نقطه چین به کارگردانی مهران مدیری از زمستان ۸۲ تا مرداد سال ۸۳ روی آنتن شبکه 3 که در آن زمان آرم پرتقالی رنگ داشت پس از پاورچین پخش شد
توقعات با پاورچین بسیار بالا رفته بود
پاورچین با وجود آن که فقط در تهران پخش میشد (از شهریور ۸۱ تا اردیبهشت ۸۲) اما جوری بمب ترکانده بود که کسی باورش نمیشد بهتر از آن بیاید
مهران مدیری میتوانست پاورچین را ادامه دهد و بیشتر از ۱۳۰ قسمت بسازد اما تصمیم گرفت پرونده اش در اوج تمام شود
او کار متفاوتی را آغاز کرد که در ابتدا قرار بود اسم دیگری داشته باشد و ترکیبی از پلاتو و نمایش باشد در بخش پلاتو مهران مدیری با اقشار مختلف جامعه مصاحبه میکرد که در بین آن هم آیتم های طنز پخش میشد و حتی فیلمبرداری شده بودن اما به گفته خود مدیری آنقدر گفت و گو ها تلخ از آب در آمد و به هم نمی چسبیدن که آن بخش به کلی حذف شد و سریال به نقطه چین تغییر نام داد
در نقطه چین کارآگاه پشندی و ساعد از قروین برای ترفیع درجه به تهران آمدن و در دایره کشفیات پلیس تهران مشغول به کار شدن و در منزل پدر کارآگاه که مستاجر پیردوست بود ساکن شدند آن ها هر بار پرونده های مختلفی را بررسی میکردند و گاهی هم اتفاقاتی در مجتمع شان میفتاد
نقطه چین کاملا با پاورچین متفاوت بود (و حتی با آثار های طنز قبل و بعد خودش در ایران و جهان) این نشان میداد نویسندگان و طراحان خلاقیت به خرج داده و مهران مدیری با این فانتزی اغراق شده به دنبال نو آوری بود و دوست نداشت کسی با دیدن آن یاد پاورچین بیفتد
تیم تولید تقریبا همان تیم پاورچین بود (البته نویسندگان فرق میکردند و بعد از تغییر قصه بود که نویسندگان پاورچین اضافه شدن)
اما تیم بازیگران متشکل از بازیگران پاورچین و افراد دیگری بود که متفاوت بودن با بازیگران آثار قبلی مهران مدیری جا داره از مرحوم یوسف پشندی هم یادی کنم که نمک این مجموعه بود
طراح صحنه و لباس خود مهران مدیری بود و تیپ ها و... بسیار جالب بودند مخصوصا لباس های کارآگاهی و تیپ جناب رییس (رییس دایره کشفیات تهران که پرونده های مختلف را به کارآگاه پشندی میسپرد)
نوح حرف زدن او، بازیگری، تیپ و در سایه بودنش و گفت و گوهایش با کارآگاه پشندی و موزیک تاریکی که در آن هنگام پخش میشد بسیار شگفت آور بود
چیزی که در بخش کارآگاهی نقطه چین دیدیم که با تمام طنز های دیگر متفاوت است آن قاطی کردن تم پلیسی و دارک با طنز بود که بسیار جالب از آب دراومده بود
بیشتر سریال حول محور کارآگاه پشندی و دستیارش ساعد میچرخید (از نوع طنزی که بین الگوی ۲ کاراکتر ایجاد میشود که بعدا مشابه اش را در دزد و پلیس دیدیدم)
آنها شخصیت های اصلی بودن در تمام قسمت ها حضورشان پر رنگ بود و باید با معماهایی که برایشان پیش آمد برخورد میکردند و راهی پیدا میکردند
حقیقتا بازی مهران مدیری و ساعد هدایتی بسیار خنده دار است همچنین دیالوگ ها و بعد شخصیتی کاراکترهایی که بازی میکنند
پشت بسیاری از دیالوگها نکات زیادی نهفته است از جمله دیالوگ معروفی که ساعد به کارآگاه پشندی هر گاه به مشکل برمیخوردن می گفت!
شیر و کیک فروختن پیردوست در مغازه لوازم صوتی تصویری نیز از فان ترین بخش های سریال بود و روابط او و پسرش نیز جالب است
تافته جدا بافته مجموعه همان دختران دانشجو هستند که بالانس خوبی را به جا آوردند
داستان و نویسندگی و کارگردانی و اکشن ها نیز خوب است البته میتوانست بهتر هم باشد اما باید توجه داشته باشید در این نوع کار دست کارگردان بسته است زیرا شوخی با پلیس شوخی بردار نیست کما اینکه به خاطر همان چند قسمت هم مهران مدیری توسط پلیس توبیخ شد چندین قسمت پخش نشد و سانسور کم نبود و نهایتا کارگردان مجبور شد تن به تغییر و تعویض داستان بدهد
باید قبول کرد که نقطه چین به اندازه پاورچین طرفدار نداشت و محبوبیتش کمتر بود اما پاورچین هم در ابتدا درسته خوب بود اما آنقدر هم گل نکرده بود اما به جای اینکه کلا همه چیز را تغییر دهند شخصیت های جدیدی آمدند که صرفا تیپ و تک بعدی نبودند و داستان برره شکل گرفت و.... اینگونه بود که محبوبیتش روز به روز بیشتر و مجموعه خنده دار تر شد
نقطه چین نیز در حال جان گرفتن بود و با به کار بردن ایده های مختلف و... در همان فاز کارآگاهی از پاورچین هم میتوانست بهتر شود و بینندگان را میخکوب تلویزیون کند اما افسوس که اتفاقاتی پیش آمد که مسیر قصه به کلی عوض شد
نویسندگان و بازیگران جدیدی آمدند یکسری حذف شدن یکسری از بهترین کاراکتر ها مثل ساعد و یوسف پشندی کمرنگ شدن، شخصیت ها وارد خانه و خانواده شدن و...
سریال از همینجا به ورطه افتاد و وارد فرمول تکراری پاورچین شد آن هم نه به صورت عمقی بلکه کاملا سطحی
دیگر تمام روابط ها و شوخی ها از پاورچین کپی برداری میشد و مجموعه به اصطلاح لوس شد
همچنین بسیار در لوده بازی زیاده روی شد نویسندگانی که از پاورچین آمدن فکر کردن چون پاورچین موفق شده با پیاده کردن همان الگوها میتوانند یک شبه راه موفقیت را بازهم طی کنند غافل از اینکه پاورچین به خاطر جدید بودن و طنز قدرتمندش به موفقیت بالایی رسید و نه تقلید هایی آن هم در سطحی ترین حالت ممکن
در نقطه چین پس از تغییراتی که رخ داد گاهی یک شوخی بارها و بارها تکرار میشد و منزجر کننده بود (برای مثال وقتی ددی به دوربین میگفت برو کنار تا حساب داماد هایش رو برسه!)
همچنین مشخصه مهران مدیری هم دیگه انگار چندان سرحال نبوده و ایده ی خاصی نداشته کما اینکه پس از نقطه چین سبک کاری او دسخوش تغییراتی شد
یکی دیگر از مشکلات لوکیشن است حقیقتا ما دیگه چیز زیادی رو جز ی اداره و خانه ی باسمه ای نمیبینیم دقیقا هم از همان وقتی که آن اداره ی ددی تاسیس شد فاتحه سریال خوانده شد کاملا
بد نیست به شوخی های ضعیف سیاسی هم اشاره ای داشته باشم
در نهایت صد افسوس که نقطه چینی که میتوانست متفاوت ترین کار مهران مدیری باشد و جهانی شود و از روی آن کپی ها ساخته شود به مرحله ای رسید که حتی کارگردانش از ساخت آن ابراز پشیمانی کند و ضعیف ترین کار خودش قلمداد کند...