SOHEIL ZIZOUروزی مرد جوانی نزد حکیمی رفت
مرد جوان که از دل درد به خود میپیچید
گفت: آی حکیم به دادم برس درد امانم را بریده است تورا به خدا کاری بکن حکیم جان
حکیم ریشش را خاراند و گفت گمانم دل پیچه گرفته ای الان به تو دوایی میدهم که اسهال شوی
گوشت را بیار جلو
مرد گفت گوشم را چکار داری الان وقت مزاح است حکیم؟
گفت گوشت را بیار کاری نداشته باش
مرد که از دل درد در عنفوان آبستنی بود گوشش را برد و حکیم در گوشش نجوا کرد: بارسا
و مرد جوان با سرعتی مثال زدنی سریعا به خانه اش رفت تا به مستراح برسد
#حکایت
#پند و اندرز