در میانه نیمه دوم مسابقه تراکتور – پرسپولیس، بازی به هم ریخت و کاپیتان تراکتور هر چه ریش گرو گذاشت مؤثر واقع نشد تا بازی بهدلیل باران سنگ و بطری و آشوب درون ورزشگاه، نیمه تمام بماند.
به گزارش طرفداری و به نقل از ایران ورزشی، آنچه در تبریز اتفاق افتاد، قابل پیشبینی بود. همان طور که اتفاقات بازی ایران – لبنان در مشهد را میشد حدس زد.
هرچه در این فوتبال اتفاق میافتد نتیجه بیسامانی فوتبال ماست. فوتبالی که دارای مجمعی غیر کارشناسی است. همه این حاشیهها نتیجه انتخاب 10 اسفند 99 همین مجمع است. رئیس و اعضای هیأت رئیسهای که آرامش برای فوتبال ما نیافریدند. نه رئیس و نه اعضای هیأت رئیسه منتخب این مجمع، شایسته اداره فوتبال ما نبودند ولی بهدلیل اعتماد مجمع، شدند مدیر فوتبال ما و این طوفان، حاصل کار و کاشته آنهاست.
وقتی میزبان بازی پرسپولیس – سپاهان (که با رأی کمیته انضباطی باید در شهر ثالث برگزار میشد) چند بار تغییر کرد و در نهایت به تبریز سپرده شد و تبریز از میزبانی پرسپولیس سرباز زد، میشد پنجشنبه را پیشبینی کرد. حقیقت، آنقدر واضح بود که حتی خوشبینترین افراد هم نگران بازی یادگار بودند. تبریز نمیخواست میزبان پرسپولیس باشد. پس چگونه کنترل شدیدی برای بازی تراکتور – پرسپولیس صورت نگرفت؟
مدیران فدراسیون فوتبال که کنترلی بر اداره امور فدراسیون هم ندارند و حتی نمیدانند نایب رئیس غیر قانونی به نمایندگی از فوتبال ما به اجلاس فیفا میرود، قطعاً آنقدر دقت ندارند که امور بازیهای لیگ را کنترل کنند... و تلختر اینکه اداره امور لیگ ما در اختیار یک نایب رئیس غیرقانونی دیگر است... و باز هم تلختر اینکه ماجراهای 14 ماه اخیر، اعضای مجمع را نگران نکرده که اکثریتشان خاموش ماندهاند و درباره این افراد غیرقانونی، این مدیران کارنابلد و این بلبشو در فوتبال سؤال نپرسیدهاند.
فوتبال ما نیاز به رنسانس دارد و این دگرگونی نباید به یک یا دو اسم محدود شود. تمام این تشکیلات ایراد دارد ولی مجمعی که چنین شجاعتی داشته باشد یافت نمیشود.
آنچه در تبریز روی داد تلخ بود اما تنها نکته تلخ این فوتبال نیست. تن این فوتبال مظلوم، پر از زخمهای کاری است. اگر بزرگان و پیشکسوتان فوتبال، سر جای خود نشسته بودند و عضو مجمع محسوب میشدند اکنون به فریاد این بیمار میرسیدند (و اصلاً اجازه نمیدادند فوتبال ما دچار بیماری خطرناک شود)؛ اما حالا.....