اختصاصی طرفداری - جام قهرمانی لالیگا و کوپا دل ری در فاصله یازده روز در اواخر ماه آوریل سال 1998 به بارسلونا رسید. تاجگذاری پادشاه جدید کاتالونیا در پیشگاه هواداران این تیم در حال برگزاری بود. او کاپیتان و رئیس دولت فوتبالی آنها به شمار میرفت.
سفیدها گریه میکنند، به قهرمانان تبریک میگویم.
اینها سخنان جالب توجهی بود که در بالکن کاخ مرکزی کاتالونیا در Plaça Sant Jaume از زبان لوئيس فیگو شنیده شدند. بعد از دوران سکانداری یوهان کرایوف، حالا این لوئيس فیگو بود که در کاتالونیا ظهور کرده و به یکی از آنها تبدیل شده بود. شاید فیگو متولد کاتالونیا نبود، اما اینطور به نظر میرسید که یکی از اهالی کاتالونیا است. هرچند که کمتر از دو سال بعد، این عشق و علاقه بی حد و حصر به نفرتی غیر قابل تعریف تبدیل شد. درباره احساسات فیگو در بارسلونا و عوامل و مشکلاتی که انتقال او به رئال مادرید در سال 2000 به همراه داشت حرفهای زیادی زده شده و مطالب بسیاری نوشته شده است. این مطالب تا حدود زیادی تصویر فیگو به عنوان بازیکن بارسلونا را از بین برده است. وقتی که درباره فیگو صحبت میشود، بسیار دشوار است که ذهن خودتان را از تصور او در پیراهن سفید رنگ رئال مادرید دور نگه دارید.
این در حالی است که فیگو در سانتیاگو برنابئو تنها یکی از ستارگان پرشمار آن روزهای لوس بلانکوس به شمار میرفت، در حالیکه او نقش یک ماتادور را در دوران حضورش در نیوکمپ ایفا میکرد. فیگو در حالی پشتش را به بارساییها کرد که در راه تبدیل شدن به یکی از اسطورههای این باشگاه قرار داشت، اما خروجش از نیوکمپ موجب از یاد رفتن دستاوردهایش در پیراهن آبی و اناریها شد. هرچند که درد خروج یا در حقیقت پیوستنش به رئال مادرید، هنوز برای هواداران بارسلونا ملموس و محسوس است. لوئيس فیگو در بارسا همچون یک بت مورد پرستش هواداران این تیم قرار داشت. احساس مثبتی که نسبت به او وجود داشت، همان چیزی است که هنوز هم به روی شانههای هواداران بلوگرانا سنگینی میکند. از دید هواداران، فیگو به آنها خیانت کرده و از این رو هرگز بخشیده نخواهد شد. هر چند که در حال حاضر دوران حضور لوئيس فیگو در جمع آبی و اناریپوشان بسیار تحریف شده است و از دیدی دیگر به آن نگاه میشود. این در حالی است که فیگو تنها بازیکنی نیست که طی انتقالی جنجالی نیوکمپ را به مقصد سانتیاگو برنابئو ترک کرده است؛ به طور مثال چنین شرایطی برای میشل لادروپ که همانند فیگو، بعد از جداییاش از بارسلونا به رئال مادرید پیوست به وجود نیامد. لادروپ هنوز هم در میان بارساییها وجهه خوبی دارد و بیش از اینکه او را در پیراهن سفیدِ رئال به یاد بیاورند، در پیراهن بارسا به یاد میآورند. آن هم در حالیکه با رئال مادرید به کاتالونیا برگشت و در نیوکمپ بازی کرد.
وقتی که لوئيس فیگو در سال 1995 و یک سال بعد از جدایی میشل لادروپ، راهی بارسا شد هیچ طرفداری نداشت. او طی انتقالی به ارزش تنها 2.2 میلیون پوند از اسپورتینگ لیسبون به بارسلونا پیوست؛ این در حالی است که قرار بود فیگو راهی سری آ شود. فیگو با هر دو تیم یوونتوس و پارما پیش قرارداد هم امضا کرده بود اما در نهایت طی اتفاقاتی جنجالی انتقال او به فوتبال ایتالیا نهایی نشد. در آخرین فصل حضور یوهان کرایوف روی نیمکت بارسا، فیگو زمان و فضای کافی برای تطبیق دادن خودش در نیوکمپ را پیدا کرد. هر چند که خیلی زود رقیبان او در ترکیب بارسا نظیر گئورگی هاجی و خوزه ماریا باکرو به علاوه روبرت پروسینچکیِ همیشه مصدوم نیوکمپ را ترک کردند. قرارگیری در جایگاه سوم لالیگا، شکست در فینال کوپا دل ری و دوگانه اتلتیکومادرید و شکست با نتیجهای نزدیک به بایرن مونیخ در نیمه نهایی جام یوفا دستاوردهای فصل پایانی یوهان کرایوف در نیوکمپ بودند. هرچند که جنگ قدرت بین مربی و ریاست باشگاه بیش از عدم موفقیتهای درون زمین تیم مورد توجه قرار گرفت. در دنیای پسا کرایوفِ بارسلونا، فیگو با کنار رفتن سایر رقیبانش ظهور کرد. فصل 96-1995 هم در مجموع یک موفقیت شخصی برای فیگو به شمار میرفت. نخستین تجربه الکلاسیکوی او با کسب یک امتیاز در برنابئو خاتمه یافت، آن هم در عصری که لوئيس انریکه در خط هافبک مادریدیها حضور داشت.
بازی برگشت دو تیم در نیوکمپ با پیروزی 3-0 میزبان همراه شد و فیگو هم در طول نیمه دوم بازی گل دوم بارسا را به ثمر رساند. یورو 96 موجب افزایش شهرت لوئيس فیگو شد. او در کنار ستارگانی چون روی کاستا و ژائو پینتو، یکی از اعضای نسل طلایی فوتبال پرتغال بود که به گفته رود گولیت، فوتبالی جذاب و هیجانی ارائه میدادند. آنها همان استعدادهایی بودند که با هم قهرمانی جام جهانی جوانان 1991 را به دست آوردند و دو سال قبل از آن با قبول شکست برابر اسکاتلند از صعود به فینال جام جهانی زیر 16 سالههای 1989 باز مانده بودند. در حالیکه یورو 96 برای فیگو و یارانش با شکستی غیرمنتظره مقابل جمهوری چک در مرحله یک چهارم نهایی به پایان رسید، اما در آیندهای نه چندان دور افتخارات باشگاهی انتظار این ستاره پرتغالی را میکشیدند. بعد از اینکه بابی رابسون جانشین یوهان کرایوف شد، بازیکنان جدید زیادی راهی نیوکمپ شدند؛ لوئيس انریکه از رئال مادرید، رونالدو از آیندهوون، ویتور بایا از تیم سابق رابسون یعنی پورتو و بازگشت هریستو استویچکوف بعد از یک سال حضور در پارما، از جمله ورودیهای بارسا در آغاز کار رابسون بودند. در فصل 97-1996 فضایی مبتنی بر بازسازی و احیای تیم شکل گرفته بود. در حالیکه به نظر میرسید آنها در مسیر کسب قهرمانی لالیگا یک و نیم قدم از رئال مادرید عقب هستند، اما با توجه به برداشته شدن فشارهای معمول، بارسا فصل را با اختلاف تنها دو امتیاز نسبت به تیم قهرمان فابیو کاپلو به پایان رساند.
این عملکرد ناامیدکننده در لیگ، اما با موفقیت در تورنمنتهای داخلی و اروپایی جبران شد. آنها در روتردام با پیروزی مقابل پاری سن ژرمن به قهرمانی جام برندگان جام اروپا رسیدند و در فینال کوپا دل ری، طی دیداری دراماتیک موفق به شکست رئال بتیس در برنابئو شدند؛ این در حالی بود که آنها دو بار از رقیب آندلسی خود عقب افتادند و سرانجام در وقتهای اضافه کار آنها را یکسره کردند. نام فیگو نیز دو بار در میان گلزنان دیده میشد؛ او زننده گل پیروزیبخش بلوگرانا در این بازی بود. با وجود ترکیبی از پیشرفت و موفقیت در فصل 97-1996 اما تغییرات هنوز و همچنان ادامه داشتند. رابسون با بیمهری مدیران باشگاه بارسلونا مواجه شد و پس از خروج از نیوکمپ، لوئيس فن خال به عنوان جانشین او انتخاب شد. علاوه بر آن، رونالدو طی انتقالی بحث برانگیز راهی اینتر شد تا دست بارسا بیش از پیش خالی شود. یک بار دیگر، فیگو با وجود تغییرات و طوفانی که در باشگاه به وجود آمده بود، هنوز در وسط میدان ایستاده بود. او فردی بود که محبوبیتش در میان هواداران تیم هر روز بیشتر از روز قبل فزونی مییافت، مردی که ارزش خودش را بیشتر و بیشتر به رخ میکشید. رابسون به دلیل ضعف تاکتیکی و نداشتن توانایی لازم برای سازماندهی دفاعی تیم از کار برکنار شده بود. در فصل 97-1996 که بارسا جنگ برای قهرمانی در لیگ را به رئال مادرید باخت، بارسایِ رابسون موفق به ثمر رساندن 102 گل شد اما در عوض 48 بار هم دروازهاش باز شد.
کمتر از یک سال بعد، فیگو در حالیکه کاپیتان تیمِ برنده دوگانه بود، در بالکن کاخ مرکزی کاتالونیا قدم میزد. این ریوالدو بود که به شریک فیگو برای اجرای فوتبال زیبا تبدیل شده بود، هر چند که هرگاه صحبت از لوئيس فن خال به میان میآید، نمیشد از حیلههای این مربی حرفی به میان نیاورد. بارسایِ فن خال 24 گل کمتر از بارسایِ رابسون به ثمر رساند، اما در نهایت هشت امتیاز بیش از تیم او به دست آورده بود. همین هشت امتیازِ بیشتر کافی بود که آنها را به راحتی قهرمان لالیگا کند. آبی اناریها همچنین در حالی موفق به دفاع از عنوان قهرمانیشان در کوپا دل ری شدند، که در شب پراتفاق مستایا تنها یک ضربه پنالتی تا شکست برابر رئال مایورکای 10 نفره فاصله داشتند. به مانند گذشته، این قهرمانی بارسلونا در لالیگا مسائل سیاسی مختلفی را به همراه داشت. در حالیکه پیش از شروع فصل همه انتظار داشتند آنها به فینال خانگی لیگ قهرمانان اروپا صعود کنند، اما بارسا در مرحله گروهی این رقابتها حذف شد؛ بلوگرانا با یک برد، دو تساوی و سه شکست در قعر جدول گروهش قرار گرفت و حتی از صعود به جام یوفا هم بازماند. فیگو در رساندن تیم ملی کشورش به دور نهایی جام جهانی 1998 فرانسه ناکام ماند و این روند به نحوی ادامه پیدا کرد که او در تابستان 1999 احساسی مبهم از شرایط موجودش داشت.
گرچه او حمایت شدن از سوی هواداران را احساس میکرد و توسط مدیران باشگاه هم تحسین میشد، اما خواهان تاثیرگذاری در تیمی موفق در سطح فوتبال اروپا بود. او میخواست تا تواناییها و استعدادهای بیبدیلش را در سطوح بزرگتری به نمایش بگذارد و در مصاحبهای اعلام کرد که دوست دارد این کار را در بارسلونایی انجام دهد که باشگاه و شهر مورد علاقهاش میباشد. فصل پایانی حضور لوئيس فیگو در نیوکمپ باز هم با مشکلات و درگیریهای بیشماری در داخل باشگاه همراه بود. اتفاقاتی که هم به طور شخصی برای او و هم به طور کلی برای باشگاه چیزی جز ضرر را به همراه نداشتند. فن خال ترکیب بارسلونا را پر از هموطنانش کرده بود؛ رود هسپ، میشل ریزیگر، فرانک و رونالد دی بوئر، فیلیپ کوکو، بولو زندن، وینستون بودگارد و پاتریک کلایورت همگی در 12 ماه ابتدایی سکانداری لوئيس فن خال وارد نیوکمپ شدند. همچنین فن خال با ریوالدو بر سر پستی که میخواست از او بازی بگیرد نیز به مشکل خورده بود. در طول فصل 2000-1999 فیگو در میان خشم و جنگی که در درون باشگاه حکمفرما بود بازی میکرد. در بازیهای داخلی، بارسا به اندازه کافی خوب نبود که دپورتیوو لاکرونیا را برای قهرمانی در لیگ به چالش بکشد و این تیم موفق به کسب نخستین قهرمانیاش در سطح اول فوتبال اسپانیا شد. هرچند که در اروپا و لیگ قهرمانان داستان به گونه دیگری برای بلوگرانا رقم خورد.
آنها موفق شدند تا به سلامت از هر دو مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا صعود کنند و با وجود شکست 3-1 برابر چلسی در دور رفت مرحله یک چهارم نهایی، با نتیجه 5-1 در دیدار برگشت آبیهای لندنی را شکست دادند تا به جمع چهار تیم پایانی حاضر در بزرگترین تورنمنت باشگاهی فوتبال اروپا راه یابند. فیگو در کسب تمامی نتایج مذکور موثر واقع شد، اما با دریافت کارت زرد در هر دو دور یک چهارم نهایی دیدار رفت نیمه نهایی برابر والنسیا در مستایا را از دست داد. این دقیقا همان شبی بود که مسیر فوتبالی فیگو را برای همیشه تغییر داد. او از جایگاه تماشاگران نظارهگر شکست 4-1 هم تیمیهایش در برابر شاگردان هکتور کوپر بود؛ رویای الکلاسیکو در فینال لیگ قهرمانان اروپا کمرنگ و کمرنگتر میشد. بار دیگر فیگو قصد داشت تا امید طرفداران را به واقعیت بدل کند، اما راه بسیار سخت و دشواری را در پیش داشت. از این رو، دیدار برگشت بارسلونا و والنسیا به آخرین حضور این ستاره پرتغالی در نیوکمپ به عنوان بازیکن بارسا تبدیل شد. پس از اینکه پرتغال در یورو 2000 موفق ظاهر شد و تا نیمه نهایی پیش رفت، فلورنتینو پرز نیز در انتخابات ریاست باشگاه رئال مادرید به پیروزی رسید و سریعا اقدام به پرداخت بند آزادسازی فیگو کرد.
ستاره پرتغالی در 27 سالگی و در اوج قدرت اتفاق غیرقابل باوری را رقم زد. فیگو نه تنها به گرانقیمتترین فوتیالیست جهان تبدیل شد، بلکه طی انتقالی جنجالی به رقیب دیرینه تیم سابقش پیوست. پیوستن او به رئال مادرید نه تنها انتقالی فوتبالی بلکه انتقالی ایدئولوژیک هم محسوب میشد؛ او از جمع جداییطلبان کاتالونیا به جمع قدرتمندان بلامنازع مرکز کشور پیوسته بود. قهرمان بارسلونا، کاپیتان و پرچمدار این تیم، نیوکمپ را به مقصد دشمن ابدی بلوگرانا ترک کرد. همانطور که در نخستین حضور فیگو در نیوکمپ سرِ خوک برای او پرتاب شد، باشگاه بارسلونا از یوفا خواست تا اسطوره فوتبال پرتغال در مراسم پیش از فینال لیگ قهرمانان اروپای 2015 بین بارسلونا و یوونتوس حضور نیابد. همه اینها نشان میدهد که با وجود گذشت دو دهه از این انتقال، بارساییها هنوز فیگو را نبخشیدهاند. دلیل آن هم اهمیت بالایی است که لوئيس فیگو برای بارساییها داشت و هواداران بلوگرانا نمیتوانستند او را در پیراهن رئال مادرید تصور کنند.
در حالیکه لوئيس فن خال بارسا را در تابستان 2000 ترک کرد، به نظر میرسید که فیگو باز هم بعد از این طوفان، در مرکز توجهات ایستاده باشد؛ اما در عوض، خود او طوفانی به مراتب بزرگتر به وجود آورد.
ترجمه شده از سایت thesefootballtimes