اختصاصی طرفداری - پیرلوئیجی کولینا، مردی بود که برای یک دهه مسئولیت کنترل رفتار، خشونت و درگیریهای ستارگان مولتی میلیونر و پرجذبه آن سالهای فوتبال را برعهده داشت. کسانی که در دوران اوج خود بودند و به هرقیمتی که شده میخواستند به پیروزی برسند.
کولینا تجسمی از تابلوی «جیغ» اثر ادوارد مونک است؛ یک سر کاملا بیمو، چشمانی به رنگ آبی که از حدقه بیرون زدهاند و یک نگاه منجمد کننده. این چشمها میتوانستند به روح هر بازیکنی خیره شوند تا حضور کولینا با تمام وجود حس شود. او مبانی که برای یک داور توسط بازیکنان تعریف شده بود را زیر سؤال میبرد. گاهی اوقات دیده میشد که این مرد بولونیایی بر سر بازیکنانی که از خط قرمزش عبور میکردند فریاد میکشید. شاید ماندگارترین صحنه در رابطه با کولینا این باشد که او اول با بازیکن خاطی مدارا میکرد و سعی در آرام کردنشان داشت و سپس در صورت جواب ندادن این روش، برخورد فیزیکی را در پیش میگرفت و آنها را به عقب هل میداد. چنین صحنههایی در گذشته هرگز در بالاترین سطح زمینهای فوتبال دیده نشده بودند. کولینا توسط مادری پا به این دنیا گذاشت که یک معلم بود. پدر لوییجی که کارمند وزارت دفاع ایتالیا بود نیز توسط آموزههای راهبهها تعلیم دیده بود. در زمان رشد لوییجی جوان، قوانین حرف اول را میزدند، همانطور که یک حس مصمم از عدالت و نیاز به تمامیت در دوران رشدش را به چشم میدید.
شرکت کردن وی در خدمت ملی (سربازی) منجر به ایجاد حس مدیریت در وی شد که با ویژگیها جسمانیاش همخوانی داشت. او این تسلط را در بزرگترین بازیها به همراه داشت و هواداران فوتبال به همین دلیل عاشقش بودند. کولینا در دوران بچگی با دیگر همسالان خود تفاوت چندانی نداشت، او با رویای تبدیل شدن به یک فوتبالیست بزرگ میخوابید. همیشه در میان دوستان و همتیمیهای خود قدبلندترین بود. فیزیکش او را به گزینه مناسب برای بازی در پست محبوبش یعنی هافبک مرکزی تبدیل کرده بود. اما اندک اندک مثل اکثر نوجوانان با این حقیقت کنار آمد که هرگز به یک فوتبالیست حرفهای تبدیل نخواهد شد. سپس به توصیه یک دوست، کولینا در حالی که تنها 17 سال داشت برای حضور در یک دوره کلاس داوری ثبت نام کرد.
این ایتالیایی استعدادی ذاتی برای داوری را از خود نشان داد. کولینا به معادلی از رویای چند سال پیش خود تبدیل شد؛ استعدادی جوان در یک باشگاه که تمام شایعات و حرفها از ظهورش خبر میدهند. او قرار بود در آینده به شخصیتی مهم در فوتبال تبدیل شود، اما نه به عنوان یک بازیکن بلکه به عنوان یک داور. کولینا زمانی که هنوز هم یک نوجوان بود، خدمت اجباری خود را آغاز کرد اما داوری را هم ادامه داد. توانایی طبیعیاش برای ایفای نقش یک حافظ صلح، باعث شد تا در بالاترین سطح بازیهای منطقهای قضاوت به او سپرده شود. تا سال 1988، کولینا خدمت نظامی خود را تمام کرد و این تجربه را همراه خود به فوتبال حرفهای آورد.
کولینا با استفاده از تواناییاش برای اعمال متانت و مدیریتی آرامشبخش در میان آشوب، با سرعتی بالاتر از حد عادی پیشرفت کرد و قضاوت در دیدارهای از سری C1 و C2 به وی سپرده شد. این ارتقا، پایهای گذرا برای دستاوردهای بزرگتر بعدی بود. اگر سرعت پیشرفت او نورانی درنظر گرفته میشد، بنابراین هرچه قرار بود در آینده به آنها دست پیدا کند هم بینظیر تلقی میشد. کولینا سه فصل را به داوری در لیگهای سطح پایین فوتبال ایتالیا سپری کرد سپس برای قضاوت در سری بی و سری آ ترفیع یافت. در همین دوران بود که کولینا به آلوپسی حاد (ریزش مو) مبتلا شد. کولینا با از دست دادن تمام موهای خود، تبدیل شدنش به یک داور مثال زدنی و شخصیتی خاص را تکمیل کرد.
شرایطی که میتواند برای اعتماد به نفس یک فرد کاملاً مخرب باشد، به رشد شهرت و اعتبار فردی که در نهایت به بزرگترین داور کالچو تبدیل شد کمک کرد. مرد قانون بودن شاید جملهای باشد که به نظر تمام داوران باید از آن پیروی کنند اما درست مثل تمام بازیهای کولینا، این جمله به وسیله نحوه قضاوتش در میدان تداعی مییافت. اگر قوانین زیر پا گذاشته میشدند او عمل میکرد. اگر یک بازیکن تصمیم کولینا را زیر سؤال میبرد، این داور ایتالیایی با صراحت تکرار میکرد که تنها از قوانین تبعیت میکند و بازیکن هم باید این را بپذیرد و بر سر راهش قرار نگیرد. نگاه کولینا که در این مکالمه یک طرفه چاشنی کار بود باعث میشد تا بازیکن خاطی زودتر تسلیم شود.
کولینا خود در این باره میگوید:
شما باید در زمین بازی مورد پذیرش قرار بگیرید، نه به خاطر اینکه داور هستید، بلکه چون مردم به شما اعتماد دارند.
اظهار نظرهای کولینا همیشه ساده و منطقی بودند. کلماتش همراه با خود یک احساسی موزون حمل میکردند و با این حال برای هر طرفدار فوتبالی که آنها را میشنیدند کاملا واضح بودند. تا سال 1995 و پس از تنها 43 بازی در سری آ، پیرلوییجی کولینا در فهرست داوران منتخب فیفا جایگاهی برای خود دستوپا کرد. نخستین قضاوت بینالمللی کولینا در بازیهای المپیک 1996 آتلانتا رقم خورد، جایی که داور ایتالیایی در پنج بازی از جمله دیدار فینال بین آرژانتین و نیجریه سوت زد. پس از دادن دو کارت زرد در 22 دقیقه ابتدایی، بازی در ادامه به یک دیدار کلاسیک تبدیل شد و با برتری 3-2 نماینده آفریقا به پایان رسید.
در این دیدار بسیاری از بازیکنان آینده سطح جهانی حضور داشتند که بعدها هم با کولینا روبهرو شدند. حتی تعدادی از بازیکنان آرژانتین در دیدار جام جهانی 2002 برابر انگلستان با قضاوت این داور به میدان رفتند. پس از بازیهای المپیک، کولینا اولین قضاوت خود در جام جهانی را در سال 1998 تجربه کرد. این تورنمنت که در فرانسه برگزار میشد اولین تجربه قضاوت در بزرگترین تورنمنت فوتبال دنیا را برایش به ارمغان آورد. کولینا در دو بازی مرحله گروهی سوت زد، از جمله تساوی 0-0 بین هلند و بلژیک. برجستهترین صحنه داوری نیز اخراج پاتریک کلایورت بهخاطر بالا بردن آرنجش بود. هرچند این تورنمنت، به لطف اخراج موشکافانه دیوید بکام توسط کیم نیلسن به علت ضربه زدن به پاشنه پای دیگو سیئونه آرژانتینی، بر روی دوره جام جهانی بعدی کولینا تاثیر گذاشت.
کولینا در سال 1999 و زمانی که برای قضاوت در دیدار فینال لیگ قهرمانان اروپا بین منچستر یونایتد و بایرن مونیخ انتخاب شد، به قله داوری در عرصه باشگاهی رسید. یونایتد به دنبال فتح آخرین قطعه از پازل کسب اولین سه گانه توسط یک باشگاه انگلیسی بود. یک بار دیگر، هوادارانی از منچستر و مونیخ باید با داوری این ایتالیایی مستفیظ میشدند. تمام فوتبال دوستان در آن زمان بر این باور بودند که سرنوشت این فینال تنها توسط 22 بازیکن حاضر در زمین و نه به دست یک اشتباه داوری مشخص خواهد شد. کولینا حالا دیگر در هواداران یک حس اطمینان را ایجاد میکرد که تا پیش از آن هرگز تجربه نشده بود.
همانطور که وی در کتاب خود نوشته است: «شغل یک داور نوعی از خدمات است.» کولینا حالا دیگر به هواداران و بازیکنان فوتبال در سطح جهان، خدمتی سطح بالا ارائه میداد. اما این فینال لیگ قهرمانان تا ابد در تاریخ ثبت خواهد شد، مثل آنچه در وقت اضافه رخ داد. همان لحظه که زمان از 90 دقیقه گذشت، منچستر یونایتد 1-0 عقب بود و روبانهای بایرن مونیخ به جام قهرمانی متصل میشدند تا آنکه ناگهان تدی شرینگهام و اوله گونار سولسشر در فاصله سه دقیقه از یکدیگر گلزنی کردند تا یونایتد جام قهرمانی را بالای سر ببرد. خود کولینا نیز این بازی را بهعنوان دیدار محبوب خود میداند. به گفته کولینا، پس از سوت پایان، صدای فریاد شادی یونایتدیها همانند غرش یک شیر به گوش رسید.
هر چند در سوی دیگر میدان نیز تصاویر بازیکنان بایرن قابل مشاهده بود که پس از دریافت گل دوم ماتمزده بودند. هنوز از وقت بازی باقی مانده بود و کولینا بهدور بازیکنان بایرن میگشت، اما آنها در شوک فرو رفته بودند و این اتفاق را باور نمیکردند. سمی کوفور از عصبانیت با مشت به زمین میزد، کارستن یانکر بزرگجثه اشک میریخت و الیور کان نیز به نقطهای نامعلوم خیره شده بود و چیزی را که میدید باور نمیکرد، مهمت شول نیز به تیر دروازه تکیه داده بود. در آن میان، پیرلوییجی کولینا در میان بازیکنان بایرن راه میرفت و سعی داشت آنها را به جریان بازی بازگرداند. او به سمت آنهایی که روی زمین افتاده بودند دست دراز میکرد.
نمیتوان فوتبال را با جنگ مقایسه کرد اما کولینا در آن لحظه درست مثل یک سرباز پزشک بود، به جای آنکه یک داور باشد که بازی را به پایان میرساند، سعی میکرد از سلامت نیروهایش در میدان نبرد اطمینان حاصل کند. پس از فینال لیگ قهرمانان، بسیاری کولینا را به عنوان بهترین داور جهان میشناختند. او بلافاصله به نشانه اقبال انگلستان در برابر آلمان تبدیل شد. این داور در جریان پیروزی 1-0 انگلیس مقابل آلمان در جام ملتهای اروپا 2000 نیز قاضی میدان بود. دیگر دیدار آنگلو-ژرمن که کولینا در آن سوت میزد در مقدماتی جام جهانی 2002 در مونیخ بود که انگلیسیها 5-1 حریف را در خانه تحقیر کردند. کمی بعد قرعهکشی مرحله گروهی جام جهانی 2002 کره جنوبی و ژاپن برگزار شد.
گل سرسبد بازیهای مرحله گروهی انگلیس برابر آرژانتین بود. دیدار پراهمیت به لحاظ سیاسی (دو ملت بر سر جزایر فالکلند با یکدیگر درگیر بودند) و همچنین تاریخی. این تقابل یادآور یکی از ماندگارترین صحنههای تاریخی فوتبال است: دست خدا در جام جهانی 1986 و البته قابی دیگر یعنی اخراج دیوید بکام. این دیدار همچنین تقابل مجدد بکام و سیمئونه نیز محسوب میشد. کاپیتان انگلیس و ستاره منچستر یونایتد باید برای کسب سعادت کاری بزرگ انجام میداد. قطعا تنها یک انسان در کره خاکی وجود داشت که میتوانست این بازی را مدیریت کند. هواداران انگلیسی فوتبال از ترس تکرار ماجرای کیم نیلسن حاضر بودند برای حضور کولینا در این دیدار هرکاری بکنند. او تنها در سه دیدار از جام جهانی 2002 قضاوت کرد اما در سومین دیدار با سپرده شدن قضاوت بازی فینال به او، به نقطه اوج فوتبال بینالمللی رسید.
آلمان باید در برابر برزیل صفآرایی میکرد و برای بزرگترین مسابقه جام بین دوتا از بهترین تیمهای ملی تاریخ به قضاوت بهترین داور جهان نیاز بود. دادن یک کارت زرد به هر کدام از بازیکنان دو تیم در نُه دقیقه ابتدایی آب پاکی را روی دست بازیکنان ریخت. آنها فهمیدند که مرد بولونیایی تنها بر روی بازی تمرکز کرده است و نه شرایط برگزاری آن. سرنوشت این بود که کولینا هرگز در دیدار فینال جام ملتهای اروپا قضاوت نکند. دیگر دیداری که داوری آن در ویترین افتخارات کولینا دیده نمیشد، فینال یوفا کاپ بود که در سال 2004 این جای خالی در شهر گوتنبرگ پر شد. والنسیا با حساب 2-0 مارسی را شکست داد. کولینا با نشان دادن کارت قرمز به فابیان بارتز نقش پررنگی در این دیدار داشت.
تا سال 2004، کولینا شش بار و از سالهای 1998 تا 2003 بهعنوان بهترین داور فوتبال جهان انتخاب شد. در کنار این افتخار بزرگ، وی همچنین با رکورد شش بار، بهترین داور فصل سری آ لقب گرفت. کولینا در سال 2005 نیز این عنوان را کسب کرد. این 13 عنوان فردی در طول نُه سال تنها از یک ثبات ماشینوار و میل به بهترین بودن حکایت داشت. بند بند وجود کولینا در راستای سازماندهی بازی فوتبال در قانونیترین شکل ممکن تنظیم شده بود. زمانی که کولینا به سن 45 سالگی رسید، فدراسیون فوتبال ایتالیا طی اقدامی بیسابقه حداکثر سن مجاز برای داوری را به 46 سال افزایش داد تا کولینا بتواند علاوه بر یک سال دیگر قضاوت در سری آ، در جام جهانی 2006 نیز سوت بزند. هرچند در آگوست سال 2005، کولینا یک قرارداد اسپانسری با شرکت اوپل امضا کرد. اوپل در آن زمان حامی مالی اصلی میلان بود و فدراسیون فوتبال ایتالیا نیز با استناد به تضاد منافع، کولینا را از قضاوت در سری آ محروم کرد.
کولینا نیز به واسطه تعهد خود فوراً استعفایش را نوشت. این سناریویِ غیرمنتظره باعث شد تا دوران 28 ساله داوری پیرلوییجی کولینا زودتر از موعد پایان یابد. ایستادگی کولینا در برابر فساد ثابت شده بود. در رسوایی کالچوپولی که در سال 2006 دامن فوتبال ایتالیا را گرفته بود، تعداد زیادی از داوران سری آ با اتهاماتی مواجه شده بودند و تنها پیرلوئیجی کولینا و روبرتو روزتی از نامهای سالم بودند. کولینا از زمان بازنشستگی به یکی از مشاوران کمیته داوران فوتبال ایتالیا و عضو کمیته داوران یوفا تبدیل شده است. کولینا هنوز هم تنها داور تاریخ فوتبال است که یک بازیکن یعنی دیوید بکام، درخواست تعویض پیراهن با او را داده است. در سال 2011، این داور وارد تالار مشاهیر فوتبال ایتالیا شد.
مناسبترین کلمات برای توصیف پیرلوئیجی کولینا را گراهام پل نوشته است. پل درباره آمادهسازی برای بازی ژاپن برابر ترکیه در جام جهانی 2002، زمانی که داور چهارم بود، نوشته است:
کولینا ترکیب ابتدایی دو تیم را روی تخته نوشت. او به ما گفت که آنها چگونه بازی خواهند کرد و بازیکنان عصبیشان کدامها خواهند بود. کولینا محلهایی که احتمال درگیری در آنها بالا بود را مشخص کرد و گفت که هر دستیار در زمین مربوط به خودش باید انتظار چه چیزی را داشته باشد. او همه چیز را پوشش داد. این باورنکردنی بود و بالاترین حد آمادگی محسوب میشد. گذشته از اینها، او اصلا اشتباه نکرد!
ترجمه شده از سایت thesefootballtimes