در ناامیدی بسی امید است .
این جمله را می گوییم چون می خواهم درباره دورانی صحبت بکنم که انقدر تاریکی همه جا را گرفته بود که اندک یاران نور هم دیده نشدند .
شاید فکر بکنید می خواهم درباره یک داستان فانتزی صحبت بکنم اما اصلا این طور نیست دارم درباره دوران تاریک و فاجعه بار بارتو صحبت میکنم . دورانی که خواسته یا ناخواسته بارتو با استخدام دو فرد لایق نگذاشت قسمت بزرگی از اینده بارسا نابود بشود . شاید بگویید این دیوانه دارد چه میگوید پس بگذارید سریع تر برویم سراغ اصل مطلب
پاتریک کلایورت - از یک کودک شگفت انگیز در آژاکس تا یک رویاپرداز برای باشگاه بارسلونا
شاید همه از عملکرد خوب کومان در پرورش جوانها صحبت بکنند اما من میگویم ما دست های پشت پرده را ندیده ایم . یکی از این دست ها فرد بسیار شناخته شده ای هست . بله او پاتریک کلایورت هست . بدون شک او انقدر اطلاعات بالایی در شناخت استعداد ها دارد که هیچ کس باور نمیکند . بگذارید کمی داستان را نوستالژیک بکنم
در آن تیم آژاکس، پاتریک کلایورت نقش یک جوان را داشت و از روی نیمکت می آمد تا در فینال لیگ قهرمانان قهرمان اروپا را به ثمر برساند. در آن سال آژاکس سه بار آث میلان را شکست داد، همان آث میلانی که بارسلونا را در سال 1994 در فینال لیگ قهرمانان اروپا در آتن نابود کرد و بین سال های 1993 تا 1995 به سه فینال متوالی لیگ قهرمانان رفت.
در تیم آژاکس سال 1994-1995 ، پاتریک کلایورت نقش یک جوان را داشت و از روی نیمکت می آمد تا در فینال لیگ قهرمانان قهرمان اروپا یک نمایش فوق العاده داشته باشد. در آن سال آژاکس سه بار آث میلان را شکست داد، همان آث میلانی که بارسلونا را در سال 1994 در فینال لیگ قهرمانان اروپا در آتن نابود کرد و بین سال های 1993 تا 1995 به سه فینال متوالی لیگ قهرمانان رفت.
هنگامی که در 27 ژوئیه 2019 به عنوان رئیس جوانان باشگاه بارسلونا منصوب شد، پاتریک کلایورت کلید حرکت آکادمی پس از آن بود
حرکاتی که او انجام داد به نظر می رسید که ما بخشی از پروژه مهم تری نسبت به پیروزی در زمین هستیم. می خواهم نقل قولی را که او در مصاحبه ای که به عنوان رئیس فوتبال جوانان معرفی شد، به اشتراک بگذارم. من در آکادمی آژاکس بزرگ شدم، آکادمی که بسیار شبیه لاماسیا است و فکر میکنم میتوانم کارهای زیادی برای پیشرفت بازیکنان جوان بارسا انجام دهم. برای تیم اول داشتن بازیکنان جوان اکادمی ضروری است.»
بارسلونا که شباهت زیادی به آژاکس دارد، همیشه تا حدودی باشگاهی متفاوت بوده است. ما میتوانستیم یک ترکیب کاملاً با بازیکنانی از آکادمی در طول موفقیتآمیزترین دوره باشگاه ایجاد کنیم، نه تنها بازیکنانی که منتظر شانس خود بودند، بلکه از قبل بازیکنان ثابت تیم اصلی بودند.
استعدادهای بومی در تمام آن دوره شگفت انگیز بود در سال 2009 شش بازیکن از آکادمی در ترکیب اصلی حضور دارند. در سال های 2012 و 2013 9 بازیکن از آکادمی در ترکیب اصلی حضور داشتند.
بنیاد آنجا بود. نسل طلایی میتوانست نه تنها برای تولیدات خود در میدان، بلکه به عنوان پلی برای استعدادهای جدید مورد استفاده قرار گیرد. که هرگز اتفاق نیفتاد. سرمایه گذاری سنگین به دنبال داشت و موفقیت سه گانه در سال 2015 همه را کور کرد. ناگهان سقوط کردیم. همه خوشحال بودند. خرج کردن پول کلان راه جدید بود، اما در واقعیت، پول هرگز راهی برای موفقیت پایدار نبود. از مردم مادرید بپرسید که هنوز آن دوره را به یاد میاورند و امیدوار بودند که تیمشان بتواند دوباره در اروپا رقابتی باشد.
استعدادهای لاماسیا یا پول خوب خرج شده؟
امید ها از گرانترین آکادمی با هزینه بیش از 5 میلیون در سال و انتظارات طبیعی برای استعدادهای امیدوارکننده از تیم B بیش از پیش افزایش یافت. خروج گواردیولا و روش ایجاد شده برای ارتقاء از طریق رده های آکادمی با سه مرحله پیشرفت که به کاپیتانی بالقوه تیم بارسلونا B ختم شد کافی تلقی نشد و هزینه های کیهانی به زودی دنبال شد
ما می توانیم درک کنیم که باشگاه هزینه کرده است، اما همچنین سعی کرده است بازیکنان تیم B را با بازیکنانی مانند سرخیو بوسکتس، تیاگو آلکانتارا، ایزاک کوئنکا، جفرن ادغام کند و تلاش می کند فرصت های بیشتری را برای بازی با تیم اصلی به آنها بدهد.
پس از رفتن او، استعداد شروع به ظهور کرد. در سه سال بعد، بارسلونا کریستین تلو، مارک بارترا، مارتین مونتویا، رافینیا، سرجی روبرتو، جرارد دلوفئو را ارتقا داد. همه آنها در تیم بودند و بیشتر آنها حتی در سالهای سه گانه شانس بازی کردن داشتند. همه آنها در مجموع 2013 شروع برای باشگاه داشته اند، علاوه بر سرجی روبرتو که 2010 شروع داشت
با این حال، به جای اینکه بخواهید به آن بازیکنان بچسبید و فرصتی به آنها بدهید تا در حین برنده شدن، پتانسیل کامل خود را توسعه دهند، دوران قایقبازیهای بزرگ و هزینههای بیش از حد فرا رسید و گرایشهای غولپیکر افراد ضروری در باشگاه فوتبال ظاهر شد.
بارسلونا بعد از گواردیولا
لطفا بازسازی نوکمپ را بهانه ای برای بدهی انباشته باشگاه نیاورید. زمانی که آرسنال در سال 2006 به ورزشگاه امارات نقل مکان کرد، وضعیت مشابهی داشت. با هزینه کل 430 میلیون، قرار بود بیشتر سرمایهای که باشگاه از طریق اسپانسرها، کالاهای تجاری و غیره ایجاد میکرد، صرف بازپرداخت وام شود. آنها باید اولویت های خود را ارزیابی می کردند تا همچنان مرتبط باقی بمانند و همچنان بتوانند وام ورزشگاه را بازپرداخت کنند.
بازیکنان کلیدی مانند پیکه، فابرگاس و جوردی آلبا همگی توسط آکادمی باشگاه رها شدند و سپس به بارسلونا منتقل شدند. این نشانه یک باشگاه فوتبال خوب نیست. این حرکات نشان دهنده نبود چشم انداز روشن، ثبات و رهبران در باشگاه است. باشگاه بارسلونا به جای اینکه فعال باشد و برنامه خود را دنبال کند، به سر و صدای بیرون و حواس پرتی واکنش نشان داده است. باشگاه بارسلونا به هواداران، به ارزش ها و اعتقاداتش پشت کرد.
کسبوکارهای غیر هوشمند معمولاً این وجه مشترک دارند. هر بار که آن کسبوکارها تصمیم ضعیفی میگیرند، زمان و تلاش بیشتری به آن میدهند تا ثابت کنند که آنقدرها هم بد نبوده است. این ایده آنها بود و به نتیجه نرسید. نفس آنها صدمه دیده است.
ساختار باشگاه بارسلونا و استعدادهای آینده
ساختار باشگاه فراتر از باور به نظر می رسد. اگر «اف سی بارسلونا» را با «شرکت» و «بازیکنان» را با «کارکنان» عوض کنید، باشگاه بیشتر شبیه یک کسبوکار ضعیف به نظر میرسد تا شعار «بیش از یک باشگاه».
خب اما در این وضعیت بد چه اتفاقی افتاد رئیس کلایورت قراردادا فاتی را تمدید کرد فاتی در ان زمان تازه معروف شده بود با این کار او جوانان لاماسیایی به اینده امیدوار شدند تمدید ها شروع شد بازیکنانی مانند باربرا گاریدو تکسوس و خیلی ها تمدید کردند اما اوج کار او زمانی بود که فهمید پابلو گاویرا اماده انتقال به باشگاه منچستر سیتی هست او فورا به خانه پابلو گاویرا رفت و خود مذاکرات را شروع کرد و با درایت کافی باعث ماند گاری پابلو گاویرا شد حالا پابلو در تیم اول بازی میکند
اما در حالی که رئیس کلایورت در لاماسیا عالی کار میکرد مردی دیگر راه وعده های او را امکان پذیر میکرد او کسی نبود جز پلانس . بلی پلانس با صحبت با سرمربیان از انها می خواست تا از لاماسیایی ها استفاده بکنند
او در جذب استعداد ها هم شق القمر میکرد او پدری را جذب کرد ارائوخو را راهی بندر بارسلون کرد . کومان را مجبور به استفاده از الارکون اخوماچ یاندرو گاوی کرد .
انها در تاریکی شمع روشن میکردند تا کم کم تاریکی را نابود بکنند . به نظر میرسد روشنایی اینده بارسا به خاطر این یاران روشنایی هست هر چند این ها تنها یاران روشنایی نبودند اما مطمئننا انها پیشتازان این راه بودند