اریک دنیل پیر کانتونا در ۲۴ می ۱۹۶۶ در یکی از خانواده های طبقه کارگر مارسی بدنیا آمد. در یکی از آن خانواده های مهاجر مدیترانه ای. از پدری ایتالیایی و مادری بارسلونایی، پدر پدرش اهل ساردنی ایتالیا بود و پدر مادرش در کاتالونیا با ژنرال فرانکو جنگید و پس از جنگ با تن مجروحش به فرانسه پناه آورد. پدر اریک پرستار بود و مادرش خیاط. او در کنار دو برادرش در مارسی بزرگ شد و به قول خودش در دل خانواده طبقه ی کارگرش به راز و رمز سختی دست پیدا کرد.
بیست و ششم نوامبر ۱۹۹۲،مارتین ادواردز، رئیس باشگاه منچستر یونایتد، در دفتر کارش در اولدترافورد نشسته و با الکس فرگوسن درباره خرید یک مهاجم جدید صحیت میکند. شیرر، مت له تیسه، هیرست و برایان دین گفتند نه. فرگوسن لا به لای حرف هایش گفته ژرارد هولیه پارسال برایش درباره یک بازیکن فرانسوی حرف زده، یکی از آن با استعداد های ناب. همان بازیکنی که میشل پلاتینی او را به گریم سونس، مربی لیورپول پیشنهاد کرد، معرفی کرد. منتها با این جمله «یک بازیکن پردردسر با استعداد داریم» و سونس گفت:«ممنون، دردسر نمیخوام» او با عملکرد فوق العاده اش با لیدز هم قهرمان لیگ برتر شد. فرگوسن به ادواردز گفت:«اسم او اریک کانتوناست»
زنگ تلفن طی حرف زدن ادواردز و فرگوسن به صدا در آمد. آن سوی خط بیل فاردبای مدیر باشگاه لیدز یونایتد بود. فادربای تماس گرفت تا وضعیت انتقال دنیس اروین را پیگیری کند. ادواردز گفت:«دنیس فروشی نیست» و همان لحظه فرگوسن روی کاغذی نوشت:«بپرس وضعیت کانتونا چطوره» ادواردز از فادربای پرسید:«نمیخواین کانتونا رو بفروشید؟ ما به اون علاقمندیم»
کانتونا در لیدز محبوبیت زیادی داشت و هوادارن برای او شعار «اُاُ آآ کانتونا» را سر دادند. اما با این حال، یک نفر کانتونا را نمیفهمید: هاوارد ویلکینسن، مربی لیدز. کانتونا همیشه میگفت:«فوتبال لیدز فوتبالی قدیمی و دمده است» و ویلکینسن با تعجب میگفت:«اون آدم شعر میخونه، فلسفه میخونه، نقاشی میکنه، عاشق ماهیگیریه، آدم متفاوتیه»
همه چیز طی چند روز نهایی شد و کانتونا پنجاه و هفت کیلومتر آنسوی الندرود رفت، به الدترافورد. با یک میلیون پوند، فقط یک میلیون! به قول فرگوسن،«یه جورایی اریک رو دزدیدیم.» کانتونا گره کور اولدترافورد را گشود و شیاطین با او طی پنج سال چهار بار قهرمان لیگ شدند. فرگوسن درباره او گفت:«اگر یک بازیکن و فقط یک بازیکن برای منچستریونایتد ساخته شده بود، اون بازیکن کانتونا بود! می ایستاد و سینه اش رو سپر میکرد و سرش را بالا میگرفت. مثل این بود که میپرسید من کانتونا هستم؟ شما کی هستین؟ در قواره من هستین یا نه؟»
وقتی اریک به الدترافولد پا گذاشت، یونایتد در تبه هشتم بود و در ۱۳ بازی لیگ تنها دو برد داشا . گشودن دروازه حریفان برای ستارگان یونایتد سخت شده بود و طی ۱۷ بازی قبل ورود اریک تنها ۱۸ گل زدند و در جام یوفا هم در ضربات پنالتی مقابل تورپیدو مسکو حذف شده بودند.
اما با آمدن اریک، فرگوسن او را یک دربازکن، الهام بخش و تغییر دهنده توصیف کرد. اریک در ها را بازی کرد و همه چیز را تغییر داد. همان تیم در ۲۴ بازی بعدی ۴٠ بار دروازه حریفان را گشود. متوسط امتیاز یونایتد قبل ورود اریک ۱.۵ امتیاز بود که بعد از ورود او به ۲.۳ رسید! او پشت سر مارک هیوز قرار گرفت و با پاس های ظریف بلند و کوتاه خود گره ها را وا کرد و با حرکات خود مدافعان حریف را گیج میکرد.
یونایتد در آن فصل با گل اریک در زمین نوریچ قهرمانیش را تثبیت کرد. اولین قهرمانی در لیگ تازه شکل گرفته انگلیس با عنوان لیگ برتر (premier league). اولین قهرمانی پس از عصر بازبی و چارلتون و بست!
کانتونا طی ۲ فصل پیاپی قهرمان انگلیس شد و در فصل ۹۴-۹۳ پیرهن ۷ گرانبهای منچستر را پوشید و در تمام رقابتها ۲۶ گل زد و بهترین گلزن یونایتد شد. اریک آن سال را با دوگانه داخلی به پایان رساند
فصل ۹۵-۹۴ با خروج اینس و هیوز و ورود جوانها بدون جام سپری شد، با یک امتیاز کمتر نسبت به بلکبرن در لیگ. ولی پایه های امپراتوری فرگوسن در همان فصل بی جام استوار شد. پسران طلایی وارد ترکیب اصلی شد و اریک آنها را زیر پر و بالش گرفت. بکام و فیل نویل در ترکیب اصلی قرار گرفت، هیوز جای اسکولز را گرفت و نیکی بات و گری نویل به جای پل اینس و پل پاکر قرار گرفتند.
در ۲۵ ژانویه در سلهرست پارک، کانتونا مقابل کریستال پالاس کارت قرمز گرفت و به بیرون رفت، ولی در راه رفتن، یکی از هوادران کریستال پالاس به او گفت:«فرانسوی حرامزاده، برگرد به همونجا» اریک هم کنترل خودش را از دست داد و مقابل دوربین ها، عکاس ها و تماشاگران، لگد محکمی بر هوادار پالاس زد! حرکتی که بعد از مدتها هنوز به آن افتخار میکند! این حرکت به او آسیب سنگینی زد، او دیگر کاپیتان فرانسه نبود و او را از لیست خط زدند و با محرومیت ۹ ماهه جریمه شد. سیرک رسانه ای میخواست او را زمین بزند و ببلعد، اما اریک تسلیم نشد، اریک دوباره بلند شد!
کانتونا در فصل ۹۶-۹۵ باز هم با دوگانه داخلی فصل را سپری کرد و در جام حذفی مقابل لیورپول در ۴ دقیقه پایانی گل پیروزی را زد و اولین بازیکن خارجی غیربریتانیایی شد که کاپ قهرمانی جام حذفی را بالای سر میبرد.
سال بعد باز هم قهرمان لیگ شد و در ۱۱ می ۱۹۹۷،همه را حیرت زده کرد! اریک مقابل وستهم کفش هایش را آویخت و گفت:«از این که طرفداران نامم را بر زبان میاورند افتخار میکنم، اما میترسم فردا کسی نامم را به زبان نیاورد!»
تعریف لیگ برتر بدون اریک محال بود، بدون یاغی گری ها و یقه بالا زدن هایش، لیگ برتر معنا نداشت. او اولین سوپر استار غیر بریتانیایی لیگ برتر بود که راه را برای خارجی ها به لیگ باز کرد.
اریک پس از آویختن کفشهایش مدتی به بارسلون رفت و در آنجا زندگی کرد تا به ریشه های عمیق خانوادگی اش دست یابد.
او مرد متفاوتی بود! وقتی پس از مدتها بازی و دستیابی به افتخارات از او پرسیدند بهترین لحظه ات چیست؟ گفت؛«لگدم به هوادار پالاس! تنها پشیمانی ام در این لحظه چرا محکمتر نزدم!» وقتی که به او گفتند بین پلاتینی و زیدان کدام بهترین بازیکن تاریخ فرانسه است، گفت:«هیچکدام، من، اریک کانتونا!»