«اگر قرار بود کیروش کاری کند، در همان هشت سال از عهدهاش بر میآمد.»
این تازهترین گفتهی بیژن ذوالفقارنسب، مشاور وزیر ورزش در مصاحبه با خبر ورزشی است. ذوالفقارنسب توضیح بیشتری دربارهی اینکه منظورش از «کار» چیست نداده، اما آنچه تأسفآور است، دیدگاه پوپولیستی و سطح پایین او او به عنوان فردیست که خود را «متخصص» و «فوتبالی» میداند و در عینحال مانند طرفدارهای کمسال قرمز و آبی، معیارهایش از «موفقیت» مربی معیارهایی سطحیست. اما ببینیم واقعاً کیروش چه کرده؟
۱- ایفمارک: مهمترین کار کیروش به گمان من، نه صعود پیاپی به جام جهانی و کسب نتایج خوب در جام ۲۰۱۸ در گروه مرگ، بلکه تأسیس مرکز ایفمارک است. ایفمارک ماندگارترین میراث کیروش است. بازیکنان میآیند و میروند، رییسان فدراسیون و سرمربیان ملی خوب و بد و جهانی و و لیگ یکی میآیند و میروند، اما ایفمارک برای همهی تیمها و تا چندینسال میماند. بماند که چه حاشیههایی در زمان ساخت این مرکز ایجاد شد و چگونه حریصان و زیادهخواهان تلاش میکردند در زمان تأسیس ایفمارک آن را به نام خود سند بزنند. اگر ذوالفقارنسب مربی تیم نوجوانان یا جوانان یا حتی تیمملی بود، او هم میتوانست از این مرکز استفاده کند.
۲- عادی کردن «صعود»: فوتبالیهای کمسنوسالتر به یاد ندارند که در ۲۰۱۰ تیم ملی به چه وضعی دچار بود. آنها یادشان نیست که در ۲۰۰۲ و حتی ۱۹۹۸، باید به امید نتایج دیگران میماندیم و آخرش هم با آه و افسوس بازی عربستان و چین و ژاپن و کره را در جام جهانی میدیدیم. کارلوس کیروش صعود را برای ما «عادی» کرد، آنقدر عادی که مربی منسوخی مثل ذوالفقارنسب حتی نمیتواند (یا نمیخواهد) اهمیت آن را ببیند. وقتی چیزی زیادی عادی میشود، ما هم چشممان آن را نمیبیند.
۳- تحول نسلی: وقتی کیروش به تیم ملی آمد، فقط نکونام در لالیگا بازی میکرد و دیگران یا در باشگاههای ایرانی بودند یا باشگاههای عربی. اصرار و فشار کیروش برای بازی ایرانیها در اروپا و دوری از استانداردهای فاجعهبار لیگ داخلی باعث شد که چهارسال بعد، اوضاع بهتر شود. فراموش نکنید که برانکو در ۲۰۰۶ ترکیبی را داشت که از دفاع آخر تا مهاجم نوکش، در سطح یک فوتبال دنیا بازی میکردند اما جلوی پرتغال و مکزیک و آنگولا (مکزیک سرگروه بود!)، یکی از ناامیدکنندهترین نمایشها را داشت. در ۲۰۱۸، با فشار کیروش، اوضاع بهتر شد، اما تیم ملی کنونی میوهی به ثمر نشستهی سالهای اصرار کیروش به بازی در اروپاست. اگر در ۲۰۱۸ طارمی پرسپولیسی بود، امروز در پورتو میدرخشد و اگر آزمون آن سالها در روسیه کار میکرد، امروز در لورکوزن است.
این فقط سه نمونه از خدمات کیروش در این هشتسال بود. نظم و انسجام و شخصیت تیمی، امکانات، وفور بازیهای تدارکاتی پیش از جام ۲۰۱۸ به اتکای روابط شخصی و فشار کیروش، و نتایج درخشان در جام ۲۰۱۸ در گروه مرگ که بماند!
این روزها فضای توییتر فوتبالیهای مصر هم برای ما عبرتآموز است. با سرچ هشتگ #کیروش، میتوانید ببینید که حتی یک توییت منفی دربارهی او وجود ندارد و تقریباً همهی فوتبالیهای مصر حسرت دوران کوتاه حضور او را میخورند. امیدواریم که روزی طرفداران قرمز و آبی از دعواهای لیگی و شخصیشان عبور کنند، به بلوغ شخصیتی برسند، و به سوءاستفادهی کارشناسان کمدانش و فاسد یا مربیانی که نفع شخصیشان در نیامدن سرمربیهای بزرگ است دامن نزنند.