اریک تن هاخ به هیچ وجه قصد ندارد کارش را در منچستریونایتد با قمار شروع کند.
اختصاصی طرفداری | سرمربی ۵۲ ساله شیاطین سرخ پس از کسب تمامی افتخارات دست یافتنی در آژاکس، راهی اولدترافورد شده است تا با سختترین چالش مربیگری خود تا به این تاریخ مواجه شود. برای مدیران منچستریونایتد، این انتصاب به معنی توجه به چیزی است که طی حدود یک دهه اخیر در باشگاه نادیده گرفته شد: ساختاری که پایه گذار موفقیت شود. آنها حداقل در ظاهر به این نتیجه رسیدهاند که موفقیت پایدار با تصمیمات کوتاه مدت حاصل نمیشود، بلکه باید بستری بلند مدت برای رسیدن به نتایج دلخواه فراهم باشد.
با نگاهی به لیست خرید منچستریونایتد در تابستان ۲۰۲۲، به نظر میرسد که این مربی گرایش خاصی به بازیکنان هموطنش دارد و از سوی دیگر، نیم نگاهی به شاگردان قبلی خود دارد. بازیکنانی همچون فرنکی دی یونگ، آنتونی، لیساندرو مارتینز و کریستین اریکسن (در زمان تمرین با آژاکس) در گذشته با این مربی هلندی کار کردهاند و گزینههایی همچون تایرل مالاسیا هم کسانی هستند که تن هاخ در فصول گذشته، عملکرد آنها را از نزدیک دنبال کرده است.
این که آیا چنین سیاستی به نتیجه دلخواه ختم میشود یا نه را، گذر زمان به ما نشان خواهد داد ولی با کمی تعقل در این راستا، میتوان دلایلی برای این «هلندیزه» کردن یونایتد از سوی تن هاخ پیدا کرد.
اعتبار در رختکن، اعتماد به مهرهها و احتیاط در تصمیم گیری
بدون شک حتی بدون ورودیهای جدید و با همین ترکیب فعلی، رختکن منچستریونایتد پر جذبهترین رختکنی است که تن هاخ تا به امروز کنترل آن را در دست داشته است. تجربیات سالهای گذشته در منچستر نشان داد که بازیکن سالاری یکی از معضلات اصلی این تیم بوده است؛ از درگیری ژوزه مورینیو با پل پوگبا که به تیره و تار شدن روابطش با گلیزرها، عدم حمایت لازم و در نهایت اخراجش از باشگاه منجر شد گرفته تا شایعاتی مبنی بر خالی کردن پشت اوله گونار سولسشر توسط برخی از عناصر تیم در فصل گذشته، همه و همه حکایت از مشکلی ریشهای در یونایتد داشتند.
حالا که بازیکنانی همچون پوگبا و جسی لینگارد از یونایتد جدا شدهاند، تن هاخ به بازیکنانی نیاز دارد که در روزهای سخت هم برایش بجنگند؛ بازیکنانی که ترازوی رختکن را به تعادل برسانند و مطیع او باشند؛ در غیر این صورت ممکن است او با چند نتیجه نامطلوب، به خاطر بی تجربه بودنش در باشگاهی تراز اول سرزنش شود و به کلی کنترل رختکن را از دست بدهد. به عبارت دیگر او در نخستین روزهای حضورش در تئاتر رویاها به چندین سرباز گوش به فرمان در تیمش نیاز دارد، نه قهرمانانی پر ادعا.
فاکتور دیگری که شاید در انتخاب گزینههای تن هاخ موثر بوده باشد، احتیاط او برای جلوگیری از بیش از حد بزرگ شدن مأموریتش در منچستر است. طبیعتا کنار آمدن با خواستههای ستارگانی امثال کریستیانو رونالدو دشوار است، چه برسد به آن که نامهای بزرگ دیگری در رختکن حضور داشته باشند. در واقع گزینههای تن هاخ علاوه بر همخوانی بیشتر با بودجه محدود منچستریونایتد، نمیتوانند ادعای بزرگتر بودن نسبت به سرمربی تیم را داشته باشند چرا که یا توسط خود او به سطح اول فوتبال اروپا رسیدند و یا هنوز هم استعدادی نوظهور محسوب میشوند.
از سوی دیگر تن هاخ قصد دارد سیستم جدیدی را مبتنی بر فوتبال مالکانه در منچستریونایتد پیاده کند. او به خوبی میداند که در باشگاهی مثل منچستر، هواداران صبر کمتری نسبت به آمستردامیها دارند و بنابراین اولدترافورد جای آزمون و خطا نیست. بر همین اساس او بازیکنانی را نشانه گرفته است که نه تنها خودش شناخت خوبی از ویژگیهای آنها دارد، بلکه آنها هم به واسطه آشنایی با تفکراتش به زمان کمتری برای جا افتادن در تیم او نیاز دارند.
در یک جمع بندی باید گفت که تن هاخ در حال ساختن تیمی مختص به خودش است. در اکثر باشگاههای ممتاز جهان (جز موارد خاص مثل بارسلونا، آژاکس و ... که فلسفه مشخص خود را دارند)، مربیان مختار به پیاده کردن سبک خاص خود در تیم هستند. چنین چیزی به خودی خود امر مطلوبی است اما در صورتی که به ناکامی ختم شود، با ورود مربی بعدی روند بازسازی تیم خیلی بیشتر طول خواهد کشید و این برای یونایتدیها که تا همین حالا مدت زیادی برای بازگشت به عرش صبر کردهاند، اتفاق خوشایندی نخواهد بود. این وضعیت زمانی بدتر خواهد شد که همانند اخراج لوئیس فن خال و روی کار آمدن ژوزه مورینیو، مربی بعدی با تفکراتی که ۱۸۰ درجه نسبت به فلسفه مربی قبلی فرق دارند روی کار بیاید. یونایتد با تن هاخ وارد راهی شده است که مسیر بازگشت ندارد و شاید این شانس آخر آنها برای بازگشت به جایگاه واقعی خود در آیندهای نزدیک باشد...