستم بربیاید، به مهدی آقا زاده مدیرعامل سپیدرود، به چوکای تالش و همه، یک جوری، فومن، گفتم اگر کانون می تواند به شما کمکی کند، هستیم. اما ارتباطی با داماش نداشتم چون مالک را نمی شناختم و نمی دانستم چه شخصی است و چه دیدگاهی دارد با وکیل خودم آقای خراسانی صحبت می کردم. ایشان از جنس فوتبال است و تنها می شود گفت وکیل حقوقی ورزش است که از جنس فوتبال است و در گیلان است و در ایران شاید جزو ده تا باشد رفتیم پیش شهرام غلام زاده که از دوستان خوب مان است و دیدیم ایشان به نظر کارهای مالی و حسابداری باشگاه را می کنند. ایشان یک داور پیشکسوت فوتبال بودند و رشتی اصیل و عاشق فوتبال رشت و داماش. به ما گفتند بیا برویم پیش مالک به هرحال یکسری مشکلات دارد و مشاوره می خواهد و من گفتم وظیفه ام است. از این طریق با آقای نصیری که مالک داماش بودند آشنا شدیم. رفتیم در جلسه نشستیم و اتفاق خوبی رقم خورد یعنی من انقدر خوشحال شدم، یعنی این حسم را نمی دانم چجور نشان دهم، یک جوان علاقمند هست آنجا به عنوان مدیررسانه به نام مازیار اصغر زاده به هرحال سالیان سال در کنار داماش بوده و زندگی اش را برای داماش گذاشته و عشق و علاقه ای که به شهر رشت و داماش دارد انصافا بیداد می کند حتی چند بار هم خصوصی با من صحبت کرد حالا خصوصی اش را هم می گویم که چه بود، می گویم دیگر جوانان نسل جدیدمان فوق العاده احساسی هستند و علاقه خاصی به رنگها و اسمها دارند. دیدم این جوان از تاریخ استقلال رشت را عکس هایش را قاب گذاشته نسل من هم نبود و نمی دانستم، آن قدیم ها دیدم رسید به نسل ما، نسلی که با تیم امید شوروی بازی کردیم و 2-0 بردیم و حتی پرسپولیس و استقلال را به زانو در آورده بود ما 2-1 بردیم، آقای جهانپور مربی ما بود، امیر افتخاری گل پنالتی را زد و خیلی عکس ها را دیدم، عکس های خودم با استقلال رشت عکس های کل پیشکسوتان شهر که عمری برای استقلال رشت زحمت کشیدند آنجا بود. جهانبخش، محمدرضا مهدوی، نظیف کار و خیلی از بزرگان را آنجا دیدم. همانجا فیلم گرفتم و فرستادم برای آقای عابدینی. گفتم آقای عابدینی شما اینجا باشگاه را داشتی چه کار خوبی کردی تیمداری کردی ولی هیچکدام از این آقایان چنین کار بزرگی نکردند حتی عکس خود آقای عابدینی هم آنجا بود که جالب است و واقعا ممنونم از این پسر. ما نشستیم و با مالک صحبت کردیم به هرحال مالک ما غیربومی است و از این تریبون از ایشان ممنونم و تشکر می کنم که آمد به شهر ما و سرمایه گذاری کرد و همانجا هم گفتم من بهزاد داداش زاده دیدگاهم نسبت به همه پیشکسوتان متفاوت است وکاری ندارم، بد و خوب زیاد است. آدم های بد و خوب زیاد است و آدم هایی که می آیند و خود شیرینی می کنند زیادند و آدم هایی که کار انجام می دهند هم زیادند ولی اجازه نمی دادند، من گفتم هر وقت کمکی باشد فکری در خدمتت هستم نه شما، به سپیدرود رفتم همین حرف را زدم به مهندس نوید و اولین کاری که توانستم بکنم برای اینها یک جلسه گذاشتم با مدیرکل محیط زیست یک انسان خوب فوتبالی، دکتر زمانی و یک تعامل بین اینها برقرار کردم که بتوانند به همدیگر کمک کنند. باشگاه ها یک کمک می توانند به محیط زیست کنند و برعکس و این شروع آشتی مالکین باشگاه ها با مدیران استانی بود و این خوب است. چه ایراد دارد یک مدیر از یک استان بیاید و بخش کمی از مشکلات یک باشگاه را از دوشش بردارد و این کار بدی نیست که این اتفاق رقم خورد و دیگر با آقای نصیری در ارتباط بودیم و همه تیم های استان را برحسب مسئولیتی که داشتم رصد می کردم. به یکباره اقای مختاری که جا دارد از ایشان تشکر کنم که بانی بستن تیم ایشان بودند و زحمت زیاد کشیدند، بعد از اینکه تیم را آوردند مرحله دوم اتفاقاتی افتاد که هنوز هم نمی دانم و می دانم استعفا دادند و رفتند و آقای نصیری و مازیار اصغرزاده زنگ زدند و به هرحال چند گزینه برای مربیگری خواستند و چند گزینه معرفی کردم و در نهایت خودشان هم چند مشاور داشتند و پرسیدند، بهترین نفر آقای اسماعیل زاهد ویشکایی را پیشنهاد دادیم چرا، به دلایلی چون آقای زاهد ویشکایی اول اینکه مال خود رشت بود بودم کاپیتان همین تیم بود، کاپیتان خودم هم بود در استقلال رشت و مرحله اول با تیم آستارا در لیگ سه آمده بود مرحله دوم و این اتفاق خوبی بود که آشنایی کامل با فضای لیگ سه دارد و می تواند در لیگ سه موفق باشد. استقبال کردند ولی به ایشان گفتم انسان رئوف، فرد خیلی آرام ولی باید یک آدم قوی کنارش باشد. ایشان به عنوان سرمربی باشد و کارهای تیم ولی یک آدم قوی کنارش باشد چون در لیگ سه حاشیه زیاد است باید یکی حاشیه ها را برایش جمع می کرد که کم کم آقای ویشکایی شروع کرد و نتایج نسبتا خوبی هم گرفت. آمدند به سه بازی پایان لیگ و آخرین بازی با همین تیم بنیامین ورزش در رشت به نظر 0-0 شدند با حضور 6 7 هزار طرفدار که بی نظیر بود و دیگر ایشان هم استعفا داد حالا به چه دلایلی ما نمی دانیم و خدا اموات شما را ببخشد و بیامرزد، یکدفعه اخوی من فوت کرد و ما رفتیم رشت. دیگر اطلاع از باشگاه داماش نداشتم و نمی دانستم چه اتفاقی افتاده انجا که فردایی که تشییع جنازه تمام شد به ما زنگ زدند و آقای مازیار اصغرزاده زنگ زد و گفت مالک کارت دارد و یکسری مشکلات پیش آمده اگر می شود به عنوان مسئول کانون مربیان بیایید آنجا و راهنمایی اش کنید. فردایش رفتیم سر قرار و صحبت کردیم و گفتند آقای ویشکایی استعفا داده و دنبال گزینه می گردیم و متاسفانه مشاورانی که به ایشان مشاوره می دادند دیگر جواب شان را نمی دادند و هیچکس به ایشان آن موقع که مشاوره درست و غلط و اینها دادند، جوابش را نمی دادند، بنده رفتم و گفتم هر کمکی باشد انجام می دهم. گفتند می خواهیم مربی بیاوریم، به هرکس زنگ زدیم قبول نکرد، خودشان هم زنگ زدند و بعضی گفتند استخاره کردیم خوب نیامد بعضی گفتند این تیم شرایطش سخت است و پول ندارد و سه بازی مانده کسی نمی آید و آبرویش را بگذارد خب من در آن فضای نگرانی اخوی ام بودم و اتفاقاتی که افتاد که چرا فوت کرد و هنوز هم برای مان جای سوال است و درگیری های تهران و باشگاه، از من خواست خودت تیم را بگیر و فقط می خواهیم یک اسم بزرگ روی نیمکت باشد. من اصلا نفهمیدم چون سردرگم بودم و گفتم خدا بزرگ است و آمدم بیرون و رفتم خانه ساعت 8 9 شب بود یکهو یادم افتاد و مرور کردم که به من گفتند خودت بیا سرمربی. دوباره به ایشان زنگ زدم و خودش هم شاهد است، گفتم شما گفتی خودم بیایم، خیلی سخت است شرایط و سه بازی مانده و کار سختی است و من هم زندگی ام تهران است و هر طور فکر می کنم نمی شود که فردایش رفتیم بالاخره، دیدم واقعا مشکلاتش زیاد است فقط گفتم این سه بازی من کاری نمی توانم بکنم. الکس فرگوسن هم بیاید نمی تواند به شرط و شروط می آیم که قرارداد من دو نیم ساله باشد. ایشان قبول کرد و دست دادیم و قرارداد را نوشتیم و من با این نیت آمدم تیم را گرفتم، به نیت اینکه تیم را اگر شد می آوریم دو، خودشان هم گفتند یا لیگ دو می خرم یا اگر دیدم بودجه ام نمی رسد همین لیگ سه با شما ادامه می دهیم ما هم یا علی گفتیم. آمدیم شروع کارمان دیدیم تیم مشکلات زیادی دارد تیم بزرگ داماش نباید این روند را داشته باشد. مشکلات خیلی کوچکی بود که می شد حل کرد مثلا البسه تیم کامل نبود، تنها کاری که کردم من آمدم وضعیت روحی و روانی بچه ها را بالا بردم و دل آنها را بدست آوردم و بچه ها با دل من یکی شدند. من اینجا ممنون خیلی از دوستانم هستم که در این 50 روز خیلی کمک کردند یکی آقای مهندس بخشی نژاد که از ایشان خواستم برای بچه ها یکسری امکانات بگیریم، خودمان بتوانیم یک دست باشیم و لباس بپوشیم و متوجه شوند چه کسی مربی است چه کسی بازیکن، که مبلغی تزریق کردند به باشگاه علی رغم اینکه خود آقای نصیری هم می خواست این کار را کند گفتیم بگذار کمکش کنیم چون آمده بودیم به هم کمک کنیم. ما توانستیم برای بچه ها البسه بخریم و شکل و شمایل داماش واقعی را خودشان حس کردند یک روز قبل از بازی رفتیم پانیک تالش. آنها هم خیلی خوب بودند و تیم قابل احترامی بودند و رفتیم آنجا وبازی را به بازی نباختیم، ما در مستطیل سبز برتر بودیم ولی به حواشی اش باختیم. تماشاگران ما هم خیلی آتشی بودند و تماشاگران ما فکرش را نمی کردند داماش اینطور باشد و تیم را آنجا کشیدیم بیرون به دلایلی، که یکی استادیوم خوب تالش آسیب نبیند چون تماشاگران داشتند فنس ها را می شکستند داشتند اتفاقات بدی رقم می زدند نه تنها طرفداران ما بلکه درگیری خود طرفداران تالش که نگذاشتیم این اتفاق بیوفتد. دوم می خواستیم داوران و ناظر آسیب نبینند به هرحال تالش آمده بود لیگ یک و می خواستیم افتخار و لذتش را در شهرش بخورند نمی خواستیم به پای ما نوشته شود که استادیومش مشکل دارد و اجازه بازی ندهند سوم اینکه شاگردان من همه سه اخطاره بودند و عصبی می شدند و ممکن بود اتفاق بدتری رقم بخورد و 4 5 بازیکن از دست دهیم. 2 بازیکن داشتیم وهنوز شانس داشتیم وتیم را کشیدیم بیرون و به ناظر بازی هم دلایلش را گفتم و انصافا با من همکاری کرد. گفتم بکشید بیرون بچه ها آسیب نبینند که بعد از آن با مالک باشگاه صحبت کردیم باشگاه دو سه روزی تعطیل شود. دو سه روز باشگاه تعطیل شد. آمدیم دوباره شروع کردیم و یا علی گفتیم و دو بازی به خاطر عزت و احترام و خودمان و هویت شهری مان این کار را کردیم. سه طرفدار بی نظیر داریم در گیلان و رشت، داماش در ایران طرفداران زیادی دارد اما در رشت بی نظیرند. جالب این است من هم در پرسپولیس بازی کرده ام هم در استقلال، تیم های پرطرفدار بین 120 هزار طرفدار، ولی به اندازه داماشی ها ندیده ام انقدر عاشق و دلی فقط تیم را تشویق می کنند برایشان فرقی نمی کنند بهزاد داداش زاده یا هرکس دیگر روی نیمکت باشند. فقط داماش، طوری این شعار و شعرهای مثبت شان انرژی می داد که همه در گوشمان بود و توانستیم بازی را 4-2 ببریم با همت تماشاگران و رفتیم پلی آف. قرعه کشی شد و گفتند با آریا اسلامشهر می افتید و باشگاه کیا شکایت داشت و اینها، رایش را گرفت و با کیا افتادیم و بازی سخت در تهران. باز هم طرفداران ما آمدند آنجا و سنگ تمام گذاشتند و کمک مان کردند و مالک هم کمک کرد سه روز زودتر آمدیم تهران و 0-0 کردیم در رشت و باز هم با طرفداران و 12 هزار طرفدار در لیگ سه واقعا نعمت است، همین الان در لیگ برتر تیم های تهرانی داریم، اسم نبریم، 50 طرفدار هم ندارند و فقط عوامل خود باشگاه هستند ولی در لیگ سه انقدر طرفدار بی نظیر بود و آنجا 2-1 بردیم و رفتیم فینال با بنیامین ورزش در شهر خودمان 2-0 بردیم و که باید 4 تا می زدیم بعد از آن آمدیم تهران و هفته اول را بدون تماشاگر می خواستند بگذارند به هرحال شورای تامین کل ایران تصمیم گرفت برای همه تیم ها ما هم احترام گذاشتیم و آمدیم ولی باز طرفداران عاشق ما و تیفوسی ها با معرفت آمدند پشت در استادیوم، خیلی جالب است، اینها را که ما نمی دانستیم، ولی حس می کردیم اینها را یعنی بچه ها شعارها را حس می کردند با موبایل هایشان آهنگهایشان را می گذاشتیم در رختکن و انگیزه می گرفتیم، پیشکسوتان شهر ما برای اولین بار قبل از بازی با کیا یک ویس آوردند و همه آرزوی موفقیت کردند برای داماش پاک چون این داماش ما تنها داماشی است که هیچ بدهی به هیچ ارگانی ندارند به هیچ غذاخوری و هتلی ندارند به اعضای قدیمی داماش و خیلی ها دوست نداشتند این تیم نتیجه بگیرد خیلی ها دوست نداشتند و خودشان می دانند و همه عوامل می دانند ولی خدا کمک کرد و در آخر همان هایی که دوست نداشتند نتیجه بگیریم با ما همدل شدند و دیدند همه می خواهند و شهر خوشحال است و از همه کسانی که در این 50 روز کمک کردند ممنونشان هستم.
صعود داماش به لیگ دو تیم را احیا کرد، چه برنامه ای دارید چه سرنوشتی برای داماش می بینید و چه برنامه ای برای حضور پرقدرت در لیگ دو دارید.
خب ببینید ما قبل از اینکه این بازی هم به پایان برسد با مالک صحبت کردیم و ایشان گفت تیم انشالله می آید لیگ دو و تیمداری می کنم اگر هم نیاید که یک درصد باز هم تیمداری می کنم یا دست دوم می خرم یا دسته سه شروع می کنم. ما جمعه بعد از بازی جلسه خیلی خوبی داشتیم با دو تا از سرمایه گذار ها که مالک هم در جریان بود و برنامه ها را دادند و خواسته هایشان را دادند و سه آیتم دادند که بتوانند مالک تصمیم بگیرد. قرار شده مالک بنشیند و تصمیمات را بگیرد یا خودش تنهایی یا با همین عزیزان و اسپانسری که قرار است بیاید، صحبت کند که ادامه کار تا آخر هفته مشخص شود. بالطبع ما باید از شنبه استارت بزنیم یا با اسپانسر یا بدون اسپانسر، بازیکنان خیلی خوبی استقبال کرده اند بیایند داماش و تیم را دیده اند که تیم پاکی است و حداقلش این است که صداقت در آن است که بیایند در این تیم و اول اولویتم همین شاگردانم هستند. باید ببینم همین ها از لحاظ مالی تامین می شوند یا مالک و اسپانسر چطور است تا برآن اساس تیم ببندیم برای صعود به لیگ یک.
از داماش که فاصله بگیریم شما رئیس کانون مربیان هستید و یک کار قشنگی که انجام دادید، اتحاد بین فوتبال انزلی و رشت بود. فکر می کنید این اتحاد پایدار می ماند یا خیر.
صددرصد. من همیشه گفته ام، من و ما از جنس فوتبالیم و ما فوتبالی ها باید هوای هم را داشته باشیم. در گذشته ما در مستطیل سبز با هم مشکل داشتیم ولی در فضای مجازی و بیرون اکثر ما با هم دوستیم و خیلی از به هرحال خانواده های بچه ها می بینیم با هم ازدواج کرده اند پسر رشتی رفته دختر انزلی چی گرفته یا برعکس، من نمی دانم این اتفاقات چجور رقم خورده در فوتبال این چیزها هست مثلا پرسپولیس و استقلال، رئال و بارسلونا، میلان و اینتر، همه هست ولی این اتحاد بود و من خادم کوچک جامعه فوتبال استان به عنوان خادم تک تک این مربیان و پیشکسوتان و جوانان، آمدم برای دل خودم با اعضای کانون مربیان و همه اعضای کانون ما مربیانی بزرگ هستند و چند جلسه گذاشتیم، به یک جمع بندی رسیدیم که اول بتوانیم کانون مربیان ایران یک همایش خوب گذاشت و گفتیم بتوانیم با محیط زیست تعامل خوب داشته باشیم و فضا را در اختیار ما بگذارد از پیشکسوتان فوتبال و مربیان افتخار آفرین در عرصه ملی بتوانند تقدیر و تشکر کنند و آمدم دیدم هزینه بر است. به خیلی جاها رجوع کردم و فقط یکی دو تا از مدیرکل ها همت کردند و قرار شده کمک کنند به من که آن هم پروسه خودش را دارد چون داشتم زمان از دست می دادم من بهترین راه را توانستم انتخاب کنم به پاس قدردانی این همه سالهایی که برای عرصه ملی مربیان چه بازیکنان کشیدند، یک همایش بزرگ کانون مربیان در گیلان، رشت، آمفی تئاتر محیط زیست استان گیلان ممنون از دکتر زمانی که این فضا را در اختیارم گذاشتند و تابلوفرشی به یادگار و عکس این عزیزان را حک کردم در آن تابلو و بزرگانی که در مراسم از افتخار آفرینی استان از غفور جهانی، محمد مایلی کهن، مجید جهانپور، مرحوم احمد آهنگی، احمد صومی افتخار رشت، بنیان گذار سپیدرود و پیر فوتبال رشت، واقعا همه پیشکسوتان فوتبال که آرزو داشتم، آقای نیاکانی اینها کسانی بودند که من به دنیا نیامده بودم بازی می کردند، رسول حق دوست، خیلی ها و آمدم از دکتر ذوالفقارنسب به عنوان رئیس کانون مربیان، دکتر نکیسا، مومنی، حسین شمس، خود ناصری، سیامک رحیم پور به عنوان اعضای اصلی کانون دعوت کردم و از این ها بابت این همه سالها زحمت تشکر کردم و دلی بوده با هزینه خودم و دوست داشتم این کار را برای شهر خودم کنم و خواستم این اتحاد و یکدلی به وجود بیاید برای فوتبال استان ما خوب بود برای اولین بار ازمدیران استان که ممنون شان هستم وقت گذاشتند، مدیرکل صدا و سیما، مدیرکل محیط زیست، بهزیستی، ورزش و جوانان، مدیرکل زندان ها، همه را جمع کردم و از استاندار محترم که دقیقه 90 نتوانست بیاید ولی معاون اول سیاسی و اجتماعی اش آمد، این اتفاق خوبی بود و همت استانی شد و من آنجا خواستم از اقای دنیامالی نماینده انزلی ممنونم از همه نماینده ها خواستم بیایند اعضای شورای شهر رشت دو نفر آمدند، خواستم بیایند و یک نوعی به فوتبال شهر و استان کمک کنم، این همت به وجود آمد. با مدیرکل صدا و سیما تعامل برقرار کردم و پخش مسابقات از این به بعد و راهکار خوبی شد و توانستم به عنوان فرد کوچکی از جامعه ورزش فوتبال، این کار را کنم و در آینده نزدیک برنامه ای دارم برای مربیان نسل جوان، باید از این مربیانی که در استان من زحمت می کشند تشکر و قدردانی کنم خیلی تیم ها هستند ما الان در استان مان لیگ های دو و یک و برتر داریم قبلا فقط یک لیگ بود و جوان های خوبی کار می کنند و مربیان خوبی کار می کنند باید اینها را بشناسیم و به آنها بها دهیم و اهداف کانون است که برایشان امکاناتی فراهم کنیم که بتوانند خودشان را نشان دهند و بتوانیم آموزش و خوراک جدید بدهیم و فضای جدید بدهیم تا فوتبال ما رونق پیدا کند علی الخصوص در گیلان.