روی آن نقشی نشسته بود، مانتو سیاه، بزرگ و تهدیدآمیز. تاجی از فولاد بر دوش داشت، اما بین لبه و ردایی چیزی برای دیدن نبود، جز درخشش مرگبار چشمان: پروردگار نازگول... اکنون او دوباره آمده بود، ویرانی به ارمغان آورد، امید را به ناامیدی و پیروزی تبدیل کرد. تا مرگ. یک گرز سیاه بزرگی که او در دست داشت.
بازگشت پادشاه " نبرد میدان های پلنور " |
شاه جادوگر آنگمار که به ارباب نازگول نیز معروف است، رهبر نازگول و نفر دوم سائورون در قرون دوم و سوم بود.
هویت واقعی او ناشناخته است. زمانی که یک پادشاه فانی انسان ها بود، توسط یکی از 9 حلقه قدرت فاسد شد و در خدمت سائورون به یک خشم بی پایان تبدیل شد. پس از شکست سائورون توسط آخرین اتحاد ، او در نهایت دوباره ظاهر شد تا قلمرو شیطانی آنگمار را تأسیس کند ، جایی که او لقب "شاه جادوگر" را به دست آورد و تقریباً هفت قرن حکومت کرد تا اینکه پادشاهی آرنور فتح شد.
پادشاه جادوگر به موردور بازگشت تا بازگشت سائورون به قدرت را تسهیل کند، سپس شهر میناس ایتیل گوندور را تصرف کرد و آن را به عنوان میناس مورگول تقویت کرد و سلسله پادشاهان گوندور را از بین برد. او ارتش سائورون را در جنگ حلقه رهبری کرد، فرودو بگینز را در اولین ماههای خروج فرودو از شایر به ریوندل با چاقو زد ، و در نبرد میدانهای پلنور دروازه بزرگ میناس تیریت را شکست و پادشاه تئودن را کشت. روهان ، و به سرنوشت خود دچار شد.
جعل حلقه های قدرت حدود 1500 سال در عصر دوم آغاز شد . در سال 1600 سائورون یک حلقه را خلق کرد و اولین بار آن را به گردن انداخت و در سال 1693 جنگ الف ها و سائورون آغاز شد که در طی آن ارباب تاریکی نه حلقه را بازیابی کرد و آنها را به اربابان و فرمانروایان قدرتمند داد. قدرتمندترین آنها احتمالاً یک پادشاه و یک جادوگر قدرتمند، احتمالاً از نومنوریان بود.میراث، اما اطلاعات کمی از زندگی زمینی او (یا دیگران) وجود دارد، جز اینکه در طول قرن های آینده، آنها با افزایش قدرت، ثروت و طول عمر فانی تحت تأثیر فاسد حلقه هایشان، رونق گرفتند. تنها قطعیت این است که در نهایت او و بقیه به دنیای سایهها لغزیدند و نازگول - حلقههای حلقهای - شدند که به طور کامل به بردگی اراده سائورون درآمدند.
اولین مشاهده نازگول در سرزمین میانه در سال 2251 دوران دوم گزارش شد . برای 1200 سال آینده، بزرگترین آنها، که به سادگی به عنوان ارباب نازگول شناخته می شود، به عنوان فرمانده ارتش خود به سائورون خدمت می کند. او در جنگ اوج عصر علیه آخرین اتحاد الف ها و انسانها جنگید ، زمانی که ارباب تاریکی در نهایت شکست خورد و حلقه یگانه از او گرفته شد. با از بین رفتن روح و قدرت سائورون، 9 نزگول دیگر قادر به حفظ حضور فیزیکی خود نبودند و آنها نیز - حداقل به طور موقت - از سرزمین میانه ناپدید شدند .
هزار سال بعد از عصر سوم ، سائورون دوباره در جهان شکل گرفت و به صورت ناشناس، قلعه دول گولدور را در جنوب میرکوود در 1050 دوران سوم بنیان نهاد . این نشان دهنده بازگشت Nine به سرزمین میانه بود. رئیس آنها، با قدرت مجدد، انتقام طولانی اربابش را از قلمروهای تبعید دوندین ، نوادگان مؤمنان نومنور که از نابودی آن فرار کرده بودند و متعاقباً او را با آخرین اتحاد به پستی کشاندند، آغاز کرد.
در حال حاضر قلمرو شمالی دونداین آرنور ، پادشاهی خواهر گوندور جنوبی ، قبلاً به سه ایالت جانشین متخاصم تقسیم شده بود - رودور ، کاردولان و آرتداین . در این وضعیت تبآلود بود که ارباب نازگول در سال 1300 دوران سوم دوباره ظاهر شد و شروع به اجرای نقشه سائورون برای سقوط کلی پادشاهی شمالی کرد. در مجاورت قلمروهای آن، او قلمرو تاریک آنگمار را تأسیس کرد - جایی که از پایتخت خود کارن دوم ، مبارزات جنگی آشکار خود را علیه دوندین آرنور آغاز کرد. در جریان این سلسله درگیری ها بودکه آنها به رهبر جادوگر مرده دشمن جدید خود با عنوان "شاه جادوگر، ارباب انگمار" برچسب زدند.
در دوران سوم 1356 ، "پاشاه جادوپیشه انگمار" حمله خود را علیه دونداین در شمال در اتحاد با یک پادشاه هیل- من تابع رودور آغاز کرد. پادشاه آرگلب اول آرتداین در رهبری دفاع از قلمرو خود در برابر رودور و آنگمار کشته شد. در سال 1409 ارتش جادوگر به قلعه آمون سول (آب و هوا ) حمله کرد و برج را سوزاند و در طی آن درگیری، پادشاه آرولگ اول آرتداین کشته شد. سپس پادشاه جادوگر به پادشاهی کاردولان حمله کرد و رودور را ضمیمه کرد و آخرین دونداین را بیرون کرد یا کشت.
در حال حاضر، تنها مقاومت در برابر نیروهای او پادشاهی ارتداین بود. ارتش جادوگر به آرتداین حمله کرد و نزدیک بود آن را نابود کند، اما شاه آرافر با کمک الف های لیندون و ریوندل موفق شد از پایتخت، فورنوست ارین دفاع کند و مهاجمان را عقب براند.
ارباب بی مرگ نازگول توانست جنگ خود را در طول صدها سال به راه بیندازد. پس از مرگ آخرین بازمانده دوندین از کاردولان در 1636 دوران سوم ، او برای جلوگیری از تولد دوباره آن پادشاهی ، ویت های شیطانی را به بارو داون ها فرستاد. در نهایت، در 1974 دوران سوم ، زمانی که نیروهایش Fornost Erain را به تصرف خود درآوردند، ویچ-کینگ در شمال ادعای پیروزی کرد. با سقوط آن، سنگر نهایی پادشاهی شمالی قدیمی فروریخت، و اگرچه آخرین پادشاه آرودویی تلاش کرد از طریق شمال دور فرار کند، اما در خلیج یخی فروچل غرق شد و آخرین بقایای قلمرو آرنور خاموش شد.
میزبان ارنور ویچ-کینگ را در خود فورنوست ارین ملاقات نکرد، بلکه در دشت های غرب آن به سمت دریاچه اوندیم ، نزدیک محل پایتخت باستانی پادشاهان عالی آرنور، آنومیناس ، ملاقات کرد. با این حال این مبارزه پس از آن به عنوان نبرد فورنوست شناخته شد. مهمتر از همه، سواره نظام گوندور قبل از رسیدن نیروهای انگمار از هم جدا شدند و به سمت شمال به سمت تپه های اوندیم رفتند تا در کمین منتظر بمانند. همانطور که بخش اصلی نیروی ارنور در نبرد با دشمن روبرو شد، سواره نظام از تپه ها بیرون آمد تا به عقب ارتش آنگمار ضربه بزند. این حرکت انبر به عنوان نقطه عطف نبرد عمل کرد و به دونداین برتری قاطع داد.
،پادشاه جادوگر با درک اینکه نیروهایش کاملاً در هم شکسته شده اند، سعی کرد به سمت شرق فرار کند - اما یک ارتش الف از ریوندل به رهبری گلورفیندل از جنوب بیرون آمدند و مانع از فرار او شدند و آنچه از ارتش در حال فروپاشی او باقی مانده بود را نابود کردند. به عنوان آخرین چاره، پادشاه جادوگر شخصاً خود را نشان داد و او را به چالش کشید. ارنور مجبور شد به او حمله کند، اما اسب او از پادشاه جادوگر وحشت کرد و او را شکست داد. خنده شاه جادو پیشه به پرواز تبدیل شد وقتی گلرفیندل سوار شد تا او را به چالش بکشد. هنگامی که ارنور تلاش کرد از او پیروی کند، گلرفیندل با هشداری که در آینده نبوی خواهد شد، او را متوقف کرد:
او را تعقیب نکن! او به این سرزمین ها باز نخواهد گشت. عذاب او دور است و به دست مردان نخواهد مرد.
شاه جادوگر، کتک خورده، اما با موفقیت پادشاهی آرنور سابق را سرنگون کرد، از شمال گریخت. آنگمار اکنون بدون رهبر بود و به زودی سقوط کرد. |
علیرغم شکست در فورنوست، ویچ کینگ ماموریت خود را برای نابودی پادشاهی های دونداین شمالی در اریادور انجام داده بود و بنابراین اکنون به موردور بازگشت . اگرچه سائورون هنوز در دولگولدور پنهان شده بود (مبدل شده به "نکرومانکسر")، نازگول به دور رئیس خود جمع شدند و در 1980 دوران سوم دوباره وارد سرزمین سیاه شدند . نه حلقه حلقه با هم تلاش کردند تا قدرت ارباب خود را در موردور بازسازی کنند و انبوهی از اورک ها را درباره خود جمع کنند. در سال 2000 دوران سوم آنها از موردور بیرون آمدند و به گوندور حمله کردند - که از طاعون بزرگ بهبود یافته بود اما سپس توسط Wainriders ویران شد.- و میناس ایتیل را محاصره کرد . شهر دو سال بعد سقوط کرد و نازگول ها این مکان را برای خود گرفتند. این برج به میناس مورگل، «برج جادو» معروف شد و قرنها پس از آن محل شرارت بزرگ باقی ماند.
در سال 2043 ، ارنیل دوم پادشاه گوندور درگذشت و پسرش ارنور، دشمن قدیمی پادشاه جادوپیشه، تاج و تخت را به ارث برد. پس از تاجگذاری، ارباب نازگول، پادشاه جدید را به مبارزه مجرد دعوت کرد، اما ارنور نپذیرفت. با این حال، هفت سال بعد در 2050 دوران سوم او دوباره ارنور را به چالش کشید و ارنور پذیرفت. پادشاه گوندور از میناس تیریت خارج شد تا در نبرد در میناس مورگول با دشمن خود دیدار کند. وارد شد و دیگر دیده نشد. بدین ترتیب سلطنت پادشاهان گوندور به پایان رسید و حکومت مباشران گوندور آغاز شد. در TA 2063 صلح مراقب زمانی آغاز شد که سائورون از دول گولدور فرار کرد تا از تحقیقات گندالف اجتناب کند.و در شرق پنهان شد و نازگول تا 400 سال بعد در میناس مورگل ساکت ماند.
دوران صلح در 2460 دوران سوم به پایان رسید ، زمانی که سائورون، که هنوز فقط به عنوان نکرومانکسر شناخته می شود، با قدرت بیشتر به دولگولدور بازگشت. در 2475 دوران سوم ، ارباب نازگول انبوهی از اوروک های سیاه تازه پرورش یافته را علیه اوسگیلیات ، پایتخت سابق گوندور ، که مدت ها در اثر جنگ و طاعون نابود شده بود، فرستاد و نیمه شرقی آن را تصرف کرد. شهر در نهایت ویران شد و پل سنگی بزرگی که کرانه های شرقی و غربی رود آندوین را به هم متصل می کرد ویران شد.
در 2941 دوران سوم ، پس از اینکه گندالف در نهایت تأیید کرد که واقعاً سائورون در لباس مبدل است، شورای سفید با تأخیر اقدام به اخراج ارباب تاریکی از Dol Guldur کرد. اما سائورون به سادگی به دژ قدیمی خود یعنی موردور عقب نشینی کرد، بار دیگر در 2951 دوران سوم خود را آشکارا اعلام کرد و بازسازی باراددور را آغاز کرد. او آمادهسازی را برای یافتن یک حلقهاش آغاز کرد و سه حلقه حلقه را برای اشغال مجدد دول گولدور فرستاد. در 3018 دوران سوم با دستگیری و شکنجه گولوم ، ارباب تاریکی متوجه شد که حلقه او در اختیار موجودی به نام " بگینز " در سرزمینی به نام " شایر " است.'. متأسفانه، گولوم نمیدانست کجاست، که منجر به تلاشی بیثمر تقریباً یک ساله شد. در ژوئن 3018، پادشاه جادوگر و شش نازگول دیگر به اوسگلیات حمله کردند و سپس به سمت شمال حرکت کردند. با یافتن خانههای هابیتها در آنجا مدتها خالی از سکنه و عصبانیت سائورون، رئیس نازگول همه نه نفر را به ایزنگارد هدایت کرد، جایی که سارومان از گفتن محل سرزمین نیمهها به آنها امتناع کرد. با این حال، ارباب نازگول به گریما کرم زبان در روهان برخورد کرد ، که از ترس جانش، گفت شایر کجاست.
Ringwrait نزگول ها به سرعت به سمت شمال به اریادور رفتندن و به جستجوی "بگینز" که گولوم گفته بود ادامه دادند تا اینکه نام را به کریک هالو در باکلند دنبال کردند. آنها به باکلند حمله کردند اما نتوانستند حلقه را پیدا کنند. در این مدت، ارباب نازگول در آندرات اردو زد و حلقههای جستجوگر را هماهنگ کرد و بارو- وایتها را تحریک کرد .
سپس چهار نفر دیگر از نوع خود را به Weathertop برد - برج دیده بانی ویران شده ای که 1600 سال قبل ویران کرده بود، جایی که فرودو ، آراگورن و هابیت های دیگر را کشف کردند . نازگول ها به مهمانی حمله کردند و ارباب آنها با چاقوی مورگول فرودو را زد . اگرچه آنها توسط آراگورن رانده شدند، اما زخم فرودو او را به یک خشم مانند نازگول تبدیل کرد. خوشبختانه برای هابیت آسیب دیده، الروند نیمه الف، گلرفیندل را فرستاد تا فرودو را به ریوندل راهنمایی کند ، جایی که الروند می توانست زخم او را التیام بخشد، و در مسابقه آنجا، گلرفیندل حلقه حلقه ها را به رودخانه بروینن فریب داد .. در اینجا، الروند سیل بزرگی را رها کرد و گندالف به امواج سیلاب شکل اسب داد. این سیل اشکال فیزیکی نهها را نابود کرد، اسبهای آنها را کشت، و Wraithهای بیشکل را نزد اربابشان در موردور فرستاد، و برای برنامهریزی حرکت بعدیشان، زمان یاران را خریداری کردند.
با بازگشت آنها به موردور، سائورون موجودات بالدار بزرگ نازگول را به عنوان کوه های جدید به آنها هدیه داد. ارباب تاریکی از هشت نازگول کوچکتر برای کارهای شناسایی استفاده کرد. رهبر آنها اما به میناس مورگول بازگشت و نقش فرماندهی نیروهای سائورون را از سر گرفت. او سپس کمپین را علیه گوندور راه اندازی کرد و از Morgul Vale با میزبانی بزرگ صادر کرد. در آنجا، در پل روی مورگولدوین ، مکث کرد و حلقه را در نزدیکی احساس کرد - تا اینکه فرودو فیال گالادریل را لمس کرد و فکر دشمنش را کنار زد. این نشان میدهد که ارباب نازگول نزدیکترین چیزی است که به بازپس گیری جایزه استادش میرسد.
نبرد نهایی اوسگیلیات در 13 مارس 3019 علیه پادگان تحت رهبری فارامیر انجام شد . نیروهای فارامیر نتوانستند انبوهی از اورک ها را مهار کنند و ابتدا به سمت قلعه های کازوی و سپس به میناس تیریت عقب نشینی کردند و با پرواز نازگول مورد حمله قرار گرفتند و بسیاری را در عقب نشینی از دست دادند. با شکست گوندور در اوسگلیات، هیچ چیز مانع جاه طلبی های سائورون برای از بین بردن میناس تیریت و قوی ترین دشمنانش نشد.
ایسترلینگها به سمت دروازههای میناس تیریث راهپیمایی کردند. سائورون به پادشاه جادوگر قدرت تازهای داده بود. او سوار بر اسبی سیاه ظاهر شد و حضورش سایه ای از فلج و ترس را بر مدافع و دشمن افکند. با هدایت حمله، هیچ تلاشی بر روی دیوار غیرقابل نفوذ بیرونی شهر تلف نشد ، در عوض تمرکز بر آتش زدن شهر، تضعیف قدرت مدافعان با چندین برج محاصره قبل از حمله اصلی به دروازه بزرگ . او با افسون گریه به «زبان فراموش شده»، قدرت کتک زن گراند را افزایش داد.و دروازه شهر را که از قبل آسیب دیده بود تضعیف کرد. گروند دروازه را شکست و ارباب نازگول وارد شد.
مدافعان داخل، وحشت زده از حضور تاریک او فرار کردند. با این حال، ورود او توسط گندالف سفید متوقف شد ، تنها کسی که قادر به مقاومت در برابر قدرت او بود. دوئل کلماتی بین آنها درگرفت و پادشاه نازگول کلاهش را از تن بیرون کرد و تاجی را در هوای خالی نشان داد و گندالف را به عنوان یک "احمق پیر" مسخره کرد و به او دستور مرگ داد. به طرز تهدیدآمیزی تیغه خود را کشید که به خودی خود شعله ور شد. گندالف محکم نگه داشت و آماده نبرد بود – با این حال، قبل از اینکه آنها بتوانند درگیر شوند، بوق روهان به صدا درآمد که نشان از رسیدن دیرهنگام کمک ها به میناس تیریث بود. سپس Ringwraith عقب نشینی کرد تا به نیروهای دفاع موردور در برابر این تهدید جدید دستور دهد.
پادشاه جادوگر بر جانور بالدار خود سوار شد و نیروهایش را علیه سواره نظام خشمگین روهیریم جمع کرد. ارتش روهان کند شد، انگیزه اولیه آنها بسیاری از شرکت های اورک ها را سرنگون کرد، اما پس از آن توسط ذخایر جدید، از جمله موماکیل - به میزبانان موردور اجازه داد تا سازماندهی مجدد کنند. پادشاه جادوگر از این فرصت استفاده کرد و پادشاه تئودن را در حالی که نیروهایش در سردرگمی بودند، سرنگون کرد. در حالی که بر پشت جانور خود پرواز میکرد، بر شاه سوار شد و اسبهای روهیریم اطراف با حمله جانورش وحشت کردند. اسنومن اسب تئودن ترسید، با دارت سیاهی برخورد کرد و به اربابش افتاد و او را له کرد.
هنگامی که نازگول بر روی جانور بزرگ خود بر فراز تئودن در حال مرگ معلق بود، ائووین خواهرزاده پادشاه و مریادوک برندی باک هابیت بر سر راه او ایستادند.
ائوین جانور بالدار خود را با یک ضربه شمشیر کشت و گردنش را جدا کرد. پادشاه جادو پیشه انگمار برخاست و با فریاد نفرت سپر او را شکست و بازوی چپ او را با یک ضربه گرز شکست. اما در حالی که بر فراز او میآمد و آماده میشد تا آخرین ضربه را وارد کند، مری شمشیر خود را - یک تیغه بارو مسحور ، یکی از معدود سلاحهایی که میتوانست به دفاع او نفوذ کند - از پشت به زانویش زد و طلسم را شکست. در حالی که ارباب نازگول حواسش پرت شده بود، ائوین شمشیر خود را در جایی که سر غضب قرار داشت راند و او را کشت.
پیشگویی که توسط گلرفیندل در نبرد فورنوست قرن ها قبل انجام شد، محقق شد، زیرا ایوین یک زن بود. مرگ جادوگر جریان نبرد و در نهایت نتیجه جنگ را تغییر داد .