محمد خاکپور درباره شرایط تیم ملی ایران، خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس و ... صحبت کرد.
به گزارش طرفداری، مصاحبه محمد خاکپور را می خوانید:
مدتهاست خبری از شما در فوتبال نیست. چرا؟ چه کار میکنید؟
خبر خاصی نیست و من هم فوتبالی نیستم که بخواهم در فوتبال باشم. به قول خارجیها وقتی خبری نباشد، یعنی اوضاع خوب است.
اما فوتبال به پیشکسوتانی مثل شما نیاز دارد. بخصوص حالا که شرایط بحرانی شده و بهعنوان نمونه دو باشگاه پرسپولیس و استقلال در خطر حذف از لیگ قهرمانان آسیا قرار دارند.
من کلی میگویم. اگر کیفیت فوتبالمان پایین است و پیشرفت نمیکند، دلیل اصلیاش این است که باشگاهها خصوصی نیستند. تا سیستم کپی رایت و درآمدزایی وجود نداشته باشد، کیفیت در همین حد باقی میماند. حالا اگر AFC فشار میآورد نیتش این است که کیفیت را بالا ببرد. مثلاً برای آنها چه فرقی دارد که مالک این دو باشگاه چه کسانی باشند؟ قصد AFC این است که باشگاهها خصوصی شوند و درآمدزا باشند. اما ما بنا به دلایلی که داریم و بخش اعظمش هم سیاسی است، مقابل این مسأله مقاومت میکنیم و هر بار بهانه جدیدی میآوریم.
اما این بار به نظر میرسد موضع AFC فشار است تا دو باشگاه از مالکیت مشترک خارج شوند.
فکر کنم تا چند وقت دیگر AFC یک مأمور به ایران بفرستد تا در فدراسیون فوتبال بنشیند و بهعنوان کارمند فعالیت کند. متأسفانه آنها هم به اندازه کافی سرشان کلاه رفته و تمام قضایا را میدانند. ماجرای خصوصی شدن پرسپولیس و استقلال از مدتها قبل بوده و الان هم حرفش را میزنند. یادم هست زمان ما آقای پروین میخواست پرسپولیس را بخرد اما من میدانم و شما هم میدانید به خاطر هواداران و جمعیت زیادی که پشت این دو تیم هستند، هیچ وقت صلاح نمیبینند که آنها را به بخش خصوصی واگذار کنند.
اگر AFC فشار خود را بیشتر کند، شاید چنین اتفاقی رخ بدهد. نظر شما چیست؟
من بعید میدانم. با توجه به فشارهایی که AFC وارد میکند، اگر این اتفاق هم رخ بدهد قطعاً صوری خواهد بود. بهعنوان نمونه نفری را میآورند و میگویند او مالک پرسپولیس است ولی در اصل خودشان میدانند که او مالک نیست و مأمور وزارت ورزش است. اگر AFC مجبورشان کند، شاید چنین اتفاقی بیفتد.
کمی هم درباره تیم ملی صحبت کنیم. دراگان اسکوچیچ در 14 دیدار، 13 برد و یک تساوی به دست آورده اما منتقدان میگویند او برای حضور در جام جهانی، مربی کوچکی است و باید دنبال نام بزرگتری برویم. شما موافق این نقدها هستید یا نه؟
متأسفانه فوتبال ما به تنها نکتهای که توجه نمیکند، آمار است. درست برخلاف فوتبال دنیا و کشورهای پیشرفته. آنها وقتی میخواهند مربی استخدام کنند، فقط رزومهاش را میبینند و اینکه چه نتایجی در تیمهای مختلف به دست آورده است. وقتی ببینند 13 برد و یک مساوی به دست آورده، قطعاً جذبش میکنند. چون از نظر آنها نتایج فوقالعاده بوده. در آنجا ملاک توانایی و رزومه است اما در ایران نه. اینجا اما اسم، روابط و منافعی که پشت قراردادها پنهان است، مورد توجه قرار میگیرد. مثلاً مارک ویلموتس را میآورند، چند 100 میلیارد میدهند و دو هفته بعد هم او میرود. حالا یک مربی میآید که شهرت او را ندارد اما نتایج درخشانی میگیرد اما باز هم میگویند او کوچک است. مگر یک مربی باید چه کار کند؟ اگر نتیجه گرفته، یعنی خوب بوده و باید بگذارند به کارش ادامه بدهد.
البته بر خلاف برخی منتقدان، عدهای هم معتقدند با مربی بزرگ هم به جام جهانی رفتیم و کار خاصی انجام ندادیم.
نمیدانم چطور برای شما توضیح بدهم اما یک فرهنگی در فوتبال ما وجود دارد که از 60، 70 سال قبل بوده و هنوز هم هست. شما هر شخصی را بیاورید و به او پستی بدهید، یکسری انتقاد میکنند. فرقی هم نمیکند چه کسی باشد، بزرگ یا کوچک. یک عده نشستهاند تا ساز مخالف بزنند. هیچ کس اما نیامده بنشیند و بگوید برای فوتبال چه کار کنیم که متکی به فرد نباشیم. مثل ژاپن و کرهجنوبی که به هیچ کسی اتکا نمیکند و سیستم حرف اول و آخر را میزند. آنها چون ریشه را درست کردهاند، رشد و نمو بهتر انجام میشود. وقتی ریشه خراب باشد، ثمره سلامت نخواهد بود. متأسفانه ما تمام انرژیمان را برای مخالفت و انتقاد میگذاریم و کسی هم نیست که درباره چنین مسائل مشخصی صحبت کند و البته دلسوز هم باشد.
با این صحبتهایی که شما کردید، پس نباید دنبال موفقیت در جام جهانی باشیم.
ما استعدادهای بسیاری داریم که میتوانند در یک سیستم درست رشد و پیشرفت کنند. اگر یک مربی معمولی هم در قالب سیستم مورد نظر بگذاریم، آنها میتوانند تیم ملی را به موفقیت برسانند. اما ما هیچ یک از این کارها را نکردهایم و میخواهیم در جامجهانی موفق هم باشیم و به جمع تیمهای برتر برویم. وقتی کار نکنیم، چگونه میتوانیم به موفقیت برسیم؟ مگر آن مربیان بزرگی که قبلاً بودند و در جام جهانی هم حضور داشتند چه کار کردند که حالا میخواهیم اسکوچیچ را تغییر بدهیم؟ این همه پول خرج کردیم، این همه ناسزا و بد و بیراه شنیدیم، چه نتیجهای گرفتیم؟