محمدرضا احمدی می گوید نباید به گزارشگران جدید فشار آورد و باید اجازه داد آن ها کم کم نقش خود را پیدا کنند.
به گزارش طرفداری، صحبت های محمدرضا احمدی را می خوانید:
ورود به چهلمین سال زندگی برای تو چه حس و حالی دارد؟
واقعیت این است که حس متفاوتی نسبت به سال های قبل ندارد ولی خب نسبت به قبل باتجربه تر و صبورتر شده ام. فکر میکنم این اتفاق مهمی است. کمی هم موهایم سفید شده که فکر میکنم طبیعی است. البته برای من به خاطر ارثی بودن این موضوع کمی دیرتر اتفاق افتاده است. نکته مهمی که برای خودم وجود دارد این است که دیگر حرص گذشته را نمیخورم و فکر میکنم این قضیه به خاطر وجود دخترم نفس است که همه زندگی من است.
بهترین کادوی تولدی که گرفتی چه چیزی بود؟
خب همیشه دوستان، آشنایان و خانواده به من لطف دارند و برایم کادو میگیرند ولی بدون تعارف امسال بهترین هدیه را از طرف مردم گرفتم. شاید باورتان نشود ولی پیام های زیادی از طرف مردم به دستم رسید و تولدم را تبریک گفتند. این موضوع خیلی برای من لذتبخش بود و واقعا حس فوق العاده ای به آدم میدهد. از همین جا از همه مردم عزیز کشورم تشکر میکنم که همیشه به من لطف دارند و محبتشان نصیب من میشود.
نفس چه هدیه ای برای تو گرفت؟
نفس دختر بسیار احساسی است و معمولا احساسش را از طریق نقاشی بروز میدهد. امسال هم به غیر از هدیه ای که به همراه مادرش برای من خریدند، یک نقاشی خیلی قشنگ برای من کشید که در آن تصویر من، همسرم و خودش به همراه چند قلب و البته کلی بادکنک بود. برای من این هدیه خیلی لذتبخش بود و میخواهم این نقاشی را قاب کنم تا بعدا یک روزی به خود نفس هدیه بدهم.
آرزوی تو برای سال جدید زندگی ات چیست؟
واقعا تنها آرزویی که دارم، آرامش و سلامتی برای همه مردم و خانواده خودم است و چیزی جز این نمیخواهم.
این همه انرژی محمدرضا احمدی از کجا میآید؟
این نظر لطف شماست. خب من همیشه همینطوری بودم و معمولا سعی میکنم حتی در سخت ترین روزهای کاری هم انرژی خودم را حفظ کنم و کمتر پیش میآید بد قلق و کسل باشم. فکر میکنم بخشی از این انرژی ذاتی است و بخشی دیگر از آن لطف و انرژی است که مردم، دوستان و خانواده به من میدهند.
بهترین گزارشی که در یک سال گذشته انجام دادی مربوط به کدام بازی بود؟
خب خدا کمک کرد در یکسال گذشته بازی های مهمی را گزارش کردم ولی دو بازی بیشتر از بقیه دیدارها به دلم نشست. یکی بازی تیم ملی مقابل بحرین بود که ما باید حتما پیروز میشدیم و خداراشکر این اتفاق هم افتاد. یک بازی هم مربوط به لیگ قهرمانان اروپا و بازی منچسترسیتی و پاریسن ژرمن بود که فوق العاده جذاب از آب در آمد و خیلی به دلم نشست.
در چند وقت گذشته سوتی دادی که بعدا خودت به آن بخندی؟
خب بله پیش آمده که موقع گزارش سوتی بدهم ولی مصداقی یادم نمیآید. ولی موقع اجرا یکبار سوتی بدی دادم که اصلا فاجعه بود و خودم گفتم وای این دیگر چه جمله بندی بود. یادم میآید گفتم برای ستاره های تیم ملی والیبال فوتبال ایران آرزوی موفقیت میکنم که سوتی بدی بود و بعدش خودم کلی به سوتی که دادم خندیدم. من کلا وقتی موقع اجرا یا گزارش سوتی میدهم، بلافاصله اعلام میکنم و سعی میکنم جمله درست را بیان کنم.
گزارشگری سخت تر است یا اجرا؟
خب کلا فضای این دو با هم متفاوت است. به نظرم اجرا سخت تر است چون همزمان باید حواست به همه چیز باشد. از ظاهر خودت گرفته تا دوربین ها و میهمانی که با آن گفت و گو میکنید.گزارشگری هم فضای خاص خودش را دارد و نمیشود این دو را با هم مقایسه کرد. واقعیت این است که خودم به شدت گزارشگری را ترجیح میدهم و بیشتر از اجرا دوست دارم. به خصوص مواقعی که در ورزشگاه و با حضور تماشاگر یک بازی را گزارش میکنید، حس فوق العاده ای دارد.
بازی خاصی وجود دارد که دوست داشتی گزارشگر آن دیدار تو باشی؟
خب نمیخواهم رویاپردازی کنم وگرنه میگفتم فینال جام جهانی که یک سمت آن تیم ملی کشورم باشد و در نهایت هم قهرمان شود. در واقعیت اما خیلی دلم میخواهد یک بازی در آمریکای جنوبی مثل دیدار بوکاجونیورز و ریورپلاته یا یک دیدار حساس در لیگ انگلیس مثلا بازی آرسنال و چلسی و یا منچستر و لیورپول را گزارش کنم. البته به شرطی که در داخل ورزشگاه این کار را انجام دهم. به نظرم گزارش این بازی ها در داخل ورزشگاه فوق العاده است و تجربه بی نظیری خواهد بود.
نظرت در مورد گزارشگران جوانی که به صدا و سیما آمدند، چیست؟ یادم میآید قبلا یک انتقادی را مطرح کرده بودی ...
ببینید اصلا بحث انتقاد مطرح نبود و نیست. من خودم وقتی آمدم کلی از همکارانی که قدیمیتر بودند، کار میکردند. مثلا زمانی که عادل فردوسی پور و جواد خیابانی هم آمدند گزارشگرانی مثل اسکندر کوتی، عباس بهروان و خدابیامرز بهرام شفیع فعالیت میکردند. من نه تنها مخالف آمدن نیروهای جدید نیستم بلکه باید این اتفاق بیفتد و افراد پرانرژی و تازه نفس وارد شوند. صحبت من این بود که وقتی به یک گزارشگر جوان که تعداد بازی های کمی را گزارش کرده، بازی های بزرگ را میدهید، هم استرس به گزارشگر وارد میشود و هم از سمت مردم و فضای مجازی فشار به آن گزارشگر جوان وارد میشود. من حرفم این بود که بر اساس سابقه به یک فرد گزارش بدهید و بگذارید کم کم دوستان جوان وارد عرصه گزارش شوند.
چند وقت قبل هواداران استقلال و همین چند روز پیش هواداران پرسپولیس به شدت علیه تو در فضای مجازی موضع گرفتند و تو را متهم به جانبداری از تیم مقابل کردند. نظرت در این خصوص چیست؟
دقیقا این موضوع درست است و همین موضوع نشان میدهد که من کارم را درست و بی طرف انجام میدهم. بارها این اتفاق در فضای مجازی پیش آمده و نمیشود کاری کرد. مثلا یک نفر برای من کامنت میگذارد که احمدی پرسپولیسی است و چند لحظه بعد فرد دیگری خطاب به نفر قبلی مینویسد، بابا چه میگویی، محمدرضا احمدی طرفدار سرسخت استقلال است. نمیخواهم شعار بدهم و کلیشه ای حرف بزنم ولی واقعا وقتی حرفه ای کار میکنی همه تیم ها را به یک چشم میبینی و برای تو استقلال یا پرسپولیس یا حتی سایر تیم ها فرقی نمیکند. این مسائل قبلا هم وجود داشت ولی چون فضای مجازی نبود، به چشم نمیآمد.
صمیمیترین رفیق فوتبالی محمدرضا احمدی چه کسی است؟
من کلا آدمیهستم که نه تنها با فوتبالیست ها بلکه با خیلی از ورزشکاران دوست هستم و در ارتباطیم. در پرسپولیس با وحید امیری و در استقلال با ارسلان مطهری خیلی رفیقم و همیشه با هم گپ میزنیم. از قدیمیترها علی دایی نازنین از دوستان عزیز من هستند و یا محمد محمدی، هادی طباطبایی و محمدرضا مهدوی از دوستان نزدیک من هستند. خدا رحمت کند مهرداد میناوند عزیز را که خیلی جای او خالیست. مهرداد یکی از دوستان بسیار خوب من بود که تقریبا هر روز با هم صحبت میکردیم و کلی خاطره خوب از او دارم. گفتم با خیلی ها دوست هستم ولی صادقانه بگویم با هیچ فوتبالیستی ارتباط نزدیک و خانوادگی ندارم.
در یک مقطع پیشنهاد همکاری با علی دایی و علی کریمیداشتنی ولی همکاری نکردید. در این مورد هم صحبت کن ...
اول بگویم باعث افتخار من بود که این دو عزیز که از بزرگان فوتبال ما هستند، به من لطف داشتند و پیشنهاد دادند. علی دایی وقتی در سایپا بود به من پیشنهاد داد تا به عنوان مدیر رسانه ای کنارش باشم و علی کریمیهم به واسطه اینکه در کلاس های مربیگری کنار هم بودیم، پیشنهاد داد تا در تیم نفت به عنوان مدیر رسانه ای کار کنم. واقعیت این بود که در آن زمان ترافیک کاری من در سازمان خیلی زیاد بود و نمیتوانستم در کنار این دو عزیز باشم.
گزارشگری و اجرا سن و سال نمیشناسد ولی اگر روزی از این شغل کنار بروی، دوست داری چه کاری انجام دهی؟
درست است که این شغل سن و سال نمیشناسد ولی به نظرم تا موقعی باید در این شغل باشم که مردم من را قبول داشته باشند و بتوانم خودم را با شرایط روز وفق دهم. راستش خیلی به این موضوع فکر نکردم ولی دوست دارم بعد از خداحافظی از گزارشگری و اجرا فقط استراحت کنم، فوتبال ببینم و به مسافرت بروم. من واقعا عاشق مسافرت هستم و اگر شرایط اقتصادی اجازه میداد، همیشه در حال سفر با خانواده بودم چون خیلی از این کار لذت میبرم.
اگر وارد گزارشگری نمیشدی چه کاری را برای خودت انتخاب میکردی؟
بدون شک موسیقی. نمیدانم خواننده میشدم یا نوازنده و یا شاید هم آهنگساز، ولی قطعا وارد موسیقی میشدم چون خیلی دوستش دارم. کلا به کارهای هنری علاقه دارم. حتی پیشنهاد برای بازیگری داشتم ولی قبول نکردم. سروش صحت نازنین به من پیشنهاد بازی در یکی از سریال هایش را داد، یک پیشنهاد از شبکه ۲ داشتم و حتی قرار بود نقش خودم را بازی کنم ولی تصمیم گرفتم وارد این عرصه نشوم. حتی پیشنهاد بازی در یک تئاتر را داشتم و قرار بود نقش یک گزارشگر ورزشی را بازی کنم ولی ترجیح دادم وارد این فضا نشوم. البته به گفته دوستان و خانواده استندآپ های خوبی انجام میدهم.
مگر در فضای موسیقی دستی بر آتش داری؟
اگر به بعضی از دوستان بر نمیخورد باید بگویم بله. من از ۶ سالگی به خاطر علاقه زیادی که به موسیقی داشتم کلاس های موسیقی میرفتم و میتوانم چند ساز هم بنوازم. گفتم که از بچگی علاقه زیادی به موسیقی داشتم و به لطف خانواده این کلاس ها را میرفتم و الان هم بعضی اوقات برای اینکه حال دلم خوب شود، ساز میزنم.
چه سازهایی را مینوازی؟
من چند نوع ساز بلدم. هم میتوانم سازهای سنتی بزنم و هم کلاسیک.
اینکه میگویند محمدرضا احمدی بچه پولدار است واقعیت دارد؟
(میخندد) چه جالب! خداراشکر حداقل یک چیز مثبت در مورد ما میگویند. نه بابا بچه پولدار که نیستم ولی کار اصلی من خارج از فوتبال و گزارشگری است و سال هاست آن کار را انجام میدهم. از صدا و سیما پول میگیرم ولی خداراشکر وابستگی مالی به گزارشگری ندارم چون همانطور که گفتم کار اصلی من بیرون از فوتبال است. در مجموع من انگشت کوچک خیلی از دوستان هم به لحاظ مالی نمیشوم.
وضعیت درآمد گزارشگران در ایران چطور است؟
اگر واقعیت را بگویم با درآمد گزارشگری حتی نمیتوانی یک زندگی معمولی دو نفره را اداره کنی و اصلا خوب نیست. با اینکه من از سال ۲۰۱۰ در تلویزیون گزارش میکنم ولی الان به خاطر زیاد شدن تعداد گزارشگران شاید فقط ۲ یا ۳ گزارش در ماه به من برسد. به نظرم گزارشگری عشق است و البته من فکر میکنم هنر هم محسوب میشود.
در خیلی از کشورها گزارشگران و مجریان ورزشی به صراحت اعلام میکنند، طرفدار یک تیمیهستند ولی در کشور ما اینطور نیست. درحالیکه همه ما میدانیم گزارشگران و مجریان به طور حتم طرفدار یکی از دو تیم پرسپولیس یا استقلال هستند. به نظرت چرا این موضوع علنی نمیشود؟
قطعا هرکسی در شغل ما کار میکند، عاشق فوتبال بوده و به طور حتم طرفدار یکی از تیم های پرسپولیس یا استقلال هم بوده است. مثلا من از بچگی عاشق فوتبال بودم که وارد این کار شدم. همه میدانند طرفدار آرسنال هستم و قطعا در بین تیم های داخلی هم یک تیم را دوست داشتم و دارم. با این حال فضای کشور ما و فوتبال ما اصلا طوری نیست که بخواهیم علاقه خودمان را به تیمیکه دوست داریم ابراز کنیم. به نظرم فضا اصلا مناسب نیست و این ظرفیت وجود ندارد که این اتفاق بیفتد. در کشورهای دیگر خیلی از شبکه های خصوصی هستند و طبیعی است که مجری یا گزارشگر اعلام کند طرفدار چه تیمیاست ولی اینجا در رسانه ملی نمیشود این کار را انجام داد.
اگر قرار باشد میزبان ۵ چهره فوتبالی در کل دنیا باشی چه افرادی را به میهمانی خودت دعوت میکنی؟
خیلی سوال سختی است ولی در عین حال بسیار جذاب است. سختی اش به خاطر این است که واقعا ۵ نفر کم است. ولی آلساندرو نستا که خیلی دوستش داشتم، تیری آنری که آرسنالی است و من عاشقش هستم، سر الکس فرگوسن (با وجود علاقه زیادم به آرسنال و شخص آرسن ونگر)، علی دایی نازنین که افتخار فوتبال ما هستند و دیه گو آرماندو مارادونا نفراتی هستند که من به میهمانی خودم دعوتشان میکنم و با افتخار از آن ها پذیرایی خواهم کرد.