اگر قرار باشد یک مربی توسط بهترین تیمی که تا به حال مربیگری کرده است تعریف شود، تعداد کمی در تاریخ می توانند با آریگو ساکی برابری کنند.
ساکی در چهار فصل هدایت آث میلان، بین سالهای 1987 و 1991، تیمش را تنها به یک عنوان قهرمانی در سری آ رساند آن هم در اولین سال هدایتش و بعد از آن قهرمانی در سوپرجام ایتالیا. با این حال، ساکی بیش از همه مورد احترام قرار می گیرد. قهرمانی پشت سر هم در لیگ قهرمانان اروپا در سالهای 1989 و 1990 (در عکس زیر) و به دنبال آن قهرمانی در سوپرجام اروپا پس از هر قهرمانی اروپا، محصول ارتباط بین فوتبالیستهای کلاس جهانی و کار یک مربی بینا، ناسازگار و انقلابی است. .
ساکی بدون هیاهوی بزرگ وارد میلان شد. او تا آن زمان 14 سال در سطح پایین فوتبال ایتالیا فعالیت می کرد، اما او در سال 1986 پارما را به عنوان قهرمانی سری C رساند و در فصل بعد تیمش تنها 3 امتیاز برای صعود به سری آ کمتر داشت.
با این حال، در طول این مسیر، آریگو ساکی با سبک بازی اش توجه سیلویو برلوسکونی را به خود جلب کرد. سهامدار عمده روسونری به سرعت عمل کرد و ساکی را به عنوان جانشین سرمربی موقت جوان یعنی فابیو کاپلو در زمان شروع فصل 1987-1988 منصوب کرد.
زون ها و پرسینگ مفاهیمی بودند که این مرد ایتالیایی روش خود را بر اساس آن بنا کرد. ساکی هرگز با کاتناچیویی که فلسفه فوق محافظه کار و دارای دفاع آخر ( سوییپر) که به طور سنتی بر فوتبال ایتالیا تسلط داشت هماهنگ نبود. در عوض، او ترجیح داد تحت تأثیر مفهوم هلندی توتال فوتبال قرار گیرد که تحت رهبری رینوس میشل در دهه 70 ظاهر شد.
دوران حرفه ای ساکی در اوج فوتبال، با استانداردهای مدرن، خلاصه و قوی بود. او پس از پنج سال هدایت تیم ملی ایتالیا که طی آن آنها را به فینال جام جهانی 1994 رساند، برای دومین دوره به میلان بازگشت و بعد از آن اینکه تنها فصل حضورش در خارج از ایتالیا را با اتلتیکو مادرید تجربه کرد. آخرین دوره او به عنوان سرمربی در سال 2001 بود که به باشگاه قدیمی خود پارما بازگشت.
بر خلاف بسیاری از مربیان بزرگ مدرن، ساکی هرگز یک فوتبالیست حرفه ای نبوده است اما، همانطور که ممکن است از مردی انتظار داشته باشید که دهه ها سنت فوتبال ایتالیا را نادیده بگیرد، این موضوع کمی او را آزار می دهد. زمانی که از او در مورد این موضوع سوال شد، پاسخ معروفی داشت: "من هرگز متوجه نشدم که برای تبدیل شدن به یک جوکی (اسب سوار)، ابتدا باید یک اسب باشی."
"سبک بازی"
اولین کار ساکی در میلان ایجاد یک فرهنگ تیمی جدید بود. او میخواست بازیکنانش ذهنیت سنتی ایتالیایی را که در نزدیکی دروازه شان دفاع می کنند را کنار بگذارند و در عوض تبدیل به یک تیم فعال شود که در جلو در برابر حملات حریف دفاع می کند.
او بعداً در زندگی نامه خود نوشت: "فوتبالی که می خواستم در فاز دفاعی نیز فعال بود." بازیکنان باید از طریق پرسینگ قهرمان می شدند. ساکی به مهاجمان خود در کار تحت فشار قرار دادن مدافعان میانی حریف خود در ساخت و کنترل توپ آموزش داد. این بر اساس یک آرایش محکم 2-4-4 بود که در آن همه بازیکنان باید رابطه موقعیتی خود را با یکدیگر درک می کردند.
سرمربی ایتالیایی تاکید کرد که تیمش باید در یک بلاک کوتاه و فشرده (عکس پایین) قرار بگیرد و فاصله بین خط دفاع و حمله بیشتر از 25 متر نباشد. به این ترتیب، پرسینگ نشان دهنده تلاش فیزیکی زیادی برای بازیکنان او نبود و به کسانی که پشت خط اول پرس بودند اجازه می داد در صورت شکسته شدن آن خط، فوراً سازماندهی و اقدام کنند. این همچنین یافتن گزینه های پاس واقعی و موثر را برای هر حریفی بسیار دشوار می کرد.
میلان ساکی در مالکیت توپ تیمی پویا بود و همیشه به دنبال ایجاد فضاهایی بود تا بتواند به سمت نیمه حریف حرکت کند. ماهیت هماهنگ حرکات آنها محصول جلسات تمرینی طاقت فرسایی بود که در آن سرمربی سخت تلاش کرد تا بازیکنانش را با فلسفه بسیار متفاوت خود آموزش دهد.
ایده های جدید زیادی برای بازیکنان وجود داشت: مفهوم دفاع منطقه ای – چیزی که به میلان اجازه می داد تا وقتی که زمان پرس به حامل توپ رسید، برتری عددی ایجاد کند؛ پیشرفت مدافعان کناری برای عمق بخشیدن به پیشرفت های تهاجمی، ایجاد مشارکت بیشتر و بهتر در حمله و اجازه دادن به هافبک های کناری برای حرکت در مرکز و حضور مداوم هافبک های دفاعی در مناطق پیشرفته تر.
همه این رفتارها با یک اصل اصلی در ذهن بود: ایجاد تیمی برای کنترل مسابقات و مهمتر از همه، کنترل توپ. برای ایتالیاییهایی که بیشتر به جنبه دفاعی بازی علاقهمند بودند و تقریباً وسواس زیادی به آن داشتند و در اقدامات تهاجمی محدود به چند بازیکن بودند، سبک ساکی شگفتانگیز بود.
"فاز تهاجمی"
تیم های ایتالیایی به عقب نشینی و دفاع در حیاط خلوت خود عادت داشتند. فرهنگ لیبرو، یک مدافع که در موقعیتی عمیق تر از بقیه خط دفاعی که به عنوان یک مانع نهایی بین مهاجمان حریف و دروازه عمل می کرد، همچنان حاکم بود. ایده استفاده از مدافعان در واقع به عنوان عوامل build-up تقریباً ناشناخته بود.
با این حال، در میلان ساکی، کار build-up با مدافعان آغاز می شد.خط دفاعی که معمولاً از مائورو تاسوتی، الساندرو کاستاکورتا، فرانکو بارزی و پائولو مالدینی تشکیل می شد، وظیفه حمل توپ به جلو را بر عهده داشتند. با انجام این کار، مدافعان به ویژه بارزی فوق العاده، حریفان خود را مجبور می کردند که مناطق حضور خود را ترک کنند و توپ را پرس کنند. این به نوبه خود فضاهایی را درجلوتر برای خط هافبک چهار نفره ایجاد می کرد که فرانک رایکارد و کارلو آنچلوتی در مرکز آن بودند.
رایکارد و آنچلوتی رایج ترین دریافت کنندگان اول بودند. مهاجمان کناری یعنی روبرتو دونادونی و آنجلو کلمبو نیز در بالاتر آنها حضور داشتند. اما به هر چهار نفر دستور داده شد که دائماً با همان دو هدف حرکت کنند. اول، برای استفاده از فضاهایی که توسط حریفان ایجاد می شود، ایجاد شکل خود برای متوقف کردن حامل توپ و دوم، پوشش مناطقی که ممکن است در صورت از دست دادن مالکیت و مواجهه با ضدحمله، در معرض خطر قرار گیرند.
استفاده از کناره ها در 2-4-4 برای استراتژی تهاجمی ساکی ضروری بود - نه تنها برای استفاده از تمام عرض زمین، بلکه به حریفان بیشتر از آنچه قبلاً عادت داشتند نگران شوند. دونادونی و کلمبو هر دو از جناحین راحت عمل می کردند، اما به همان اندازه از دویدن های مورب به جلو یا جابجایی به مناطق مرکزی برای ترکیب با تیمی ها خوشحال بودند. وقتی آنها این کار را کردند، فضا برای پیشرفت مدافعان کناری به ویژه مالدینی بیدادگر در سمت چپ ایجاد می شد.
با این حال، ساکی از بازی مستقیم بدش نمیآید و رود گولیت و مارکو فان باستن دو مهاجم فیزیکی داشت که میتوانست به تعداد زیاد توپ های اول را به دست آورند و به اندازه کافی تکنیکی برای حمل یک تهدید بزرگ در مقابل سایرین را داشتند.
بارزی یا مالدینی دو تکنسین بهتر آنها در خط دفاعی چهار نفره بود که اغلب مستقیماً در دو خط جلو بازی می کردند؛گولیت و فان باستن هر دو تمام کنندههای فوقالعاده و قدرتمند در هوا بودند، اما در ترکیب به همان اندازه هافبک هایی که در مناطق پیشرفته میروند مهارت داشتند. این به تیم ساکی بعد بسیار موثری در هنگام رویارویی با تیم هایی که دوست داشتند از پرس بالا استفاده کنند، بخشید.
"فاز دفاعی"
رویکرد دفاعی ساکی بیشتر با استفاده او از پرسینگ مشخص شد، که او با استفاده از قانون آفساید این کار را انجام می داد. برای او، آفساید کمتر ابزاری برای محافظت از دفاعش بود و بیشتر اولین قدم برای بازیابی مالکیت و شروع یک پیشروی دیگر به سمت نیمه حریف بود.
در آن زمان، هر مهاجمی که جلوتر از خط دفاعی قرار می گرفت، آفساید در نظر گرفته می شد و ساکی می دانست که چگونه از این فرصت استفاده کند. او استدلال کرد که تیمش باید یک رویکرد فعال در دفاع اتخاذ کند، نه واکنشی، که منجر به این شد که خط دفاعی تیم بالا باشد، دور از دروازه ای که توسط دروازه بان جیووانی گالی (در عکس پایین) محافظت می شد.
این حرکت در راستای قانون آفساید، هرگونه پیشروی حریف را به حداقل می رساند. زمانی که بارزی، رهبر خط دفاعی خود دستور داد، خط دفاعی به قصد مهار توپ رسان و رها کردن دریافت کننده های احتمالی در آفساید، یکپارچه جلو می رفت. این امر بازیابی توپ و شروع ضد حملات را هم تسهیل می کرد که اغلب دفاع حریف را به هم می زد.
ساکی با استفاده از این تاکتیک، بازیکنانش را متقاعد کرد که بهترین راه دفاع، دویدن به عقب و به سمت منطقه خود نیست، بلکه اعمال فشار است که فضاهای مفید برای حمله حریف را کاهش دهد. بنابراین قانون آفساید به ابزاری یا همانطور که خود آن مرد (ساکی) را توصیف می کرد، راهی برای "حمله به حمله حریفان".
اگر تیم حریف موفق شد پرس را بشکند، دفاع افت می کرد و به گونه ای سازماندهی می شد که حفاظت از مناطق مرکزی را در اولویت قرار می داد و مهاجمان حریف را به مناطق وسیع تشویق می کرد، بنابراین خطوط عبور را به محوطه جریمه محدود می کرد.این با واکنش بسیاری از بهترین تیم های باشگاهی جهان به نفوذ پرس آنها تفاوتی ندارد، اگرچه در این مورد این فرصت را برای اصلاح خط دفاعی ساکی فراهم میکند و یک بار دیگر به دنبال قرار دادن حریفان در آفساید است.
جنبه دفاعی مهم دیگر در آرایش 2-4-4 ساکی استفاده از دو پیوت دفاعی یعنی رایکارد و آنچلوتی بود که تضمین می کرد که فاصله بین خطوط به اندازه ای که ساکی خواسته بود محدود باشد. دستورات مربی مستلزم این بود که تیم در تمام مناطق زمین به عنوان یک بلاک کوتاه و فشرده بدون شکاف ها حرکت کند. اما تدبیر همیشه یکسان برای تسهیل بازیابی توپ بود و در نتیجه شروع حمله بعدی را رغم میزد.
"کار ایتالیایی"
آریگو ساکی در نوامبر 1991 جانشین آزلیو ویچینی در تیم ملی ایتالیا شد. او در طول دوره مسئولیت خود از سه ساختار اصلی استفاده کرد:
4-4-2، 4-3-1-2 و 2-1-4-3 از سیستم های مورد علاقه او بود، اگرچه گزینه دوم و سوم معمولاً زمانی که خارج از مالکیت و با هدف سازماندهی مجدد دفاعی قبل از درگیر شدن مجدد با پرسینگ استفاده می شد.
اول از همه، ساکی به دنبال حفظ ایدههای تاکتیکی بود که برای چنین موفقیت بزرگی با میلان پیادهسازی کرده بود. هسته اصلی تیم او بارزی، مالدینی، کاستاکورتا، تاسوتی، دونادونی و هافبک میانی جوانتر دمتریو آلبرتینی همراه با تعدادی دیگر که توانایی در link up play(عمل دریافت توپ توسط بازیکن مهاجم از مدافع یا هافبک با پشت به دروازه مقابل) داشتند. در مورد روبرتو باجو، او استعدادی عالی با پتانسیل باز کردن بهترین دفاع در فوتبال جهان بود.
در فاز تهاجمی، تیم از شکل 2-4-4 آریگو ساکی شروع می کرد. آنتونیو کونته و دونادونی کار خود را در عرض و عمق انجام می داد در حالی که باجو تهدیدات قابل توجه خود را از میانه انجام می داد. مانند میلان، ایتالیا به عنوان یک بلاک بلند و فشرده بازی می کرد که در آن هافبک ها به طور منظم در موقعیت های گلزنی قرار می گرفتند.
از نظر دفاعی، ساکی در برقراری بازی پرسینگ مورد علاقه خود در میلان با مشکل بیشتری روبرو شد. بازیکنانی مانند آنتونیو بناریوو، لوئیجی آپولونی و روبرتو موسی در شکل سنتی دفاع واکنشی ایتالیایی آموزش دیده بودند، بنابراین رفتار طبیعی آنها هنگام مواجهه با حملات مخالفان، عقب نشینی بود.
با این حال، مانند میلان، او به دنبال محور دفاعی دوگانه در خط هافبک بود و دینو باجو قدرتمند را در کنار آلبرتینی قرار داد، این زوج در نهایت در فینال جام جهانی 1994 در ایالات متحده (عکس بالا)، مقابل مدافعان میانی یعنی بارزی و مالدینی بازی می کردند. با نگه داشتن برزیل روماریو و ببتو برای 120 دقیقه کامل، واقعاً ظالمانه بود که بارزی و روبرتو باجو به عنوان قلب دفاع و جرقه خلاق تیم از جمله کسانی بودند که در ضربات پنالتی، پنالتی از خورد را خراب کردند.
بنابراین ساکی هرگز یک مربی برنده جام جهانی نخواهد بود، اما کار او با یک تیم واقعا نمادین میلان باعث تحسین او در سراسر جهان فوتبال شد و توسعه و سپس اجرای یک فلسفه تهاجمی که در کشوری که کاتناچیو موفقیت آمیز بود، مسلماً فوت و فن بزرگتری بود.
افرادی همچون ژوزه مورینیو در پورتو، پپ گواردیولا در بارسلونا، یوپ هاینکس در بایرن مونیخ و یورگن کلوپ در بورسیا دورتموند و رالف رانگنیک که خود یک فرد اصلاح طلب در دنیای فوتبال است از سبک آریگو ساکی بزرگ الهام گرفته اند.
منابع: Coaches voice به قلم تونی هادسون و ویکی پدیا انگلیسی