بعد از چهار تساوی متوالی مقابل هلند، ایتالیا، انگلیس و مجارستان انتقادها از فلیک به اوج رسید. ماتئوس میگفت پیشرفتی در تیم دیده نمی شود و آنها مدیون نویر هستند. از هر سه کاربر، دو تا داشتند به زبان شیرین فارسی از فلیک میپرسیدند که داااش چی تو ورنر دیدی که ازش استفاده می کنی؟ خب از کی استفاده کنه جان برادر؟ نه بعد چهار مساوی خالق ششگانه رو ببریم زیر سوال. نه بعد یک برد مقابل ترکیب دوم یا سوم ایتالیا طرف رو ببریم به عرش. فلیک مربی توانمند و ثابت شده ایه. البته باید ابزارش رو هم داشته باشه. تو بایرن بعد مصدومیت لوا در مرحله یکچهارم مقابل پاریس اوت شد. تو آلمان هم قرار نیست معجزه کنه. واقع بینانه اینا کارشناسان آلمان رو شانس هفتم قهرمانی میدونن. بعد از فرانسه برزیل اسپانیا انگلیس بلژیک و هلند. آلمان تمام کننده خوب نداره. البته نفرات گلزن زیاد داره. ولی وقتی به بازیها نگاه میکنید میبینید خیلی فرصتهای مسلم را راحت هدر میدهند. نه فقط ورنر و سانه که الان سیبل هستند. در دفاع هم مشکلات زیادی دارد. سوئیچ از سه دفاعه به چهار دفاعه و بالعکس هم نتوانسته خیال فلیک را راحت کند. شاید هم نمیخواهد دستش برای رقیبان رو بشود. ولی در این پنج بازی مهم که آخری هم با برتری پنج بر دو خاتمه یافت، هرگز نتوانستند کلین شیت کنند. ضمن اینکه بارها موقعیت هایی را در اختیار حریفان قرار دادند که اگر رقیبان اصلی آلمان برای فتح جام جهانی این موقعیتها در اختیارشان قرار میگرفت، به این راحتی ها از خیر آن نمیگذشتند. ضمنا نویر با فوق واکنشهای خود در بسیاری دیدار ها ژرمنها را نجات داد.
شکی نیست لوو اگرچه دوره فوق العاده ای را به عنوان سرمربی ژرمنها از 2006 تا 2018 تجربه کرد و شش تورنمنت متوالی که سرمربی بود، دستکم به نیمه نهایی رسید، سه تا را به فینال رفت و دو تا را قهرمان شد و طلسم های سنگینی را در برابر برزیل، انگلیس، فرانسه، ایتالیا باطل کرد و پیروزی های تاریخی در برابر برزیل، انگلیس، آرژانتین و پرتغال و مسی و رونالدو در جام جهانی و یورو کسب کرد، ولی تا دلتان بخواهد از سال 2018 تا سال 2021 روز بد داشت. از باخت به مکزیک و کره، باخت به هلند و فرانسه و اسپانیا و باخت به انگلیس و مقدونیه شمالی. یعنی واقعا هر چه در 12 سال جمع کرده بود در سه سال بر باد داد. جوانگرایی لوو بعد از جام جهانی 2018 هم مزید بر علت شد و تقریبا همه طرفداران فوتبال آلمان معتقد بودند، آقای لوو کاش زودتر میرفتی. کاش بعد از جام جهانی 2014 میرفتی. هم برای خودت بهتر بود هم برای تیم ملی آلمان.
القصه لوو تیمی را به فلیک تحویل داد که امید چندانی به کسب جام نداشت. نتایج دیدار های اخیر فلیک هم به خصوص در چهار بازی قبل از بازی برگشت با ایتالیا (آنهم نه ترکیب اصلی ایتالیا) نشان داد همه مشکل از لوو نبوده و فلیک هم مجبور است با همین نفرات در جام جهانی حاضر شود. البته با روحیه مناسب تر. یکی از نفرات مهم تاریخ فوتبال آلمان که در کسب افتخارات دوران یواخیم لوو هم نقش اساسی داشته توماس مولر است. بازیکنی که به اسم جوانگرایی یواخیم لوو ابتدا او را خط زد و بعد از حدود سه سال مجبور شد دوباره او را برگرداند.هرچند مولر دیگر مولر جوان گذشته نبود. از ژوئن 2018 که آلمان با انجام دیدارهایی استارت آمادگی برای جام جهانی 2018 را زد، تا تابستان گذشته که مولر مقابل انگلیس میتوانست یک تک به تک را گل کند و بازی را مساوی کند، مولر شانزده دیدار برای آلمان انجام داد و تنها یک گل به لاتویا زد. در بازی که آلمان 7-1 پیروز شد. آلمان شش پیروزی چهار تساوی و شش شکست کسب کرد. یادمان نرود هر وقت مولر گل زده آلمان نباخته (28 برد 5 تساوی). بنابراین افول مولر در تیم لوو در سالهای 2018 تا 2021 یکی از عوامل اینهمه شکست برای آلمان بوده است.
همین مولری که خیل از او انتقاد میشد الان یکسال پیرتر از زمانی است که برای آخرین بار در یورو در قالب تیم لوو به بازی رفت. ولی در ده مسابقه ای که برای فلیک به میدان رفته در چهار دیدار پنج گل زده و آلمان شش پیروزی و چهار تساوی کسب کرده. سه تا از این تساویها مقابل هلند، ایتالیا و انگلیس بوده که همگی در رنکینگ از آلمان بالاتر هستند. جدا از اینکه مولر نقش اصلی اش گلزنی نیست. ولی با سی و سه سال سن، میانگین 0.5 گل زده را برای فلیک و 0.06 گل را برای لوو کسب کرده بود. طبیعتا بخشی از آن به این بر میگردد که فلیک بهتر میتواند از مولر بازی بگیرد. مولری که جدا از گلزنی، در پاس گل، پاسهای کلیدی و رهبری تیمی هم نقش بسزایی را بازی میکند.
خب بعد از مولر که بهترین گلزن ترکیب آلمان است و با 33 سال سن، 44 گل (رتبه هفتم تاریخ مانشافت) در 116 بازی به ثمر رسانده و در قطر هم قطعا می تواند عصای دست فلیک باشد (کما اینکه در بایرن کواچ نیمکت نشین شده بود ولی در تیمی که فلیک با آن ششگانه کسب کرد، مولر نقش اساسی داشت)، دومین مهره گلزن آلمان تیمو ورنر است. آقای گل جام کنفدراسیونها 2017 که به تنها قهرمانی ژرمنها در این رقابتها ختم شد. عضو چلسی که پارسال قهرمان چمپیونزلیگ شدند. بازیکنی با 26 سال سن، 53 بازی ملی و 24 گل زده (رتبه هیجدهم تاریخ مانشافت). بازیکنی که او هم از روزهای اوج خود دور افتاده بود. ولی نه لوو نه فلیک نمیتوانند روی قابلیتهای وی چشم بپوشند. ورنر در هشت بازی که برای لوو انجام داد فقط یک گل به تیم ضعیف لاتویا که آلمان 7-1 برنده شد زد و سه برد، یک تساوی و چهار شکست کسب نمود. از جمله در یورو و لیگ ملتها مقابل فرانسه و انگلیس و اسپانیا و در انتخابی جام جهانی بدون اینکه گلی بزند در شکست تیم با از دست دادن فرصتهای بیشمار نقش داشت. خب همین ورنر در ترکیب فلیک در یازده بازی هشت گل زده!!! او الان باندازه شواین اشتایگر بزرگ (121 بازی) و بیش از ماتئوس (23 گل در 150 بازی) گل زده است. البته که انتظار از مهاجم با هافبک دفاعی یکسان نیست. ولی فراموش نکنیم ورنر در ترکیب فلیک خیلی خوب کار کرده. البته شش تا از این گلها را به تیمهایی چون لیختن اشتاین، ایسلند، مقدونیه شمالی، ارمنستان و اسرائیل زده. ولی دو گل ورنر به ایتالیا در کنار فضایی که برای گلزنی سایر بازیکنان آلمان ایجاد میکند باعث شده فلیک با توجه به پتانسیلی که در بازیکنان خود میبیند، روی ورنر چشم نبندد. بلکه روی توانایی خود برای احیای بازیکنانی چون ورنر حساب کند.
سومین بازیکنی که سابقه گلزنی در ترکیب فلیک دارد، سرژگنابری 26 ساله است که در 34 بازی ملی 20 گل (رتبه بیست و ششم تاریخ مانشافت که بیش از لیتبارسکی، تونی کروس، هلموت شون، هانزی شفر و ماریو گوتزه گلزنی کرده است) به ثمر رسانده. او هم از نوسان بدور نبوده ولی به هر حال عنصر قابل اتکایی برای آلمان و بایرن به شمار میرود. پس از وی مارکو ریس 33 ساله است با 48 بازی ملی و 15 گل (رتبه سی و نهم تاریخ مانشافت که بیش از یوپ هاینکس گلزنی کرده است). بعد هم گوندوگان 32 ساله با 60 بازی ملی و 15 گل. گورتزکای 27 ساله با 44 بازی ملی و 14 گل (رتبه چهل و دوم تاریخ مانشافت که بیش از هلموت هالر گلزنی کرده است) و سانه 26 ساله با 45 بازی ملی و 11 گل (رتبه 51 تاریخ مانشافت که باندازه توماس هسلر گل زده). نفراتی چون برانت، هافمن، برانت، موسیالا و ... هم می توانند امیدهای گلزنی برای مانشافت باشند. حتی در بازیهای حساس ممکن است مجبور شویم روی سرزنی مدافعین بلند بالایی چون زوله و رودیگر نیز حساب کنیم. به هر حال اینها نفراتی هستند که با جادوی فلیک هر کدامشان می توانند احیا شوند و همچون دیشب موجب سربلندی و شادی هواداران آلمان باشند. بنابراین با توجه به فاصله کمی که تا جام جهانی مانده نمی توان براحتی نسخه حذف برای نفراتی مثل سانه و ورنر تجویز کرد. البته فلیک همیشه به جوانتر ها هم فرصت میدهد و آنها هم خودشان را ثابت خواهند کرد. ولی امیدواریم هواداران درک کنند دست سر مربی بسته است و نمی تواند مثل باشگاهی بازیکن سفارش بدهد. ضمن اینکه نمی تواند دستش را برای رقبایش باز کند. همیشه هم قرار نیست بهترین مهاجمان که همه از آنها انتظار گلزنی دارند، گل بزنند. گاهی بازیکنی مثل گوتزه فقط یکشب قرار است به دنیا ثابت کند که بهتر از مسی است. بنابر این هواداران به فلیک اعتماد کنند و بدانند بهترین تصمیم را برای آلمان میگیرد. ولی قهرمانی جام جهانی به نکات ریز، پنالتیها، اخطار ها، اخراج ها، وار ها، داوریها، مصدومیت ها و قرعه ها، تیرک ها و کلی عوامل دیگر بستگی دارد. بنابراین نمی توان گفت اگر فلیک قهرمان جهان شد موفق بوده، اگر قهرمان نشد، شکست خورده. فراموش نکنیم آب و هوای قطر با بازیکنان امریکای جنوبی همخوانی بیشتری دارد. ضمن اینکه چهار دوره پیاپی اروپاییها قهرمان جام جهانی شده اند و شاید فیفا بدش نیاید این بار تیمی از امریکای جنوبی قهرمان شود. در اینصورت در 50-50 ها باید پذیرفت شانس این تیمها بیشتر از اروپاییهاست. مگر آنکه واقعا اروپاییها خیلی بهتر ظاهر شوند. به هر حال باید منتظر بود و دید که در قطر چه چیزی رقم می خورد. ولی باید به فلیک اعتماد کرد. خودش بهتر میداند چه کسی را دعوت کند، کجا از کدام تاکتیک استفاده کند، کی دستش را رو کند و ... .