اختصاصی طرفداری / دراگان اسکوچیچ با وجود تمام انتقادهایی که در فضای رسانه ای و مجازی از او مطرح می شود هنوز سرمربی تیم ملی است و فدراسیون هم در ظاهر اعلام کرده تا پایان جام جهانی اسکوچیچ سرمربی می ماند. حالا که انتقادات در این سطح افزایش یافته بد نیست نگاهی داشته باشیم به مسیری که دراگان اسکوچیچ از نفت آبادان تا تیم ملی طی کرد.
برای این کار شاید بهترین گزینه مهران فرقانی معاون اجرایی سابق نفت آبادان باشد، کسی که آن موقع می توانیم بگوییم نزدیک ترین فرد به اسکوچیچ بود و می توان گفت واسطه بین نفت آبادان و فدراسیون فوتبال بود.
مهران فرقانی در این گفتگو صحبت های جالبی کرد. صحبت ما از زمانی شروع شد که اسکوچیچ در آبادان به بیماری پوستی دچار شد و قصد داشت تیم صنعت نفت را ترک کند و این اتفاق همزمان شد با اخراج ویلموتس و انتخاب سرمربی جدید برای تیم ملی. در ادامه مهران فرقانی از تغییر شخصیت دراگان اسکوچیچ در تیم ملی نسبت به دوران حضورش در نفت آبادان گفت. همچنین مشکلات مدیریتی و هیات رییسه فدراسیون نیز بخش دیگری از این گفتگو ها بود. نکته مهم گفتگو اما، اعمال نفوذ برخی افراد روی سرمربی تیم ملی با استفاده از راه های عجیب و غریب بود!
گفتگوی سامان خدائی با مهران فرقانی را می بینید و می خوانید:
سلام، خوش آمدید به استودیو طرفداری.
سلام و عرض ادب دارم خدمت شما و همکاران عزیزتان و تمام عزیزانی که ما را می بینند.
اگر موافق باشید برگردیم به روزهایی که علی دایی، امیر قلعه نویی و یحیی گل محمدی گزینه های سرمربیگری تیم ملی بودند اما فدراسیون ناگها به سمت دراگان اسکوچیچ چرخید و سکان هدایت تیم ملی را به او سپرد. چه اتفاقی افتاد که این چرخش را دیدیم؟ پشت پرده چه شد؟
یک ذره اگر به عقب تر برگردیم، آن سال نفت آبادان فکر می کنم آخرین تیم در لیگ برتر بود که هنوز سرمربی نداشت. 18 تا 20 روز مانده بود که بازی های لیگ برتر شروع شود به خاطر همان قصه هایی که در آبادان هست، هیات مدیره و مدیرعامل تعیین شوند، یادم است همان موقع خودم با آقای دایی مذاکره کردم و از طرف باشگاه مامور شدم همه کارهایمان با آقای دایی انجام شد که لحظه آخر ایشان از آمدن به آبادان منصرف شد و ما هیچ گزینه دیگری واقعا در دستمان نبود، یک روز خیلی اتفاقی با محمد قریشی صحبت می کردم گفت چه شد؟ همه پیگیر بودند که کار دایی چه می شود و گفتم دایی نمی آید. گفت اسکوچیچ خیلی مربی خوبی است، من شناخت نداشتم تا آن زمان از اسکوچیچ همان موقع معرفی کردم به باشگاه ایشان را و شماره اش را به باشگاه دادم. آقای نصر و عیسی زاده و اینها چون ما فورس به دنبال مربی بودیم و بلافاصله همه کارهایش را انجام دادیم و آمد آبادان. با اینکه اسکوچیچ آخرین مربی ای بود که به تیم اضافه شد فصل فوق العاده ای داشتیم با ایشان ما همه چیز داشت خوب پیش می رفت چون سال قبلش هم مربی خارجی داشتیم و بازیکنان و ساختار ما با مربی خارجی عادت می کرد که چطور کار کنند. اسکوچیچ آمد و در مقطعی موفق بود و همه فکر می کنند اسکوچیچ، آبادان را، یعنی خود هواداران نفت هم فکر می کنند اسکوچیچ را ول کرد و رفت تیم ملی در صورتی که اینجور نبود. اسکوچیچ آنجا دچار یک بیماری پوستی شد، خیلی آدم حساسی است اسکوچیچ و باید بگویم که در یک هفته ده بار به اهواز برای دکتر رفت و آمد. شرایط ماندن در آبادان برایش سخت شد و از باشگاه خواست که قراردادش را فسخ کند در همین حین بود که فدراسیون دنبال مربی می گشت، تایمی بود که فدراسیون با آقای دایی و قلعه نویی مذاکره می کرد حتی یادم است در مقطعی قرار است آقای قلعه نویی هم شود مدیر فنی سپاهان هم سرمربی تیم ملی یا بالعکس. در این زمان ها بود که دوستان فدراسیون فکر می کنم آقای بهاروند رابطه نزدیکی با عیسی زاده داشت و در مورد دراگان پرسیدند و آن زمان همه باشگاه هم نظرش در مورد ایشان مثبت بود با اینکه خود دراگان می خواست تیم را ترک کند و برود ولی خب رابطه خوبی بود. آقای علوی یادم است رئیس حوزه ریاست فدراسیون با من تماس گرفت. در آن مقطعی که با دراگان کار کردیم خیلی راضی بودیم هم به لحاظ فنی هم اخلاقی، خیلی فصل خوبی بود فکر می کنم این تماس ها باعث شد تا ایشان حضورش در تیم ملی مطرح باشد و بشود سرمربی تیم ملی و واقعا در آن مقطع این بهترین تصمیم بود چون در لیگ بهترین عملکرد را داشت.
پس هیچ چالشی نبود در انتقال دراگان اسکوچیچ از نفت آبادان به تیم ملی.
ببینید همه فکر ها و نگاه ها و حرف ها روی کسانی دیگر بود و دراگان مطرح نبود. ما از این فرصتی که دراگان فسخ می کند و می رود، این پیشنهاد را کردیم یعنی پیشنهاد دادیم که شما که دارید به گزینه های ایرانی فکر می کنید و وقتی ندارید برای مربی، می توانید به دراگان فکر کنید چون مربی خوبی است و شناخت دارد از فوتبال ما و این گرفت. در آن مقطع هم خود فدراسیون پیگیری کرد و فکر می کنم درودگر هم در متقاعد کردن کسانی که تصمیم می گرفتند تاثیر زیادی داشت.
شما در نفت به طور مستقیم با اسکوچیچ کار کردید الان وقتی وضعیت تیم ملی را می بینید چه تفاوتی هایی میان دراگان نفت و تیم ملی می بینید.
دراگان را نمی خواهم امروز نقد کنم واقعا می توانم به سه دوره کاری ایشان اشاره کنم. یک دوره موفق در نفت آبادان داشته که نشان می دهد کسی اگر در فوتبال ما موفق باشد خیلی زود این اقبال عمومی را دارد که پیشرفت کند، این نمونه اش دراگان است. به نفت آمد و ما واقعا نتایج خوبی گرفتیم نسبت به تیمی که داشتیم. دراگان مرحله اول که با فدراسیون قرارداد داشت شما نگاه کنید، نه آمده ام دراگان را نقد کنم نه آمده ام تیم ملی را نقد کنم فقط می خواهم اتفاقات را ببینید. دراگان انتخاب فدراسیون عزیزی خادم نبود. دراگان انتخاب فدراسیون قبل از عزیزی خادم بود، تاج رفته بود و بهاروند سرپرست بود، دراگان انتخاب این دوستان بود. برنامه ریزی ای که شده بود در آن مقطع، آقای نبی و علوی و بهاروند و دوستانی که بودند، برنامه ای که برای تیم ملی درست کرده بودند و بازی های تدارکاتی، باز هم با فدراسیون عزیزی خادم نبود و شما ببینید بازی با بوسنی بازی ایران و بوسنی بازی ای بود که تقریبا همه منتظر بودند ببینند سرمربی تیم ملی چه کسی است. ما رفتیم جلوی بوسنی بازی کردیم و اتفاقی نیوفتاد و خیلی ها حتی از شکل بازی با اینکه بازی اول بود، از سبک بازی تیم ملی تمجید کردند و خیلی از کسانی که با ویلموتس مشکل داشتند گفتند اینکه ایشان جلوی چشممان بود چرا از اول او را نیاوردیم. یعنی فضای اینجوری، دراگان خیلی زود توانست در آن مقطع دل ها را ببرد و حتی در مرحله اول در بحرین که رفتیم نتایج خیلی خوبی گرفتیم شما نمی توانید جدا کنید و بگویید همه این نتایج برای بازیکنان تیم ملی است. این دراگان مرحله دوم. مشکل از کجا شروع شد؟ آن روزی که آقای خورشیدی سرپرست تیم ملی بود و رفت بیرون، خبرنگار میکروفن را گرفت جلوی ایشان و گفتند که نظر شما در مورد دراگان چیست، می ماند یا می رود؟ خورشیدی گفت که هیات رئیسه باید تصمیم بگیرد و ما باید عملکرد را ببینیم، تیم همه بازیهایش را برده بود و ما هنوز به مرحله دوم نرفته بودیم. من آنجا متوجه شدم که نه، کار دارد می رود به سمتی دیگر، به آقای خورشیدی زنگ زدم و انتقاد کردم از او و او هم قبول کرد، گفتم شما سرپرست تیم ملی هستید و در شرح وظایف شما نیست در مورد سرمربی تیم ملی صحبت کنید. مربی تیم ملی هنوز خستگی اش در نرفته از فرودگاه و 15 ساعت آوردید او را و جشنی گرفته است، دولت دارد تمام می شود و آن دولت به اسم خودش بزند این موفقیت را شما وسط آن داستان نگذاشته اید خستگی سرمربی تیم ملی در بیاید و می گویید باید هیات رئیسه تصمیم بگیرد آن هم این هیات رئیسه که همه می دانند دیگر، هیات رئیسه ای که هشت ماه است که در فوتبال همه دارند پیگیری می کنند یعنی اصلا این دوستان هیات رئیسه را برند کرده اند تا الان هیات رئیسه ها در فوتبال آدم های ساکتی بودند و می رفتند و می آمدند اما الان هیات رئیسه شده برند هرکدامش.
ضعف ریاست را هم می رساند دیگر. وقتی ریاست فدراسیون نتواند کنترل کند مشخص است هیات رئیسه می آید وسط.
شما مسئله دراگان، الان صندلی دراگان را ببینید چقدر تضعیف کردند، اصلا من به دراگان کار ندارم، اسکوچیچ چه مربی خوب چه بد چه در جام جهانی روی نیمکت ما بنشیند چه نه. شما واقعا این هجمه ای که به سرمربی تیم ملی وارد کردند فکر می کنید منطقی است؟ یا انقدر این جایگاه را تضعیف کردند، خود دراگان هم آدم با احتیاطی است، برانکو هم اینطور بوده و این شاید خاصیت مربیان کرواسی است. شما مگر در زمان برانکو یادمان رفته علی کریمی با لگد زد و بعد تعویضش کرد مگر برانکو حرفی زد؟ توانست برخوردی کند؟ شما از این تیپ مربیها نباید توقع داشته باشید که مثلا اسکوچیچ کاری کند شبیه به کی روش، کتش را در بیاورد یقه داور را بگیرد، این تیپی نیستند اینها. ضعف مدیریت، شما دراگان اسکوچیچ را انقدر تحت فشار قرار دادید الان آن دراگانی که می آمد به برنامه تلویزیونی و حرف می زد را با الان نگاه کنید، یک سوال می کنید، دو دقیقه فکر می کند. دنبال واژه ای می گردد که بگوید هم جایگاهش متزلزل نشود هم به کسی برنخورد هم کار را انجام دهد. اینجور که نمی شود این دیگر استقلال نیست برای مربی تیم ملی. این تفاوت را ما به وجود آوردیم. نفت آبادان مدعی نداشت که، صندلی تیم ملی اما مدعی دارد، نفت آبادان مدعی ندارد، دوستان کنار تیم ملی می روند انقدر به دراگان فشار می آورند، ایشان را برده اند به دبی در جلسه یک آقایی که همین الان در تیم ملی سمت دارد رفته گفته من نماینده نظام هستم. خب ایشان را تحت فشار می گذارند دیگر، ما همه نماینده نظام هستیم، به آن آقا می گویم 80 میلیون نماینده دارد نظام، اگر تیم ملی فردا ببازد، تو که اتفاقی برایت نمی افتد آن بچه 17-18 ساله که می نشیند برای تیم ملی گریه می کند آن اتفاق برایش می افتد و افسرده می شود و ده روز گریه می کند. برای تو که اتفاقی نمی افتد، تو حق ماموریتت را می گیری و دلاری هم میگیری، اتفاقا با آن رزومه می روی جای دیگر.
اصلا سرنوشت بازیکنان تیم ملی عوض می شود.
می خواهم بگویم که ببینید به کجا رسیده ایم ما که چنین آدمی به خودش اجازه می دهد بگوید من نماینده نظام هستم. ما همه نماینده نظام هستیم.
چرا این کار را کرده اند برای اعمال نفوذ؟
اصلا نمی دانم این جنگی که وجود دارد، حالا معلوم نیست یکسری می خواهند دراگان بماند یکسری می خواهند برود یکسری می خواهند ایرانی باشد، من می گویم این مسئله به فوتبال ما لطمه می زند. شما بحث مدیریت می کنید 4 نفر از اعضای هیات رئیسه صبح، ظهر و شب در دفتر سراجی نشسته اند و گفته اند بیاییم بنشینید چکار کنیم، بیاییم با هم باشیم و کار را پیش ببریم و جلوی این اتفاقات را بگیریم و بمانیم اینجا. آقای سراجی رای نیاورد آن سه تای دیگر که صبح تا شب با سراجی بودند تا دم پارکینگ با ایشان نرفتند بعد شما می گویید تیم ملی؟ دراگان؟ یک ماه این ها با هم توافق کردند یکی شان بلند نشد در مجمع بگوید ما 4 تا با هم هستیم، ما 4 تا تمام تصمیماتی که گرفتیم، مگر نمی نشستند بغل هم؟ قندان که پرت نمی کردند و کلا با هم خوب بودند مگر نمی نشستند با هم؟ این چهار تا یکی شان بلند نشد بگوید اگر هر کدام از ما رای نیاوردیم به هرکدام از ما بخواهید رای بدهید بقیه مان استعفا می دهیم. خب شما در فوتبالی که نمی توانید قول و قرار ساده با هم در سطح کلان هیات رئیسه بگذارید، شما الان نشسته اید دنبال چه هستید؟ بگویید اسکوچیچ خوب است؟ اسکوچیچ بد است؟ بعد ببینید خروجی آن می شود این فشارها. یعنی آقایان دنبال آن دعوا هستند نظارت ندارند که چه کسی بغل تیم ملی اینور آنور می رود، نظارتی وجود ندارد که آن آدم می رود مربی تیم ملی را تحت فشار می گذارد. این اتفاقات می افتد و بعد امروز توقع ما چیست؟ می خواهیم در جام جهانی چکار کنیم و چه اتفاقی برایمان می افتد؟ قرار است از جام جهانی لذت ببریم در دوره قبل از جام جهانی لذت بردیم فشار ها سیاسی است یک روز آمدیم آقای تاج بعد از جام جهانی گفتند دستت درد نکنه ما همین را می خواستیم با اتفاق ویلموتس تمام گذشته و اتفاقات خوبی که به نفع فوتبال رقم خورده بود را ندیدند، یعنی صفر و صدی هستیم دیگر امروز هم الان همه نگاه مان می بینیم اسکوچیچ، کی روش، علی دایی. الان این است دیگر. یکسری می گویند کی روش باید بیاید، اصلا حاکمیت می خواهد کی روش بیاید، بیاید جای دراگان یکسری می گویند نه کی روش بیاید بهم می ریزد همه چیز، بعضی می گویند علی دایی را دیدید در قرعه کشی جام جهانی؟ علی دایی را بیاورید و بگذارید چه فرقی می کند. 3-1 ببازیم یا 2-1؟ همه پذیرفته اند، همه متفق القول پذیرفته اند تیم ملی قوی ای در جام جهانی نداریم. این هم دست پخت فدراسیون موقت است.
شما ببینید در این دو ساله چه اندازه افراد به فدراسیون فوتبال آمده و رفته اند. در آن هشت سال هم ببینید چقدر آمده و رفته اند. بعد حالا تمام اینها مدعی هستند. اینها همه کسانی هستند که به فدراسیون آمده اند، 3 ماه حقوق گرفته اند و حالا می گویند آن فدراسیون برای ما است. چه کسی گفته مال شما است؟
یک موضوعی را شنیدیم، امیدواریم که درست نباشد اما گفته شد حتی پتکوویچ هم که به عنوان گزینه سرمربی گری استقلال مطرح شد، شرط گذاشت که مرا بگذارید سرمربی تیم ملی. چنین چیزی را شنیده اید؟
تمام اینها به خاطر همان صحبت قبلی که کردم است. یکسری آدم آمدند به فدراسیون و حالا رفته اند. اینها الان هرکدام صاحب قلم و رسانه شده اند. در اینستاگرام هرکدام یک تریبونی پیدا کرده اند. ببینید فوتبال ما این اندازه ذلیل نشده است. فوتبال ما با کی روش دعوا داشت اما تا لحظه آخر که دعوا می کرد کی روش را روی نیمکت تیم ملی نشاند. مدیریت کردند دیگر، نمی شود گفت نه. همان کی روشی که دعوا می کرد، دوربین را روشن می کرد و هرچیزی که دلش می خواست به هرکسی می گفت. همین فوتبال را مدیریت کردند. همین فوتبال 4 امتیاز در جام جهانی گرفت. شما به جز 20 دقیقه اول بازی با مراکش از فوتبال این تیم در سه بازی جام جهانی لذت بردید. گفتیم تیم ملی ایران یعنی این.
سه چهار سال اخیر را اگر بررسی کنیم، بگذارید باشگاه تراکتور را مثال بزنم. در یک مقطع مربیان مختلفی و افراد مختلفی آمدند. مالک محترم باشگاه از جیبش بسیار هزینه کرد اما تازه به این پی برده که فوتبال یک قواعدی دارد. باید یک آدمی را بیاورد، ساختار باشگاه را به او بدهد. همین مربی که آوردند آقای قربان بردیف، من در رسانه ها می خوانم که کل ساختار باشگاه را به او داده اند. به غیر از اینکه سرمربی تراکتور باشد، می گویند به ما بگو که ما چه کاری انجام دهیم؟ آکادمی ما را درست کن!
دیگر فوتبال ما این اندازه بی در و پیکر نیست ولی بازخورد عملکرد بد ما باعث شده این حرف ها را بزنند. مثلا آن کسی که از بیرون می آید بگوید حالا تیم ملی را هم به من بدهید. وقتی شرایط اینطور می شود حرف های این چنینی نیز می شنویم.
الان شرایط طوری است که در خارج از ایران و رسانه های خارجی صددرصد معتقدند اسکوچیچ در جام جهانی روی نیمکت تیم ملی نمی نشیند.
من یک جمله به شما بگویم. دوست من آقای امیرمهدی علوی شاهد است. پرسید اسکوچیچ فنی چطور است؟ گفتم فنی باید مربی اتلتیکو مادرید باشد. فنی او در این سطح است. از لحاظ فنی تردید نداشته باشید در مورد آقای اسکوچیچ. من با او زندگی کرده ام. ما در نفت آبادان کلا 3 دفاع وسط داشتیم. اصلا غر نمی زد که برای من دفاع وسط بگیرید. یک روز من را صدا کرد و گفت اصلا متوجه شدی 17 هفته با 3 دفاع وسط هستیم کلا؟ گفتم بله. گفت یعنی دفاع چهارمی نداریم ما، قریشی، کعبی و اهل شاخه، هیچ رزروی نداریم. گفتم بله می دانم.
فوتبال که همه چیزش فنی نیست. دوستان رسانه ای شما می دانستند ارتباط من با آقای اسکوچیچ نزدیک است وقتی تیم به بحرین رفت با من تماس گرفتند. گفتند پیش بینی شما چیست؟
گفتم مثل آب خوردن تیم ملی صعود می کند. چون می دیدیم اسکوچیچ با این هم بازیکن خوب انگیزه زیادی دارد. شما الان آن انگیزه را در تیم ملی از اسکوچیچ می بینید. الان فقط یک انگیزه از ایشان می بینم. می خواهد هرطور شده سرمربی تیم ملی بماند. این انگیزه کافی نیست. وقتی هفتمین برد را آورد و با دستش 7 نشان داد، آن انگیزه بود.
این فضا را چه کسی به وجود آورده است؟ هیات رییسه، فدراسیون یا ... عملکرد هیات رییسه را ببینید. آقای احسان اصولی 50 بار مصاحبه کرد که بگوید تقصیر من نبود به مشهد برویم. اصلا من نگفتم برویم مشهد. عیب ندارد، تصویر یک دختر وایرال شد که حالش بیرون ورزشگاه بد شده بود. همشهری شما بود، می توانستی یک پیراهن تیم ملی ببری در خانه اش، بگویی ببخشید دخترم دیروز با شما بدرفتاری شد. این پیراهن تیم ملی برای یادگاری و عذرخواهی. از شبکه دو می رفتی یک، از یک می رفتی سه... این کار ساده را انجام می دادید که بهتر بود. من دوست داشتم این اتفاق رخ بدهد. ما دوست داشتیم یکجوری آرام شویم، نه اینکه دوستان دامن بزنند و هرکس بگوید من نگفتم، به من ربطی ندارد.
در ماجرای مشهد اولین ایراد من به آقای اسکوچیچ است. ایشان نباید قبول می کرد از ورزشگاه آزادی که چند بازی آنجا انجام داد و مثل آب خوردن پیروز شد، برود و جای دیگری بازی کند. اصلا دلیلی نداشت تغییر ورزشگاه. مربیان بزرگ در مورد استادیوم و بازی خانگی شوخی ندارند. قراردادش را فسخ می کند. می گوید من در این استادیوم 50 جلسه تمرین کرده ام، نمی توانی من را ببری جای دیگری بازی کنم. من میزبانم و باید از شرایط میزبانی استفاده کنم.
آن مصاحبه بعد از بحرین و این شرایط، الان وضعیت را اینجا رسانده است. دوستان هم فکر انتخابات هستند. شما فکر می کنید الان همه دنبال این هستند که تیم ملی موفق شود؟ یک نفر را بیاورید که بگوید من دنبال موفقیت تیم ملی هستم و این هم برنامه من است. تیم ملی را کرده اند کمیته امداد، همه مصاحبه می کنند به ما پول بدهید. اصلا شما چند ساعت برای تیم ملی وقت می گذاری؟ من که می دانم روزی هشت ساعت 10 ساعت برای فدراسیون فوتبال وقت می گذاری. با این لابی می کنی، با آن لابی می کنی. شما این وضعیت را اول جمع کنید، بگویید پنج تا بازی گذاشتیم، سه بازی گذاشتیم، برنامه ریزی کردیم برای اردو. بگویید این کارها را کردیم، حالا می خواهیم برای فدراسیون هم کار کنیم. مثل رییس جمهوری که تعهداتش از دوره قبل هنوز انجام نشده ولی خود را کاندید دوره بعد می کند. مثل اینکه اینها اپیدمی شده در این مملکت. آرزو می کنم تیم ملی در جام جهانی موفق باشد، حالا با هرکسی که باشد. فقط این ما هستیم که جام جهانی را از دست می دهیم. نه بازیکن از دست می دهد و نه مربی تیم ملی، آنها شغل شان است. اما ما یک شادی خوب را از دست می دهیم. 10 روز فوق العاده را از دست می دهیم.
ممنون از شما مهران فرقانی، من دیگر سوالی ندارم، صحبت پایانی با مخاطبان را واگذار می کنم به شما و این دوربین رسانه طرفداری.
من هم تشکر می کنم از اینکه وقت گذاشتید و عزیزانی که این ویدیو را تماشا می کنند.
ممنون از مخاطبان طرفداری که تا این لحظه همراه ما بودند، امیدوارم لذت برده باشید، خدانگهدار.