رومن آبراموویچ در طول 19 سال حضورش در انگلیس، همیشه به دلیل داشتن رابطهای نزدیک با کرملین مورد اتهام قرار گرفته است. اما هیچگاه او در این کشور در اینباره مورد بازخواست قرار نگرفته بود تا اینکه با حمله روسیه به اوکراین، همه چیز عوض شد.
اختصاصی طرفداری | سالهاست بنری به رنگ پرچم روسیه که روی آن عبارت امپراطوری رومن نوشته شده، در استمفورد بریج به نمایش در میآید. این بنر ادای دینی از سوی هواداران چلسی به مالک باشگاه رومن آبراموویچ است. خرید این باشگاه توسط او در سال 2003، سرنوشتش را به کلی تغییر داد و چلسی که زمانی یک باشگاه معمولی بود را به یکی از بزرگترین باشگاههای جهان فوتبال تبدیل کرد. اما اکنون دوران این سلطنت به پایان راه خود رسیده است.
رومن آرکادویچ آبراموویچ، در شهری کنار رودخانه ولگا در شمال روسیه به دنیا آمد اما طولی نکشید که او پدر و مادر خود را از دست داد تا توسط بستگانش بزرگ شود. اولین اقدام تجاری رومن آبراموویچ پس از اتمام خدمت سربازیاش در ارتش سرخ، بین سالهای 1989 تا 1991 مربوط به ساخت و فروش اسباب بازیهای پلاستیکی ارزان قیمت بود. در سالهایی بعدی او چندین شرکت تجارت محصولات نفتی، مواد معدنی، سیمان و کود را در روسیه و دیگر مناطق جهان راه اندازی کرد. اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اوضاع برای آبراموویچ به کلی تغییر کرد. آبراموویچ در این برهه تاریخی به خوبی از آشفتگی کشور روسیه استفاد کرد و جایگاه خود را به عنوان یکی از مهمترین الیگارشیهای روسیه محکم کرد. به افراد یا گروهی محدود که در یک کشور قدرت را در دست داشته باشند، الیگارشی گفته میشود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، دولت جدید روسیه شروع به خصوصی سازی صنعت خود کرد. اما در روند این خصوصی سازی، صنایع روسیه به کسانی که قبلتر عضو سازمانهای امنیتی شوروی بودند یا کسانی که ارتباط نزدیکی با دولت داشتند، رسید. بنابراین کنترل اقتصاد روسیه به دست گروهی محدود افتاد. اما پس از آنکه ولادیمیر پوتین در روسیه به قدرت رسید، او این الیگارشیها را به قول معروف اَلک کرده و آنهایی که جزو حلقه وفادارانش بودند را در اطراف خود نگه داشت و باقی نیز که با پوتین مشکل داشتند، یا از روسیه گریختند یا به زندان رفتند.
شاید نقطه عطف آبراموویچ برای رسیدن به جایگاه فعلیاش را باید پرونده سیبنفت (Sibneft) بدانیم. او با یکی دیگر از الیگارشیهای روسیه به نام بوریس برسوفسکی در سال 1995 همکاری کرد تا این شرکت نفتی را بخرند. در ادامه آنها در یک مناقصه بحث برانگیز، موفق شدند شرکت سیبنفت را به مبلغ 250 میلیون دلار خریداری کنند. یوری اسکراتوف که در بین سالها 1995 تا 1999 دادستان کل روسیه بود، تحقیق روی این پرونده را بر عهده داشت. در مصاحبهای که (BBC) به تازگی در مورد اسناد منتشر شده از فساد آبراموویچ در روسیه با او انجام داده، در اینباره گفته است:
این یک طرح کلاهبرداری بود که در آن آبراموویچ و برسوفسکی توانستند دولت را فریب دهند تا به اندازهای که این شرکت ارزش داشت، برای خرید آن پول پرداخت نکنند.
اما درست زمانی که اسکراتوف درحال آماده سازی یک پرونده جنایی برای آبراموویچ در سال 1999 بود، بوریس یلتسین رئیس جمهور وقت روسیه مانع از این کار او شد و درست در همان زمان ویدیویی از او به همراه دو کارگر جنسی منتشر شد که پس از آن اسکراتوف مجبور شد از سمت خود استعفا دهد. او خود در اینباره میگوید در این پرونده در حال نزدیک شدن به بستگان و خانواده یلتسین بوده و آن فیلم را توطئهای برای کنار گذاشته شدنش دانسته است. در ادامه با به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین در روسیه، بوریس برسوفسکی شریک آبراموویچ در سیبنفت با پوتین دچار اختلافاتی شد و مجبور شد از این کشور بگریزد و در ادامه نیز تمام سهام سیبنفت به رومن آبراموویچ رسید. با این حال آبراموویچ در سال 2005 این شرکت را به مبلغ هنگفت 13 میلیارد دلار به شرکت گازپروم فروخت. کاترین بلتون نویسنده "Putin's People: How the KGB Took Back Russia and Then Took On the West" در اینباره در کتاب خود میگوید:
آبراموویچ چارهای جز فروش سیبنفت به گازپروم نداشت، زیرا در آن زمان کرملین قصد داشت کنترل بیشتری روی اقتصاد روسیه داشته باشد و به همین خاطر فشارهای زیادی به آبراموویچ از سوی دولت روسیه، برای فروش سیبنفت وارد میشدند.
طبق این اسناد آبراموویچ کلاهی 2.7 میلیارد دلاری با خرید این شرکت نفتی بر سر دولت روسیه گذاشت. در اسناد منتشر شده گفته شده است که اگر پای آبراموویچ به دادگاه باز میشد باید در انتظار محکومیت سنگینی میبود. اما ماجرای سیبنفت در اینجا به پایان نمیرسد. در سال 2012 برسوفسکی از آبراموویچ شکایت کرد. او ادعا داشت که تحت فشار آبراموویچ مجبور به فروش سهام خود در این شرکت شده است. هر چند که آبراموویچ در نهایت با پیروزی این پرونده را پشت سر گذاشت اما او در دادگاه اعتراف کرد که به برسوفسکی 10 میلیون دلار برای پرداخت رشوه به یکی از مقامات روسیه در آن زمان، پرداخت کرده بود. این اعتراف نشان از این دارد که ابراموویچ چگونه توانسته این شرکت را به دست بیاورد اما نه در روسیه و نه در انگلیس برای او در آن زمان و پس از این اعتراف هیچ مشکلی ایجاد نشد.
این سند که بخشهایی از آن توسط (BBC) منتشر شده است، از برخی دیگر از کارهای غیر قانونی آبراموویچ از جمله آدم ربایی و قطار دزدی که به واسطه رابطهاش با دولت روسیه عواقبی برای او نداشتند، پرده برداشته است. به نظر میرسد آبراموویچ یک شرکت نفتی دیگر را در یک مناقصه بحث برانگیز دیگر خریداری کرده باشد. زمانی که او با یک شرکت چینی برای خرید شرکت اسلاو نفت (Slaveneft) رقابت میکرد، در این سند آمده که هنگام ورود هیئت چینی فرستاده شده از شرکت (CNPC) چین، برخی از آنها ربوده شدند. در ادامه طرف چینی مجبور شد از این مناقصه عقب بکشد و آبراموویچ توانست با یک مبلغ کم این شرکت را به دست بیاورد. ولادیمیر میلوف که در آن زمان معاون وزیر انرژی روسیه بوده است در گفت و گو با (BBC) در اینباره میگوید که شخصیتهای رده بالای سیاسی روسیه تصمیمشان برای این بود که اسلاو نفت به آبراموویچ برسد. اگر چینیها موفق میشدند این شرکت را خریداری کنند، منافع بسیاری از این افراد به خطر میافتاد.
همچنین در سال 1992 پلیس روسیه، از رومن آبراموویچ به دلیل آنکه مظنون به دزدیدن سوخت دیزل متعلق به دولت روسیه از یک قطار بود، بازجویی کرد. اما چیزی که تا الان مشخص نشده بود و در این سند آمده، این است که آبراموویچ توسط پلیس بازداشت شده بود. در این گزارش آمده که آبراموویچ خود شخصا و به صورت حضوری این جریان را کنترل میکرده است. در ادامه نیز این پرونده بدون هیچ ردی ناپدید شده و روند تحقیقات متوقف شدند. اما شاید مهمترین اطلاعاتی که در این سند افشا شده وجود دارد، مربوط به ارتباط بسیار نزدیک رومن آبراموویچ با ولادیمیر پوتین است. در این سند آمده که آبراموویچ مدیر منابع اقتصادی خصوصی (به عبارتی صندوقدار) ولادیمیر پوتین است. بارها ادعا شده که ثروت پوتین با الیگارشیهایی مانند آبراموویچ مرتبط است. ولادیمیر میلوف در اینباره میگوید:
در این موضوعات منافع شخصی خاصی در میان هستند که باعث میشوند آبراموویچ ثروت خود را با پوتین به اشتراک بگذارد. پوتین بدون آنکه سهمی داشته باشد، چیزی یا کاری را برای کسی انجام نمیدهد.
برای آنکه درک بیشتری نسبت به رابطه نزدیک پوتین با آبراموویچ داشته باشیم، بهتر است نگاهی به صحبتهای برسوفسکی در اینباره بیاندازیم.
آبراموویچ در جشن تولد پوتین شخصا شرکت کرده و به پوتین یک قایق 50 میلیون دلاری را هدیه داده بود. او در سال 2000 نقش کلیدی و تعیین کنندهای در انتخاب کابینه پوتین داشت. آبراموویچ میتوانسته هر پرونده جنایی را باز کند یا ببندد و شخصی را دستگیر کند بدون اینکه آب از آب تکان بخورد.
بلتون نیز در اینباره میگوید که رابطه آبراموویچ و پوتین مانند رابطه پدر و پسری است. آبراموویچ با مفید ساختن خود برای ولادیمیر پوتین، توانست از بازماندگان الیگارشیهای پسا کمونیستی باشد. او در بین سالها 2001 تا 2008 به عنوان فرماندار یکی از استانهای دور افتاده شمال شرقی روسیه به نام چوکوتکا، منصوب شده بود. آبراموویچ حتی تا قبل از به قدرت رسیدن پوتین، به دلیل رابطهاش با یلستین و برسوفسکی از افراد با نفوذ کرملین بوده است. الکساندر لیتویننکو جاسوس سابق روسیه که در سال 2006 در لندن ترور شد، اظهار داشته که آبراموویچ در رسیدن پوتین به قدرت در روسیه، تاثیر داشته است. زمانی که الیگارشیها در حال بررسی جانشینان بالقوه یلتسین بودند، آبراموویچ نقش مهمی را در این بین ایفا کرد. در حال حاضر نیز درآمد اصلی آبراموویچ از شرکت فولاد سازی "Evraz" است. آبراموویچ 28.6 درصد از سهام این شرکت را در اختیار دارد. گفته میشود این شرکت نقش مهمی در تامین فولاد مورد نیاز برای ساخت تجهیزات نظامی روسیه از جمله تانکها، دارد. با این حال گفتنی است که وکلای آبراموویچ و خود او، تمامی موارد گفته شده را رد کردند.
آبراموویچ در سال 2001 در مصاحبهای با وال استریت ژورنال گفته بود:
من خیلی زود تجارت را شروع کردم و شاید به همین دلیل از آن خسته شدم.
اما بر خلاف گفتههایش در همان بازه زمانی به مانند بسیاری از دیگر الیگارشیهای روسیه برای ساختن چهرهای موجه از خود در سطح جهان و برای اهداف دیگر از جمله اهداف سیاسی شروع به سرمایه گذاریهای هنگفت در خارج از این کشور کرد. خرید خانههای مجلل در نیویورک، لندن، تل آویو و دیگر نقاط جهان، ماشینهای لوکس مانند فراری، پورشه و استون مارتین، دو قایق تفریحی مجلل، هواپیمای خصوصی بوئینگ 787، جمع آوری قطعات هنری مدرن و کمک به موسسات هنری در سرتاسر جهان، تنها گوشهای از فعالیتهای او در این راستا بودهاند. با این حال نقطه آغاز شروع دوران معروفیت و حتی محبوبیت رومن آبراموویچ پس از خریداری باشگاه چلسی به مبلغ 180 میلیون دلار بود. چلسی نیز از حضور این الیگارشی نهایت بهره را برد و تنها دو سال پس از ورود آبراموویچ به این باشگاه، بعد از گذشت نیم قرن موفق شدند قهرمانی انگلیس را به دست بیاورند و در تمامی سالهای حضورش موفق به کسب 21 جام شدند. کاترین بلتون در کتاب خود در اینباره میگوید که آبراموویچ به دستور پوتین تصمیم به خریداری یک باشگاه در انگلیس گرفت. کرملین قصد داشت با اینکار از طریق فوتبال در بریتانیا بتواند مقبولیتی را به دست بیاورد. برای مثال به طور مشابه این اتفاق با گازپروم و شالکه در آلمان نیز رخ داد. موضوع نفوذ و تاثیر گذاری روی فیفا هم مطرح بوده که در نهایت باعث شد روسیه میزبانی جام جهانی 2018 را بر عهده بگیرد. در یک کنفرانس خبری، زمانی که مشخص شد روسیه میزبان جام جهانی 2018 است، پوتین بعد از آنکه از آبراموویچ به دلیل توسعه فوتبال روسیه تشکر میکند، در حالی که لبخند میزند میگوید که آبراموویچ پول زیادی را در این راه سرمایه گذاری کرده است.
در طول این سالها، آبراموویچ از طریق یک شرکت هلدینگ (Fordstam Ltd) که متعلق به خودش هست، 1.5 میلیارد پوند به باشگاه چلسی تزریق کرده است. ضرر سال گذشته 155 میلیون پوندی چلسی که دومین ضرر بزرگ سالانه ثبت شده در تاریخ لیگ برتر است، نشان از این دارد که این باشگاه تا چه حد به پولهای آبراموویچ وابستگی دارد. بر خلاف آنچه که در این مدت سعی شده نشان داده شود، باشگاه چلسی از نظر وابستگی به پول مالکش، فرقی با باشگاههایی مانند منچستر سیتی یا پاری سن ژرمن ندارد. طبق گزارش اکونومیست، درآمد این تیم با حقوقی که بازیکنانش پرداخت میکند و سایر هزینههای این باشگاه چندان همخوانی ندارد. بر اساس محاسبات "Swiss Ramble"، ضرر خالص تقریبا 260 میلیون پوندی چلسی در دهه گذشته از هر یک از پنج رقیب بزرگ خود از میان تاپ 6 لیگ برتر بیشتر بوده است.
از 25 ضرر بزرگ سالیانه در لیگ برتر، 10 مورد از آنها متعلق به چلسی است. چلسی تنها به لطف آبراموویچ و پولهای تزریقیاش به این باشگاه توانسته زنده بماند و رشد کند. 701 میلیون پوندی که آبراموویچ در 10 سال گذشته به این باشگاه تزریق کرده، حتی از مبلغی که خاندان سلطنتی ابوظبی در این بازه زمانی در منچسترسیتی سرمایه گذاری کردند، بیشتر بوده است. همچنین گفتنی است ارزش کنونی این باشگاه شامل دارییهای عظیم شرکت فوردستام نیز میشود. زمانی که آبراموویچ در حال برنامه ریزی برای بازسازی استادیوم استمفورد بریج بود، دهها ملک نزدیک به این استادیوم که شامل مغازهها، هتلها، رستورانها و آپارتمانها میشود را به منظور به حداقل رساندن مخالفتهای محلی از طریق این شرکت خریداری کرد.
بریتانیا که سالها از پول الیگارشیهای روسیه مانند آبراموویچ بدون آنگه نگران منشا آن باشد، استقبال میکرد و وکلا و کارگزاران املاک در این کشور از خدماتی که به آنها ارائه میدادند، خوشحال بوند، به یکباره با حمله روسیه به اوکراین سیاست دیگری را در پیش گرفت. درست هفت روز قبل در 10 مارس (19 اسفند)، دولت بریتانیا مجموعهای از تحریمها را بر علیه رومن آبراموویچ در نتیجه حمله روسیه به اوکراین، وضع کرد. در بیانیهای که بریتانیا در اینباره منتشر کرد، آمده است که رومن آبراموویچ رابطهای نزدیک با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه دارد. این رابطه برای او مزایای زیادی در بر داشته و به او کمک کرده تا ثروت کنونی خود را به دست بیاورد. حال تمام داراییهای آبراموویچ از جمله باشگاه چلسی در بریتانیا توقیف شدهاند. ام تحریم شدن توسط دولت بریتانیا، خبر غیر منتظرانهای برای رومن آبراموویچ نبوده است. از زمانی که او باشگاه چلسی را خریداری کرده، همواره سوالاتی در مورد رابطهاش با کرملین پرسیده میشدند که او نیز همواره تمامی این اتهامات را رد کرده است.
البته که اقدامات دولت در قبال باشگاه چلسی و شرایط بحرانی که این باشگاه به دلیل تحریم رومن آبراموویچ پیدا کرده، باید مورد انتقاد قرار بگیرد و هیچ جای دفاعی ندارد، اما با توجه به تمامی موارد گفته شده، حمایت و عشقی که از سوی هواداران چلسی به رومن آبراموویچ نثار میشود به هیچ عنوان قابل توجیه نیست. این موارد روی سیاه و وضعیت نه چندان جالب فوتبال مدرن را نشان میدهند، جایی که هواداران از اشخاص فاسدی مانند رومن آبراموویچ حمایت کرده و آنها را تحسین میکنند.
البته فوتبال جامعه را نمیسازد بلکه آن را منعکس میکند. شرایط کنونی فوتبال انعکاسی از شرایط کنونی جهان ما است. مطمئنا کسی نمیتواند منکر دوران موفقیت آمیز آبراموویچ در چلسی شود. اما شاید بهترین توصیف از این شرایط را یورگن کلوپ داشته باشد. هنگامی که از او در کنفرانس خبری پیش از بازی لیورپول مقابل برایتون در مورد شرایط چلسی سوال شد، این مربی آلمانی گفت:
فکر نمی کنم پرسیدن این سوال از من درست باشد. شما بسیار بیشتر از من در این کشور حضور داشتهاید. واقعا این موضوع برایتان مهم بود؟ وقتی رومن آبراموویچ به چلسی آمد کسی واقعا برایش مهم بود؟ واقعا برای کسی مهم بود که چه کسی مالک نیوکاسل شد؟ آیا هواداران به این موضوع اهمیت می دهند؟ سوال من این است. کاملا مشخص است پول او از کجا می آید. همه این را میدانستند، اما آن را قبول کردیم و این اشتباه ما است. اشتباه جامعه است اما آن را پذیرفتیم. حالا دیگر نمی توانیم با آن کنار بیاییم و آنها را تنبیه کردیم. این اشتباه چلسی نیست. در نهایت مالکان برای هدایت باشگاه وجود دارند تا منابع مالی را در اختیارشان قرار دهند و سود کنند. حتی به این فکر نمی کنیم که این پول از کجا می آید اما حالا به وضوح شروع کردهایم به این موضوع که سر منشا این پولها کجا است و اگر بخواهم صادق باشم به نظرم این ایده خوبی است. باید بیشتر در این مورد فکر کنیم.
در هر صورت رومن آبراموویچ پس از همه این ریخت و پاشها و حواشی از چلسی به بیرون انداخته شد. دولت انگلیس نیز تمامی اموال آبراموویچ و الیگارشیهای دیگر در این کشور را به قول معروف بالا کشیده و یک آب هم رویش خورد. آنطور که انگلیسیها تظاهر به شوکه شدن از این بابت میکنند، واقعا منزجر کننده است. در حالی که در تمام این سالها وجود رابطه بین آبراموویچ و پوتین موردی نبود که دولت انگلیس بخواهد از آن بیخبر باشد و اینکه تنها چند ماه پیش کنسرسیوم عربستانی باشگاه نیوکاسل را خریداری کرده و این کشور جنایات جنگی زیادی علیه مردم یمن مرتکب شده، اما حضور آنها در لیگ برتر هیچ مانعی ندارد. البته دور از انتظار نیست که اتفاقاتی مشابه در مورد باشگاههای نیوکاسل و منچسترسیتی نیز رخ بدهند. اما مورد نگران کننده و ناراحت کننده حواشی چند روز اخیر چلسی این است که بیش از پیش فهمیدیم، فوتبال نه تنها از سیاست جدا نیست بلکه تبدیل به مکانی برای مجادلههای سیاسی و قدرتنمایی صاحبان قدرت شده است.