به بهانه بازگشت استیون جرارد به نیمکت داغ مربیگری با استون ویلا، و فرانك لمپارد با اورتون در دنیای بی رحم لیگ برتر انگلستان
مرد انگلیسی بعدی که قهرمان پرمیر لیگ خواهد شد چه کسی خواهد بود؟، چرا مربیان انگلیسی از رسیدن به قله لیگ برتر ناكام مانده اند؟
ایا خاطرتون هست، اخرین مربی انگلیسی که به عنوان قهرمانی باشگاه های انگلستان دست یافت چه کسی بود؟
خوب، باور کنید یا نه، هاوارد ویلکینسون در ۱۹۹۲ با لیدزیونایتد. در فصلی قبل از انکه Sky فوتبال انگلستان را در تمام و کمال در دست بگیرد و با تولد Premier League فوتبال انگلستان را به یک پدیده جهانی مبدل سازد.
|

از ان دوران تا حال، ۳۰ سال است که مربیان انگلیسی با نگاهی حسرت بار مکررا شاهد پیروزی مربیان ملیت های مختلف بوده اند:
دو اسکاتلندی، الکس فرگوسن و کنی دالگلیش، مشهورترین پرفسور فرانسوی، ارسن ونگر، پرتقالی خاص، خوزه مورینیو، چهار تفنگدار ایتالیایی، کارلو انجلوتی، روبرتو مانچینی، کلودیو رانیری و انتونیو کونته، مردی از شیلی، مانوئل پلگرینی، اسپانیاییِ استثنایی، پپ گاردیولا و البته Heavy Metal Man فوتبال با یورگن کلاپ آلمانی. افتخار پیروزی در محبوب ترین و سخت ترین لیگ جهان هرگز نصیب هیچ Englishmanی نشده است. هیچوقت!؟!
خیلی ها به قله نزدیک شدند. استون ویلای ران اتکینسون در اولین فصل افتتاحیه لیگ برتر در برابر تیم سابق خود منچستریونایتد به مقام دوم دست یافت. دو سال بعد از ان فرانک کلارک با ناتینگهام فارست به مقام سوم دست یافت، در اولین فصل بازگشت خود بعد از سقوط به دسته یکم در ۱۹۹۳ تحت مربی افسانه ایی خود، برایان کلاف.
اما بیش از هر فرد دیگری کوین کیگان با ارتش تون Toon Army خود در نیمه دهه ۹۰ بود که بعد از صعود نیوکاسل به لیگ برتر، Magpies رو با گل های اندی کُل و قرارداد الهام بخش پیتر بردسلی از اورتون به مقام سوم رساند. در ۱۹۹۵ نیوکاسل کاملا تغییر یافته بود. اندی کل طی قراردادی بسیار بحث برانگیز به رقیب ان دوران، منچستر یونایتد پیوست. اما نیوکاسل خوشامد گرمی داشت برای لِز فردیناند انگلیسی، فاستینو آسپیریلا کلمبیایی و دیوید جینولای فرانسوی. در طی دو فصل نیوکاسل بازهم در پشت یونایتد به مقام دوم قناعت کرد. طاقت فرساترین، دردناكترین و غیرقابل باورترین ان در فصل ٩٦-١٩٩٥ رح داد؛ از كف دادن ١٢ امتیاز برتری در برابر یونایتد.

حقیقتا چرا هیچ مربی انگلیسی بعد از تغییر نام لیگ انگلستان به Premier League به قهرمانی دست نیافته است؟
اصلا شاید تغییر نام و پول تزریقی مانعی شد تا مربیان انگلیسی فرصت و شانس رهبری تیم های بزرگ لیگ را از دست بدهند.
قرارداد تلویزیونی٢٦٢ میلیون پاندی اِسكای مناقصه گران دیگری چون ITV رو منفجر كرد. ایده عقد قرارداد تلویزیونی به عنوان تنها كنترل كننده بازی های باشگاهیی از آلن شوگر صاحب وقت تاتنهام كه سهامی هم در اسكای داشت به رابرت مِرداك پیشنهاد شده بود. در میانه های دهه ٩٠، اسكای حضوری دائمی در خانه ها، اتاق های نشیمن و بارهای سراسر جهان در روزهای شنبه و یكشنبه داشت، چنانچه مسابقات دوشنبه شب.
طی سه دهه اسكای به همراه رقبای جدید خود امازون prime و BT لیگ برتر را به یك فرانچایز جهانی مبدل کرد. در امد سالیانه بالغ بر ١.٦ بیلیون!
ثروت و در امد نجومی و استقبال و توجه جهانی به لیگ برتر دلیلی شده است تا باشگاه ها به استعدادهای داخلی پشت كرده و دائما در جستجوی مربیان و بازیكنان خارجی برای كسب موفقیت باشند.
باید اذعان كرد در حال حاضر پرمیر لیگ بزرگترین و بهترین مربیان جهان را در اختیار دارد:
كلاپ در لیورپول، گاردیولا با سیتی و توماس توخل و كانته در چلسی و تاتنهام.

پیش از این، امثالی چون آرسن ونگر و خوزه مورینیو انقلابی در فوتبال انگلیس ایجاد كردند. عرب های ثروتمند با رویكرد به مانچینی ایتالیایی و پلگرینی شیلیایی عاقبت به موفقیت و قهرمانی دست یافتند.
در این بین اگرچه مربیان انگلیسی سال هاست با مشكلات خود و عدم موفقیت در رقابت های داخلی دست و پنجه نرم می كنند اما طی سه دهه در سطح بین المللی به موفقیت های قابل توجهی دست یافتند.
در دهه ٩٠ تحت رهبری سِر بابی رابسون و تری وِنِبِلز در جام جهانی و جام ملت های اروپا/یورو انگلستان به مرحله نیمه نهایی رسید و اخیرا با هدایت گارت ساوتگیت بار دیگر حضور در نیمه نهایی جام جهانی و اولین حضور در فینال یورو بوقوع پیوست.
در این بین میتوان به مربیان مستعد دیگری هم اشاره كرد. Big سام آلاردیس با بولتون واندرز بلند پرواز، استیو مك لارن و موفقیت با میدلزبرو، الن پاردیو و دو فینال در ویمبلی با دو تیم لندنی، و بالاخره جو رویل كه اخرین پیروزی اورتون را طی این دوران در جام حذفی به همراه اورد.
اما چرا این افراد این شانس را در باشگاه های بزرگتر با بودجه ای مناسب بدست نیاوردند؟

دو نفر از چهار مربی اشاره شده فرصت رهبری تیم ملی انگلستان را بدست اوردند، الاردیس و مك لارن. تجربه هر دو نافرجام ماند. پس از ان مك لارن ناموفق به كار خود ادامه داد و "مسئولیت بزرگ" الاردیس قبول مربی گری اورتون و حفظ این تیم در لیگ برتر بود. چنانچه مهمترین دستاورد پاردیو كسب مقام پنجم در لیگ با نیوکاسل بود. اگرچه از نظر تاریخی اورتون و نیوكاسل در میان بزرگترین كلاب های انگلستان بشمار می روند ولی در حال حاضر چنانچه ما به ان عادت كردیم در پشت سر Big 6/شش كلاب لیگ قرار دارند.
تعداد معدودی هم بودند كه شانس رهبری یكی از شش تیم برتر را داشتند. بدون پایانی چشمگیر و قابل توجه.
موفقیت روی هادگسون در اروپا با فولهام شانس رهبری لیورپول را نصیب او كرد. كمتر از یكسال نیمكت داغ انفیلد هادگسون را به اتش كشید. هاری رِدنَپ بعد از كسب جام حذفی با پورتسموث رهبری تاتنهام را به عهده گرفت. با بازیکنانی چون پیتر كِراچ، لوكا مادریچ، جرمین دافو، رافائل فان دِفارت و گارت بِیل. تاتنهام برای اولین بار با كسب مقام چهارم به لیگ قهرمانان راه یافت اما هیچگاه به عنوان یک مدعی واقعی برای كسب عنوان قهرمانی لیگ ظاهر نشد.

سرانجام به فرانك لمپارد می رسیم. بازگشت به چلسی. پنج سال بعد از ترك تیم به عنوان بازیگر و سه سال بعد از بازنشستگی. بعد از یك سال نه چندان بد در داربی، لمپارد بازگشت تا جانشین موریتزیو ساری، عصبی اینالیایی شود كه قصد داشت به یوونتوس ملحق شود. اولین فصل او با موفقیت همراه بود. در میان چهار تیم اول و حضور در فینال جام حذفی. و این در حالی بود كه چلسی بهترین بازیكن خود اِدِن هازارد رو از دست داده بود و محرومیت یكساله در بازار نقل و انتقالات هرگونه مانوری را از ان ها سلب كرده بود.
خرج بیش از ٢٠٠ میلیون پاندی در تابستان چلسی را در دسامبر به صدر جدول رساند اما در پایان ژانویه چلسی به مقام نهم سقوط كرده بود. روسای چلسی با ریاست ابراموویچ بی رحمانه تر از همیشه سَرِ ركورد دار گلزنی تاریخ باشگاه چلسی را بدون هیچ تعارفی قطع كردند. دوران سرمربیگری او در باشگاهی که در آن رکورد ٢١١ گل به ثمر رساند به پایان رسیده بود. لمپارد هیچ تلاشی برای انکار انجام نداد ولی طی این دوران او در برابر به عقب رفتن دائمی مقاومت کرد. او همیشه می دانست که به بازی بازخواهد گشت. حالا با اورتون شانس دوباره ایی یافته است. اگرچه اینبار ماهیت ماموریت چیز دیگری خواهد بود. بقا و زنده ماندن و نجات “تافیز" از سقوط. ماموریت اسانی نخواهد بود. موفقیت با اورتونینز دروازه های بسیاری را برای لمپارد خواهد گشود.
جدا از او. براستی چه كسی در اینده این طلسم را خواهد شكست؟

تعداد معدودی هنوز در این اطراف هستند. ادی هاو با رهبری نیوكاسل و پشتیبانی مالی اگر در پست خود باقی بماند در اینده ایی نه چندان دور بطور حتم رویاهایی در سر می پروراند.
بعد از او مربی برایتون، گراهام پوتر با استایل جذاب بازی و كسب نتایج دور از انتظار در مقابل تیم های بالای جدول، جایگاه مناسبی را در لیست مربیان مستعد و جوان كسب كرده است. حتم دارم دیر یا زود او را در رهبری تیمی قویتر و مستعدتر خواهیم دید.
در این بین به نسل طلایی فوتبال انگلیس می رسیم. و در ته دل می فهمیم زمان مثل برق و باد گذشته است و ما پیرتر از پیش شده ایم. در جام جهانی ۱۹۹۶ در تیم سون گوران اریکسون رهبران فوق العاده ایی وجود داشتند. تری، لمپارد، جرارد.
از دوران نسل طلایی، رکوردار گل در منچستر یونایتد و تیم ملی انگلستان، وِین رونی با دربی کانتی در دسته یکم/چمپیون چیپ روزگار می گذراند و جان تری با حضور در تیم هایی چون سوانسی، نیوکاسل، نوریچ و استون ویلا به عنوان دستیار، اماده قبول مسئولیت و ورود به حیطه مربیگری است.
با توجه به تجربه هرچند کوتاه و موقتی با منچستر یونایتد بعد از اخراج سولشایر، تعجبی نخواهیم کرد اگر مایکل کاریک را در اینده به عنوان مربی ببینیم. سول کمپبل مدافع محشر ارسنال و انگلیس، مکسفیلد تاون رو از سقوط به Non League نجات داد، سپس به ساوت اِند رفت و در دوران کووید و با سقوط تیم در حال حاضر هر ازگاهی در BBC نقش مفسر را بازی می کند.

جالب است در این بین اشاره کنم به دیگر بازیکنان نسل طلایی که به نوعی همچنان درگیر فوتبال هستند:
جیمی کاراگر لیورپولی به همراه گاری نویل یونایتدی از محیوبترین مفسران فوتبال در Sky بشمار می روند و بحث های جذاب ایندو بخش لذت بخشی از تماشای مسابقات تبدیل شده است. نویل پیش از این بواسطه دوستی با پیتر لیم، صاحب والنسیا، پس از ترک نونو اسپریتو سانتو مربی گری این تیم را به عهده گرفت. هیچ چیز از روی نقشه پیش نرفت و بعد از شکست ۷-۰ در مقابل بارسلونا در کوپا دل روی، تنها سه برد و پذیرفتن گل در یکایک مسابقات، در کمتر از ۴ ماه از پست خود اخراج شد.
ریو فردیناند منچستری در BBC به تحلیل می پردازد و به همراه او جرمن جناس که در ۳۲ سالگی از فوتبال کناره گرفت از پایه های اصلی Match of the Day است. مایکل اوون، گلزن تیزپای لیورپول به همراه اوون هارگریوز در BT SPORT مشغول کار است. میشه به این لیست پیتر کراچ قد بلند و رکورددار ۵۱ گل با سر در لیگ برتر اشاره کرد که در Mail مطالب ورزشی می نویسد.
جو کول ضمن تفسیر فوتبال در تلویزیون در دوران لمپارد در چلسی مسئولیت کنترل استعدادهای جوان رو به عهده داشت و همیشه به بازگشت خود با کسب و تحصیل بیشتر به عرصه مربیگری اشاره داشته است.
و کول دیگر، اشلی، دفاع چپ استثنایی ارسنال و چلسی با لمپارد به داربی رفت و به همراه او به چلسی بازگشت و در حال حاضر دستیار لی کارسلی در تیم زیر ۲۱ ساله های انگلستان مشغول به کار است، ضمن تفسیر فوتبال در شبکه های مختلف.

در پایان به موفق ترین كسی می رسیم كه در میان معدود افراد نسل طلایی انگلستان که با ورود به حیطه مربیگری نشانه های موفقیت را به رخ کشیده است؛ استیون جرارد.
هر طور که خواهان هستید ارزیابی کنید، قهرمانی با رنجرز در اسکاتلند را در رزومه خود دارد. فکت. و اینک پا به دنیای بی رحم لیگ برتر گذاشته است. ویلا مانند اورتون و نیوکاسل در میان تاپ ۶ جایی ندارد، اما بالقوه تیم بزرگی در انگلستان بشمار می رود و طرفداران انتظارات بی شماری دارند. در این بین تمامی هواداران لیورپول در سراسر جهان حضور جرارد در ویلا را ازمونی برای او به حساب می اورند. پلی که گذر از ان راهگشای کاپیتان و رهبر محبوب و یکی از بازیکنان ایکونیک/Iconic تاریخ لیورپول خواهد بود تا روزی رهبری تیم را از روی نیمکت داغ بر عهده گیرد. پس از پایان دوران درخشان کلاپ، هیچکس شکی ندارد جرارد به خانه بازخواهد گشت.
لیست بلند بالایی نیست، اما پایانی برای رویاهای مربیان جوان انگلیسی وجود نخواهد داشت. شاید روزی یکی از انان برای اولین بار در تاریخ لیگ برتر، با افتخار و فریاد جام قهرمانی را به سوی اسمان تکان دهد. روزی رویاها تحقق خواهد یافت و انتظار بی پایان، پایان خواهد گرفت.
امیرحسین صدر
٢٩ژانویه ٢٠٢٢