نظر خودم را نمیدهم. مطلبی پیش روی من است که درباره دو گروه از بازیکنان نوشته است: کوالیتی(بازیکن تکنیکی) و کوانتیتی(بازیکن فیزیکی). به طور مثال وحید امیری یک بازیکن کوالیتی است اما عزتاللهی یک بازیکن کوانتیتی است. ما قایدی و طارمی را داریم. طارمی حرکاتش گنده گنده است اما قایدی حرکات ریز و کوچک دارد. ما در یک دوران علی دایی را در تیم ملی داشتیم که کیفیت کارش به خاطر سرعتش نبود بلکه به خاطر قد بلند و فیزیک بزرگش بود که در زمره بازیکنان کوانتیتی قرار داشت. الان طارمی را داریم که یک کوانتیتی است. تیم های آفریقایی از جمله تیمهایی هستند که به علت فیزیک بزرگ خود، کوانتیتی بالایی دارند. اگر قرار باشد تیمهای با کوانتیتی بالا، قهرمان شوند، باید تیمهای آفریقایی به این موفقیت میرسیدند اما در بین همین آفریقایی تبارها ما فقط تعداد معدودی بازیکن مانند امباپه با کوالیتی بالا میبینیم. حتی پوگبا هم یک بازیکن کوانتیتی است. فرق این دو مانند این است که یک نفر نقاش دیواری میکند اما یک نفر دیگر مینیاتور کار میکند. مثل کسی که نقاشی دیواری کند یا یک کسی که میناتور نقاشی کند.
این موضوع را چطور میتوان در ارتباط با شرایط تیم ملی ایران تشریح کرد؟
بر فرض یک تیم بر میداریم و به جام جهانی میرویم. اگر دنبال کوالیتیها برویم تیم ما کوچک میشود. اگر دنبال کوانتیتی برویم تیم ما گنده میشود. ما همیشه گنده گنده به جام جهانی رفتهایم. از مهدی فنونیزاده تا علی دایی، محمد خاکپور، یحیی گلمحمدی، حمید استیلی و ... همه فیزیکی بودهاند. اگر بخواهیم تیم را ریز کنیم، باید با قلیزاده، وحید امیری، مهدی قایدی و جهانبخش به زمین برویم که این موضوع جواب کرنرها، کاشتهها، جنگهای هوایی و جنگ فیزیکی و بازپسگیری را نمیدهد. با فیزیک کوچک که نمیشود توپ پس گرفت. باید به حدی منتظر بمانیم که حریف توپ را لو بدهد. ما در یک پارادوکس قرار گرفتهایم. پارادوکس ما این است که قسمتی از بازیکنان واقعا فیزیکی، قسمت هم مکانیکی، قسمتی سرعتی قسمتی هم قدرتی هستند. وقتی دو تا عزتاللهی را در زمین داشته باشیم، یعنی وسط زمین فاقد چابکی است. آنهایی که از لحاظ علم فوتبال، مسابقات را آنالیز میکنند میگویند ساختار ماشینی تیم چطور درسته شده است؟ بعد میگویند هر دو بازیکن وسط مکانیکی هستند. پشت سر آنها هم شجاع خلیلزاده و حسین کنعانیزادگان هستند که مکانیکی بازی میکنند. بعد میبینیم چه راحت از وسط زمین ما رد میشوند. این بازیکنان خوب هستند اما مربیانی میخواهند که تیم را از لحاظ مکانیکی، کوانتیتی و کوالیتی تنظیم کند. تیم ما اشکال دارد. وقتی آخرین بازی ما مقابل امارات را ببینید، میفهمید این تیم اشکال دارد. این تیم از فوتبال روز دنیا خیلی عقب است. اگر از من بپرسند اشکالی در تیم ما وجود دارد، می گویم بله اشکال دارد. من می گویم اشکال در کمیت و کیفیتها است. بازیکنان باکیفیت ما به سطح اول دنیا نمیرسند و بازیکنان کمیتی یا کوانتیتی هم در سطح اول نیستند.
میتوانید مثال روشن از توازن کیفیت و کمیت در فوتبال روز دنیا بزنید؟
مثال روشنی میزنیم. وقتی ژاوی به بارسلونا رسید، متوجه شد که کومان بارسلونا را به خاطر سلایق هلندی خودش و فوتبالی که قبول دارد، تماما کمیتی کرده است. تیم داشت نابود میشد. ژاوی به خاطر شخصیت فوتبالی و کاراکتر خودش و نوع فوتبالی که انجام میداد، به سراغ کیفیتیها رفت. در نتیجه بازیکنانی مانند پدری و گاوی را بیشتر در وسط زمین بازی میدهد و نتیجه این میشود که چهار گل به اتلتیکو مادرید میزنند. به سراغ دنی آلوز رفته که در دوران اوج به فرانسه رفته بود. بحث سومی که وجود دارد این است که سرمربی ما نگرش برداشتن تیز و برندهای ندارد. کیروش این ویژگی را داشت. پورعلیگنجی را از خط هافبک نفت تهران برداشت و به خط دفاعی برد اما مربی ما امید نورافکن را در همه پستها بازی میدهد. یک روز دفاع راست است، یک روز دفاع وسط و یک روز هم در خط هافبک به میدان میرود. درست است که نورافکن استعداد دارد اما نمیتواند در یازده پست بازی کند. اگر تیم اشکالی دارد، باید ترمیم شود. اگر از عراق و امارات هم میترسی، در جام جهانی چه میکنی؟
آیا ایران در حال حاضر در شرایطی قرار دارد که با توان تاکتیکی کنونی و پتانسیلهای فردی بازیکنان خود، به نحوی در جام جهانی حاضر شود که حداقل ۶ امتیاز یا حد نصاب لازم برای راهیابی به دور دوم را به دست آورد؟ آیا انتظار صعود به مرحله دوم جام جهانی از تیم ملی ایران، یک انتظار واقعبینانه است؟
من حکم نمیکنم. به سابقه تیم ملی نگاه کنیم. در جام جهانی ۹۸، سرمربی را پای پلکان هواپیما برداشتیم و تیم را به جلال طالبی و بیژن ذوالفقارنسب دادیم. آمریکا را هم بردیم و سه بازی کردیم و برگشتیم. بلاژویچ، سطان جام جهانی را آوردیم و تیم موفق نشد و به جای او دستیارش را انتخاب کردیم. فوتبال ما را از کف دستش بهتر میشناخت اما سه بازی در جام جهانی کرد. کیروش را آوردیم که از آکادمی فوتبال منچستر آمده بود و نامزد مربیگری رئال مادرید بود. کیروش جزو بهترین مربیان در جام جهانی ۲۰۱۰ بود. فیفا کیروش و تفکراتش را آنالیز کرده بود که او به چه چیزهایی فکر میکند. کیروش مانند آریکو ساچی صاحب اندیشه بود. هشت سال همه اختیارات هم در اختیارش بود. هر کسی را نمیخواست میگفت برو. هر کسی را میخواست اخراج میکرد اما او هم در دو دوره، ۶ بازی کرد. الان تیم را به یک مربی دادهایم که نژادش خارجی است اما داشتههایش را از ایران به دست آورده است. جوان ظریف اندام بود که به ملوان آمد و مربیگری را شروع کرد. من بازیهای ملوان را نگاه میکردم. بعد به دسته یک رفت و در طول یک دهه، آخرین بار در صنعت نفت آبادان حضور داشت. بعضیها را هم از بچگی بزرگ کرده است. عزت اللهی در تیم جوانان ملوان بود و الان هم در تیم ملی است. در نتیجه تفاوت آشکاری از نظر علم میان او و مربیان ایرانی نیست. مثلا جعفر سلمانی را که یک بازیکن چپ پا است، در پست دفاع راست میگذارد. برای آدم سوال مطرح میشود که مگر ما مدافع راست نداریم؟ آیا وریا غفوری و رامین رضاییان بازیکن خوبی نیستند؟ مگر محمد دانشگر مانند امید نورافکن یک بازیکن دو پسته نیست؟ اگر امید نورافکن را به این راحتی در دفاع چپ و وسط میگذاریم، چرا از دانشگر استفاده نمیکنیم؟ دانشگر هم همین خواص را دارد. چه اتفاقی میافتد که سامان قدوس را یک بازی شش دقیقه و یک بازی به طور کامل به میدان میفرستد. سوال برانگیز است. اگر سامان قدوس بازیکن شش دقیقهای است، چرا در عرض دو ماه که بازی او را هم ندیدهای و با او تمرین هم نکردهای، به یک باره او را در ترکیب ثابت میگذاری؟ معادلات جای دیگر ترسیم میشود. در نتیجه با اتفاقی که رخ میدهد، فی نفسه میگویم که بعید میدانم بتوانیم چهار بازی در جام جهانی انجام دهیم.
پس اعتقاد دارید که تیم ملی شرایط و توان لازم برای انجام ۴ بازی در جام جهانی را ندارد؟
البته این اتفاق یک فرمول دارد. این موضوع به اردو و بازیهای تدارکاتی ما هم بستگی دارد. در مورد کیروش، او به شدت از باخت میترسید. هیچ وقت حریف مناسب انتخاب نمیکرد. تنها حریف مناسب که انتخاب کرد ترکیه بود که دو هیچ باختیم. شاید همان یک بازی هم به درد بازی با اسپانیا خورد. اسکوچیچ هم به شدت از باخت میترسد و نمیرود بازی تدارکاتی پر و پیمانی انجام دهد که شاید تیم پوست بیندازد و چهار بازی کند. در نتیجه اینها را که کنار هم میگذاریم، بعید میدانم بتوانیم صعود کنیم. از طرفی، در قرعهکشی با آسیاییها که همگروه نمیشویم. به جز آسیا هم هر کس دیگر در دسته ما باشد کلاسش از ما بهتر است. مگر با بوسنی نیفتادیم؟ همه گفتند این تیم را میبریم ولی سه گل خوردیم و باختیم.
با فاصله گرفتن از نظم تاکتیکی ایران در حین دفاع از دروازه خودی، چه برنامهای را برای ایران متصور هستید؟ اسکوچیچ بارها گفته که با دفاع محض در جام جهانی موافق نیست و برنامههایی را هم برای بخش تهاجمی ایران در نظر دارد. با توجه به ضعف دفاعی ایران مقابل تیمهایی مانند سوریه، لبنان، عراق و حتی گل خوردن از تیم ملی هنگ کنگ، فاصله گرفتن از دفاع محض، ایران را دچار چالش نمیکند؟
درست میگویید. این نگرانی شما، نگرانی طبیعی و درست است. اگر در قرعهکشی به تیمی بخوریم که هدفش انجام ۵ یا ۶ بازی در این مسابقات است، یا یک تیمی از آمریکای شمالی و جنوبی باشد، قدر مسلم این است که با این برنامهای که از تیم ملی دیدهایم و خودمان هم میدانیم که با چه کیفیتی رقیبانمان را شکست دادیم، اگر تیمی از نظر استراتژیک به برد پر گل نیاز داشته باشد، هر بلایی بخواهد، میتواند به سر ما بیاورد، چه برسد که ما را با نتیجه سنگین شکست دهد. جدول و قرعهکشی خیلی نقش دارد که کیفیت تیم ملی را چطور ببینیم. از طرفی یک ماه باقی مانده تا جام جهانی فوقالعاده مهم است. اگر برای آمادگی تیم ملی، سه بازی خوب انجام دهیم، ممکن است که در جام جهانی چهار بازی بکنیم. اگر بازی درست و حسابی ترتیب ندهند و به سراع تیمهای غایب در جام جهانی بروند، موفق نمیشویم. باید دیدارهایی انجام دهیم که تیمملی پوست اندازی کند. اما اگر مصلحت اندیشی کنند و بگویند فقط برویم سه بازی بکنیم و برگردیم، خب نیازی هم به این برنامهریزی نیست. من این صحبت را از درون جلساتشان شنیدهام.