رجب طیب اردوغان با بلندپروازیهای بهشدت احمقانهاش، ترکیه را وارد عمیقترین بحران اقتصادی دو دهه گذشته این کشور کرده است. دولت ترکیه اعلام کرد که در ماه ژانویه (دیماه 1400)، نرخ تورم کشور به بیش از 36 درصد رسیده که این عدد در 20 سال گذشته بیسابقه بوده است. ارزش لیر ترکیه در یک سال گذشته بیش از 40 درصد کاهش داشته و هیچکس جز شخص اردوغان مسئول این رکود اقتصادی نیست. شاید تورم و کاهش مداوم ارزش پولی ملی امری آشنا و عادی برای ما ایرانیها باشد، اما برای اقتصاد نسبتاً متعادل ترکیه، چنین اعداد و ارقامی بسیار غریب و ناآشنا هستند. در این بخش قصد داریم به نقش اردوغان در رکود اقتصاد ترکیه و اثرات تصمیمات اشتباه او بر آینده سیاسیاش بپردازیم.
گذری بر علل بحران اقتصاد ترکیه
بحران فعلی اقتصاد ترکیه از سه عامل سرچشمه میگیرد:
1. جهش نرخ تورم
2. سیاستهای اقتصادی غیرمعمول اردوغان
3. چنگ زدن اردوغان به صندلی قدرت
جهش نرخ تورم
در سال 2018 میلادی، نرخ تورم ترکیه به 16 درصد جهش پیدا کرد. فاکتورهایی مانند تعرفه گذاری دولت ترامپ بر آلومینیوم و فولاد، سانسور دادههای مالی و دخالت اردوغان در امورات بانک مرکزی همگی در این جهش تأثیرگذار بودند. درنتیجه این افت ارزش لیر ترکیه، واردات گرانتر و پرداخت بدهیهای خارجی دشوارتر شد.
سیاستهای اقتصادی غیرمعمول اردوغان
اقتصاد ترکیه کموبیش شبیه به اقتصادهای ترکیبی و کاپیتالیستی دیگر کشورهای دنیاست. در نظریه اقتصادی کاپیتالیستی، باید برای کاهش تورم، نرخ بهره بالا رود. در کشور ما که هیچ کجای اقتصادش شبیه به اقتصاد کشورهای دیگر نیست، شاید استفاده از سیاستهای اقتصادی غیرمعمول و نوین چندان بد نباشد، اما در ترکیه چنین عملی به معنای واقعی کلمه ریسک بسیار بالایی دارد. اردوغان تأکید داشت که افزایش نرخ بهره باعث افزایش تورم خواهد شد، بنابراین دستور داد نرخ بهره کاهش یابد و هرکس که با این دستور مخالفت کند، باید از دولت اخراج شود. جای تعجبی نیست که با این تصمیم اردوغان لیر ترکیه بازهم با کاهش ارزش روبرو شد و نرخ تورم بازهم افزایش یافت.
چنگ زدن اردوغان به صندلی قدرت
در هر کشور کموبیش متعادلی، اگر رئیسجمهور از این دست از تصمیمات اشتباه بگیرد، قطعاً استیضاح و یا حتی اخراج میشود. معمولاً در این کشورها شخصی به او گوشزد میکند که چنین رویکرد غیرمعمولی در اقتصاد ترکیه جواب نخواهد داد. اما چنین عمل ناصحیحی بههیچوجه نتوانست مانع ادامه فعالیت اردوغان شود؛ زیرا او تصمیمگیرنده نهایی در همهچیز است و هیچکس نمیتواند با اعمال اردوغان مخالفت نماید. اوج آن زمانی بود که در سال 2017 میلادی، اردوغان توانست در رقابت همهپرسی مشروطه پیروز شود و ترکیه را از یک کشور دموکراسی پارلمانی به ریاست جمهوری تغییر دهد.
سقوط لیر
همانطور که اقتصاددانها پیشبینی کرده بودند، ارزش لیر به شکلی پایدار و مداومی در حال فروریختن بود، تا اینکه در تاریخ بیستم دسامبر سال 2021 میلادی، لیر بهطور ناگهانی بازهم 20 درصد کاهش ارزش داشت و از 14 لیر به 17 لیر به ازای هر دلار رسید. اردوغان پسازاین اتفاق احساس خطر و عاجزانه برای تعیین سیاست اقتصادی جدید تلاش کرد.
او برای جذابتر کردن لیر ترکیه و متوقف کردن ترکها از تبدیل لیر به دلار آمریکا، طرح جدیدی را ارائه داد. بر اساس این طرح، اگر شهروندان ترکیه پساندازشان را به لیر نگهدارند، دولت هرسال ما به تفاوت دلار و لیر را به آنها پرداخت خواهد کرد. برای مثال فرض کن تو در حساب پساندازت 1000 لیر داری و نرخ بهره اعلامی 14 درصد است. یعنی بعد از یک سال، تو 140 لیر سود بانکی دریافت و کل پساندازت را به 1140 لیر تبدیل میکنی. حال اگر در همان سال، ارزش لیر در برابر دلار به نصف کاهش پیدا کند، باید 860 لیر دیگر نیز به حسابت واریز شود تا به همان ارزش سال گذشته (2000 لیر جدید=1000 لیر سابق) سرمایه داشته باشی.
در ابتدا به نظر میرسید که این سیاست اقتصادی مؤثر واقعشده است. ارزش لیر در برابر دلار بیش از 50 درصد افزایش یافت و از 17 لیر در 20 دسامبر، به 10 لیر در 26 دسامبر صعود کرد. بیشتر مردم تصور کردند که ترکها دلار را به لیر تبدیل و در حسابهای پسانداز سپردهگذاری میکنند. اما بعضی از ژورنالیستهای تیزبین متوجه شدند که این افزایش ارزش لیر با کاهش ذخایر ارزی خارجی ترکیه مصادف شده است. به نظر میرسد بانک مرکزی ترکیه دلارهای باقیمانده در ذخایر ارزی را خرج خرید لیر و افزایش مصنوعی تقاضا برای ارز ملی ترکیه کرده بود تا نرخ تورم کاهش و ارزش لیر افزایش یابد.
در دو روز، بانک مرکزی ترکیه 7 میلیارد دلار صرف خرید لیر کرد تا ذخایر ارزی خارجی کشور به کمترین میزان دو دهه گذشته خود، یعنی 8.6 میلیارد دلار (24 دسامبر 2021) برسد. این رقم بیش از دو برابر 3 میلیارد دلاری است که شهروندان ترکیه، لیر سپردهگذاری کردند. بنابراین زمانی که بانک مرکزی به دلیل اتمام منابع، دست از تخلیه ذخایر ارزی برداشت، تقاضای مصنوعی ایجاد شده از بین رفت و لیر دوباره روند کاهشی گذشته را از سر گرفت و از آن زمان تابهحال، بیش از 25 درصد از ارزشش را از دست داد. جای تعجبی هم نبود که نرخ تورم به بالاترین میزان 19 سال گذشته (36 درصد) رسید، به طوری که حتی منابع غیررسمی این عدد را بسیار بالاتر نیز عنوان نمودند.
مانعی بزرگ برای اردوغان و ترکیه
تورم بالا برای هیچ کشوری خوشایند نیست، اما این موضوع بهطور خاص هم برای ترکیه و هم برای شخص اردوغان دردناکتر هم میشود. هرچقدر ارزش لیر ترکیه کاهش بیشتری داشته باشد، به همان اندازه دولت باید حساب مردم را با لیر بیشتری پر کند. با توجه به وضعیت اقتصادی حال حاضر ترکیه، حتی پوشش تنزل ناچیز ارزش لیر برای دولت سخت خواهد بود.
اردوغان در حال حاضر سهراه حل معمول پیش روی خود میبیند که متأسفانه یا خوشبختانه، هیچکدام از آنها خوب نیستند:
1. افزایش سنگین مالیات
برای جبران هزینهها میتوان از گزینه افزایش سنگین مالیات استفاده نمود. اما با وضعیت زندگی حال حاضر شهروندان ترکیه، افزایش سرسامآور نرخ تورم و کاهش درآمد سرانه داخلی (که از 12 به 8 هزار دلار کاهش داشته است)، چنین گزینهای اصلاً گزینه مناسبی به شمار نمیرود.
2. شکستن قول
بسیاری از شهروندان ترکیه سرمایهشان را در حسابهای پسانداز محافظتشده قراردادند و اگر قرار باشد اردوغان زیر قولش بزند (جملهای آشنا برای ما)، ارزش لیر بازهم بیشتر کاهش خواهد داشت.
3. چاپ پول
استقراض از بانک مرکزی و چاپ پول نیز گزینهای محتمل برای اردوغان و دولتش است. اما این امر احتمالاً بازهم وضعیت را بغرنجتر نماید.
همه این گزینهها اردوغان را از اینی که هست، منفورتر میکنند. او بهزودی در انتخابات 2023 ترکیه شرکت میکند اما وضعیتش بههیچوجه مناسب نیست. در نظرسنجیها او پشت سر سه کاندید احتمالی دیگر قرار دارد و محبوبیت او به کمترین میزان 7 سال گذشته رسیده است. بااینکه حزب عدالت و توسعه (حزب اردوغان) هنوز محبوبترین حزب حال حاضر ترکیه است، اما پشتیبانی مردمی از آنها همینطور رو به کاهش است.
فعلاً اردوغان فعلاً در برابر تقاضای احزاب رقیب مبنی بر برگزاری انتخاب زودهنگام ایستاده است، اما اگر اقتصاد ترکیه نتواند بهبود یابد و نظرسنجیها همینطور بر ضد اردوغان و حزبش بتازند، به نظر میرسد انتخابات زودهنگام اجتنابناپذیر باشد. اگر این اتفاق بیفتد، نهتنها ترکیه، بلکه کل کشورهای خاورمیانه میتوانند از این فرصت بهره ببرند و روابط خدشهدار شده با این کشور را به سمت بهبودی سوق دهند. مشخص نیست تاریخ باید چه قدر تکرار شود تا حاکمان متوجه شوند، هر کس که خلاف خواست و اراده ملتش حرکت کند، سرنوشتی جز نابودی و انحطاط انتظارش را نمیکشد. آنها بهراستی تصور میکنند که جاویدان هستند، اما متوجه نیستند که اگر قرار بود با محدود کردن ملتها جاودانه و ابدی شوند، اصلاً حکومت به آنها نمیرسید!