پس از یک فصل فاجعه بار و سقوط به بوندسلیگا 2 با کوله باری از رکوردهای منفی و مشکلات مالی شدید کمتر کسی تصور میکرد شالکه را به این زودی ها در بوندسلیگا ببیند ولی این تیم در اولین تلاش خود موفق به صعود از باتلاق بوندسلیگا 2 شد جایی که تیم بزرگی همچون هامبورگ سال هاست که در آن دست و پا میزند!
روون شرودر مغز متفکر مدیریت جدید باشگاه
بدون شک اصلی ترین دلیل بازگشت زودهنگام شالکه به بوندسلیگا شرودر مدیر ورزشی سابق ماینز بود که پس از سقوط شالکه به این تیم پیوست و وظیفه بازسازی ترکیب تیم را برعهده گرفت. اولین وظیفه شرودر پاکسازی کامل تیم بود چرا که قرارداد بسیاری از بازیکنان تیم برای لیگ قهرمانان بسته شده بود و با ساختار مالی جدید باشگاه پس از سقوط به هیچ وجه هماهنگی نداشت. بخاطر همین موضوع تابستان گذشته 20 بازیکن به صورت دائمی، قرضی یا آزاد باشگاه را ترک کردند! این بزرگترین بازسازی ترکیب در تاریخ باشگاه بود. شرودر با فروش بازیکنانی همچون مک کنی، سردار، رامان و هوپه توانست 41.5 میلیون یورو بدست آورد ولی تقریبا تمام این مبلغ باید برای کم کردن بدهی 240 میلیون یورویی باشگاه پس انداز میشد تا بتواند جواز حضور در بوندسلیگا 2 را بدست بیاورد! بله شالکه حتی برای حضور در بوندسلیگا 2 هم به مشکل خورده بود و در صورت عدم دریافت مجوز باید کار را از لیگ منطقه ای شروع میکرد. اما شرودر با کمک سایر مدیران جدید باشگاه توانستند با درآمد حاصل از فروش بازیکنان و کم شدن دستمزد آن ها و همچنین متوقف کردن پروژه ها و فروختن بعضی از امتیازات باشگاه بقای تیم را تضمین کنند.
وظیفه دوم شرودر ساختن ترکیبی بود که توانایی رقابت برای صعود را داشته باشد آن هم با کمترین هزینه ممکن. بازیکنانی مانند تروده، ایتاکورا، زالازار، بولتر، اوویان و کامینسکی اسکلت تیمی را تشکیل دادند که در پایان فصل موفق به قهرمانی و بازگشت به بوندسلیگا شد. شرودر برای کل ترکیب جدید تنها 2میلیون یورو هزینه کرد! به گفته خود شرودر او تنها به دنبال بازیکنانی بود که از نظر شخصیتی و فنی کاملا مناسب باشگاه باشند و تمام توان خود را برای بازگرداندن شالکه به اوج بکار بگیرند. او در این کار موفق هم بود و توانست هویت جدیدی را به تیم تزریق کند و یک تیم یکدست و یکدل را برای رقابت آماده کند.
مایک بوسکنس فرشته نجات معدنچی ها
درست زمانی که همه چیز برای شالکه تمام شده بنظر میرسید آبی های سلطنتی فرشته نجات خود را پیدا کردند. گراموزیس پس از نتایج سینوسی سرانجام با شکست مقابل هانزاروستوک در هفته 25ام از سمت خود اخراج شد. شرودر پس از چند روز مایک بوسکنس اسطوره باشگاه که یادگار دوران اوج شالکه و قهرمانی در جام یوفای سال 1997 بود را به عنوان سرمربی موقت انتخاب کرد. بوسکنس که در طول فصل دستیار گراموزیس بود فقط به شرط اینکه در پایان فصل دوباره به پست دستیاری برگردد پیشنهاد شرودر را پذیرفت. او یک تیم بی روحیه و نا امید را تحویل گرفت که در 9 بازی به پایان لیگ 8 امتیاز با منطقه صعود فاصله داشت و کمتر هواداری دیگر رویای بازگشت به بوندسلیگا را در سر داشت. اما او از همان ابتدا توانست روحیه تیم را بازسازی کند و جانی دوباره به تیم ببخشد گویی که هر بازی برای آن ها حکم یک فینال را داشت و همینطور هم بود! شالکه برای صعود دیگر جای هیچ اشتباهی نداشت و باید حداکثر امتیازات ممکن را کسب می کرد. بوسکنس و یارانش همانطور که در مسیر تنها قهرمانی اروپایی باشگاه رقیبان را از سر راه بر میداشتند در این نبرد نیز یکی پس از دیگری تیم ها را شکست دادند و در عین ناباوری پس از چند هفته به صدر جدول رسیدند! حتی شکست مقابل وردربرمن نیز مانع از قهرمانی شالکه و بازگشت به بوندسلیگا نشد تا بوسکنس با آمار خیره کننده 8 برد از 9 بازی بار دیگر دین خود را به تیم محبوبش ادا کند.
هواداران یار دروازدهم تیم
شاید نقطه عطف تاثیر هوداران در صعود تیم پس از شکست 4-1 مقابل وردربرمن بود. جایی که 62 هزار هوادار حاضر در ولتینز آرنا پس از یک نمایش نا امید کننده و شکست تحقیر آمیز مقابل رقیب مستقیم ایستاده تیم را تشویق کردند تا بازیکنان روحیه خود را از دست ندهند. هزاران نفر از آن ها حتی در بازی های خارج از خانه کیلومترها برای حمایت از تیم محبوب خود سفر می کردند و بالاخره پاداش خود را در هفته 33ام مقابل سن پائولی گرفتند جایی که باز هم با تشویق های بی امان خود نقش اصلی را در آن کامبک دراماتیک داشتند. پس از سوت پایان بازی نیز هزاران هوادار به داخل زمین آمدند و با بازیکنان شروع به جشن گرفتن کردند تا در عرض یک سال هم سوگواری و هم جشن را تجربه کنند!