ارشمیدس، ریاضی دان یونانی:《 دایره هایی که کشیدم رو خراب نکن》
ژولیوس سزار:《پسرم، تو هم؟》(این جمله رو زمانی گفت که پسرخونده اش رو بین افراد قاتل دید)
آگوستوس، امپراتور روم:《نمایش تموم شد، کف بزنید.》
چنگیز خان، پادشاه مغول: «نگذارید مردن من، سلاح از دست شما بیاندازد و هرگز برایم گریه و شیون نکنید. بگذارید دشمن از مرگ من هراسان شود.»
لئوناردو داوینچی: «من، خدا و نوع بشر را از خود دلخور کردم؛ زیرا کارم به آن کیفیتی که باید، نرسید.»
نوسترآداموس: «فردا، به هنگام طلوع، من دیگر اینجا نخواهم بود.»
ملکه الیزابت اول: «تمامی داراییام برای یک دقیقه.»
آیزاک نیوتون: «نمیدانم به چشم جهان، چگونه به نظر میآیم. اما من خود را چون پسربچهای میبینم که در ساحل بازی میکرده و خود را با یافتن شنهای نرمتر و صدفهای زیباتر از صدفهای معمولی سرگرم میکرده، در حالی که اقیانوس بزرگ حقیقت، پیش چشمش کشف ناشده باقی ماندهاست.»
اسپنسر پرسوال، نخست وزیر بریتانیا: «وای!»
جیمز مدیسون، رئیس جمهور آمریکا: «هیچ چیز جز تغییر ذهن, عزیزم.» (موقعی این حرف رو زد که خواهرزاده اش پرسیده بود موضوع چیه؟)
ادگار آلن پو: «پروردگارا، روح ضعیفم را دریاب.»
جان ویلیکس بوث، قاتل آبراهام لینکلن: «به مادر بگویید، به مادر بگویید، من برای وطن مردم… بیفایده… بیفایده…»
لوییزا می الکوت، نویسنده کتاب زنان کوچک: «مننژیت نیست؟»
مارک تواین، نویسنده تام سایر: «عینکم را بدهید.»
توماس ادیسون: «آن دنیا خیلی زیباست.»
موسولینی:«به سینهام شلیک کنید!»
آدولف هیتلر:«بیش از همه، من رهبران ملت و پیروانشان را به اجرای قوانین سختگیرانه نژادی و یک مقاومت بیرحمانه علیه مسمومکننده همه ملتها یعنی یهودیان عالم سفارش میکنم.»
مهاتما گاندی :«ای خدا!»
جوزف استالین: «کارم تمام شد. به خودم هم اعتماد ندارم.»
یوجین اونیل، نمایشنامه نویس و پدرزن چارلی چاپلین:«میدانستم! در یک اتاق لعنتی هتل به دنیا آمدم و اکنون هم در یک اتاق هتل از دنیا میروم.»
جیم تربر، طنز پرداز:«خدا رحمت کند … خدا لعنت کند.»
وینستون چرچیل: «از همه چیز حوصلهام سر رفته.»
مالکوم ایکس، رهبر سیاهپوستان مسلمانان آمریکا:«برادران! برادران، لطفا! اینجا خانه امن است!»
چه گوارا:«میدانم آمدهای اینجا تا مرا بکشی. شلیک کن، ترسو، تو فقط یک نفر را میکشی.»
آلفرد هیچکاک: «هیچکس نمیداند پایان چگونه است. فرد باید بمیرد تا بفهمد پس از مرگ چه اتفاقی میافتد؛ با این حال، کاتولیکها امیدواری خودشان را دارند.»
کنراد هیلتون، هتل دار:«پرده حمام را داخل وان بگذار.»
جان لنون:«من تیر خوردهام! من تیر خوردهام!»
باب مارلی:«پول نمیتواند زندگی بخرد.»
ماروین گی، خواننده:《مادر، وسایلم را جمع میکنم و از این خانه میروم. پدر از من بدش میآید و من دیگر باز نخواهم گشت.»(این حرف رو قبل از اینکه پدرش با تیر اونو بکشه زد)
سالوادور دالی: «ساعتم کجاست؟»
کورت کوربین: «تمام شدن، بهتر از بیمار شدن است.»
توپاک شکور، رپر:《لعنت به تو.》(این جمله آخرین حرفی بود که توپاک به افسر پلیس پاسخگو زد)
جسیکا دابروف، کارآموز هفت ساله خلبانی: «مامان، صدای باران را میشنوی؟ صدای باران را میشنوی؟ مامان، الان میخواهم از هواپیما پیاده شوم.»(نامبرده بعد از گفتن این حرف در سقوط هواپیما درگذشت)
پرنسس دایانا: «خدای من! چه اتفاقی افتاد؟» (این حرف رو کمی بعد از تیر خوردن در یک سانحه رانندگی گفت)
انتان لاوی: 《ای وای من چکار کردم!》
جو دی ماجیو، بازیکن بیسبال و همسر دوم مرلین مونرو: «سرانجام خواهم توانست مریلین مونرو را ببینم.»
جیمز براون، آهنگساز: «امشب به جای دوری میروم.»
مایکل جکسون: «بگذارید کمی شیر بنوشم.»
استیو جابز: «ای وای. ای وای. ای وای.»
ویتنی هیوستون: «میروم مسیح را ببینم.»
پل واکر: «هی، برویم رانندگی.»
استن لی: «خدا روی توماس را رحمت کند. از مرد عنکبوتی، مراقبت کنید.》
جورج بوش پدر: «من هم، تو را دوست دارم.»
کوبی برایانت: «به پیشبرد بازی ادامه میدهم، لبران جیمز. خیلی به برادرم احترام میگذارم 💪🏾 #33644»
نظرتون چیه؟ شما چی فکر می کنید؟ اگه شما هم جملهای می شناسید یا کسی رو مد نظر دارید تو کامنتا بنویسید ممنون