hossein Milani ...دقیقه ای نبود که به خودم بگم اینجا چه غلطی می کنم. غیر بومی هم افتادم با ده سال کوچکتر از خودم تو یه آسایشگاه بودم و اصلا دغدغه ها تفاوت داشت، ادبیات تفاوت داشت و.....
موهای سرم کلی اونجا ریخت، سه ماه! غذای پادگان میخوردم (که اغلب نمیخوردم، خوراک لوبیا و مرغ با بوی تعفن و نصف نون و خورشت وحشت و...)، دو هفته میومدم مرخصی، موهای سفید افتاد تو خط ریشام...
پارتی دارا با ماشین شخصی میومدن و به بهانه های بردن بچه کادری به مدرسه و فلان یا ریختن فیش بانکیش ساعت 12 میزدن بیرون. من تا 5 نامه تایپ میکردم و اگه برگه تموم میشد بهم میگفت اسراف میکنی و کله م شیری میشد
.
شل کن، فقط همین