در تئاتر رویاها، همه چیز برای دیوید مویس به طرز کابوسواری پیش رفت. سبک بازی او مورد پسند هواداران قرار نگرفت و نتایج مناسبی حاصل نشد؛ علیرغم اینکه فرگی بعد اخراج مویس از میراث خود دفاع می کند، اما واقعا با آن ترکیب اشباع شده و مسن چه کار میشد انجام داد؟ تیمی که به لطف درخشش فنپرسی لیگ را تصاحب کرده بود اما توان بیشتری در ساق هایش نداشت.
شاید مویس در قواره منچستر نبود و این خود بحث دیگریست اما تصور اینکه اولین مربی دوران پسافرگی بتواند «عتیقه» ها را کنار بگذارد و اورا، ویدیچ، والنسیا، فردیناند، نانی، فلچر، فن پرسی، کریک، رونی و ... را از ترکیب خود خارج کند دور از ذهن است. برای او خرید خاصی نیز انجام نشد و در نهایت، جانشین فرگی بعد از ده ماه از مربیگری منچستر کنار رفت.
ماجراجویی آقای برگزیده در اسپانیا خوشیمن نبود و او در رئال سوسیداد نیز پس از دوران کوتاهی اخراج شد. ساندرلند، مقصد بعدی مویس بود و او به فوتبال انگلیس برگشت؛ اگر چه که نتوانست ساندرلند را همانند آلردایس در لیگ نگه دارد. آن ها در انتهای فصل 2016/17 به چمپیونشیپ سقوط کردند و او یک روز پس از اتمام لیگ، استعفا داد. سه تجربه ناموفق متوالی به اعتبار او ضربه بزرگی زد.
وستهم بیلیچ فصل 2017/18 را همانند فصل 2016/17 ناامید کننده آغاز کرد و خبری از آن تیم غول کش و قدرتمند مربی کروات نبود. آن ها در 11 هفته ابتدایی 6 باخت، 3 مساوی و تنها 2 برد کسب کرده بودند و در رده هفدهم جدول قرار داشتند. بنابراین بیلیچ جای خود را به دیوید مویس داد. ماموریت مویس، ایجاد ثبات نسبی و نگه داشتن وستهم در لیگ برتر بود و او این بار، وظیفه اش را به درستی انجام داد.
پس از پایان قرارداد موقت 6 ماهه مویس، مدیران وستهم ترجیح دادند که مانوئل پلگرینی را به عنوان سرمربی بعدی انتخاب کنند. پلگرینی در فصل 2018/19 چکش ها را به رتبه دهم لیگ برتر رساند. فصل 2019/20 دوباره حالتی بحرانی برای چکش ها گرفت. سازه مهندس پلگرینی در حال آوار شدن بود و آن ها خطر جدی سقوط را بار دیگر احساس کردند. در این هنگام، دست نیاز به سوی دیوید مویس دراز شد تا برای بار دوم وستهم را نجات دهد.
مویس مطمئن بود که تیمش را همانند دفعه قبلی در لیگ برتر نگه می دارد:
فکر می کنم تنها دو یا سه مربی وجود دارند که در لیگ برتر، تعداد برد بیشتری نسبت به من کسب کرده باشند. این کاریست که می خواهم انجام بدهم؛ می خواهم با وستهم برنده شوم و از 3 تیم پایین جدول فاصله بگیرم.
علاوه بر دیدار مهیج مقابل چلسی، وستهم تحت نظر او 3 برد حیاتی مقابل رقبای ته جدولی به دست آورد؛ چکش ها واتفورد، بورنموث و نوریچ سیتی را که همگی کاندیدای سقوط بودند، شکست دادند و از مهلکه گریختند.
فصل 2020/21 فصل شکوفایی وستهم بود. آن ها به همکاری با مویس ادامه دادند و پیرمرد اسکاتلندی باید کاری را انجام می داد که سابقا در اورتون انجام داده بود. شاگردان مویس چندین رکورد را شکستند. آن ها در این فصل 65 امتیاز کسب کردند، 19 برد به دست آوردند و در رده ششم جدول قرار گرفتند که جواز حضور در مسابقات یورولیگ را تضمین می کرد. ذکر این نکته ضروری است که آن ها تنها 3 امتیاز با سهمیه سی ال فاصله داشتند و با کمی خوش شانسی می توانستند در لیگ قهرمانان اروپا شرکت کنند.
فصل 2021/22، فصلی بود همراه با مسابقات اروپایی و دو بار بازی در هفته که تقویم وستهم را سنگین تر می کرد، اما آن ها با توجه به ترکیبشان تاکنون فصلی موفق را تجربه کرده اند. خریدهای باکیفیت وستهم در فصول اخیر نقشی غیرقابل چشمپوشی در موفقیت های آن ها داشته اند.
کوفال و سوچک، دو خرید آنورِ آبی در ترکیب 11 نفره جای پای خود را محکم کرده اند. جرود بوئن و سعید بن رحما، دو وینگر با استعداد و آینده دار از چمپیونشیپ صید شدند. در کنار دو بال سرعتی و تکنیکی، فورنالس، لانزینی و ولاشیچ قرار دارند که می توانند در کناره های زمین یا پست 10 بازی کنند. بازماندگان تیم بیلیچ و پلگرینی نیز نقش مهمی در ترکیب مویس دارند؛ کرسول همچنان در جناح چپ فعال است. زمانی که وستهم 3 دفاعه بازی کند او مدافع میانی سمت چپ، و ماسوآکو وینگ بک چپ وستهم می شود و در ترکیب 4231، کرسول نقش فولبک چپ را بازی می کند. دکلان رایس که در دوران بیلیچ در سمت راست خط دفاع 3 نفره به کار گرفته می شد، اکنون تبدیل به یک هافبک دفاعی کامل و کم نقص شده است.
میکل آنتونیو، وینگ بک راست تیم بیلیچ، با تغییر پست و تغییر استایل تبدیل به مهاجم نوک شد و با پشت سر گذاشتن دی کانیو، اکنون بهترین گلزن تاریخ وستهم در مسابقات لیگ برتر به شمار می رود و در نهایت مارک نوبل کهنه کار، اگر چه دقایق بازی کمتری را نسبت به قبل تجربه می کند؛ اما رهبر تیمش به شمار می رود و در رختکن وستهم شخصیت بزرگ و قابل احترامی محسوب می شود.
در مورد ترکیب همگون و باکیفیت وستهم گفتیم اما نقش اول این موفقیت کسی نیست جز دیوید مویس. مربی اسکاتلندی که دوران سختی را در منچستر، رئال سوسیداد و ساندرلند تجربه کرد و کریر مربیگری او می توانست به طرز غم انگیزی تمام شود؛ اکنون خود را بار دیگر با وستهم به اثبات رسانده است.
وستهم علاوه بر اینکه توان غولکشی و غلبه بر حریفان بزرگ را دارد، در مقابل تیم های کوچک می تواند ابتکار عمل را در دست بگیرد و همانند یک تیم بزرگ امتیاز جمع کند. فوتبالی که مویس اکنون ارائه می دهد نسبت به لانگ بالِ انگلیسی دوران منچستر تفاوت های قابل توجهی دارد.
طرفداران تیم وستهم به مربیشان لقب Moyesiah داده اند؛ ترکیبی از کلمه Messiah (مسیح) و مویس که نشان می دهد او چگونه ناجی تیمش شده و آن ها را از رده های پایینی جدول به مسابقات اروپایی رسانده است.
کمپین اروپایی دیوید مویس، همچنان ادامه دارد. آن ها در مسابقات نیمه نهایی یورولیگ باید به مصاف اینتراخت فرانکفورت بروند. این دو تیم در سال 1976 نیز با یکدیگر روبرو شدند. اینتراخت فرانکفورت و وستهم یونایتد در مرحله نیمه نهایی مسابقات جام برندگان اروپا - European Cup Winners' Cup - به مصاف هم رفتند که در مجموع وستهم با نتیجه 5-3 به فینال صعود کرد اما نتوانست اندرلخت بلژیک را شکست دهد.
وستهم سابقه یک قهرمانی در سال 1965 و یک نائب قهرمانی در 1976 را در مسابقات ذکرشده دارد اما کسب لیگ اروپا در فرمت جدید، می تواند بزرگ ترین تروفی وستهم لقب بگیرد.
قهرمانی در لیگ اروپا، علاوه بر مزایای مالی، کسب مستقیم سهمیه لیگ قهرمانان را به همراه دارد و وستهم در صورت حضور در مسابقات سی ال، توانایی حفظ ستاره های فعلی و جذب بازیکنان جدیدی را خواهد داشت. البته اینتراخت فرانکفورت نباید دستکم گرفته شود و حریف سرسختی است، اما در سوی دیگر ما تیمی را داریم که در 10 بازی اروپایی خود 6 کلین شیت ثبت کرده، تنها 5 گل وارد دروازه اش شده و 17 گل زده است.
دیوید مویس باید تیمش را از لحاظ ذهنی و فیزیکی آماده این دیدارها کند و بین مسابقات لیگ برتر و اروپا نیز هدف اصلی را اولویت قرار دهد. برای آقای برگزیده وستهم، تیم لندنی فرصتی عالی بود تا قابلیت هایش را دوباره به همه نشان دهد و دوره منچستریونایتد را به فراموشی بسپارد. سرود هواداران وستهم، خود گویای همه چیز است:
WE'VE GOT SUPER DAVID MOYES
HE KNOWS EXACTLY WHAT WE NEED
SOUCEK AT THE BACK
BOWEN IN ATTACK
WE'RE GONNA WIN THE EUROPA LEAGUE